مگه فیزیک اتمی می خونید! خب ترم چهرام مگه وارد پایان نامه نمی شن؟
منم رفتم دانشگاه آزاد طبق معمول .. چون واقعیت من واسه دانشگاه دولتی ساخته نشدم یعنی اصلا نمی تونم یکسال خودمو حبس کنم واسه کنکور بخونم! دیگه رفتم و الانم پایان نامه و این حرفا!
آخیش راحت شدم . تموم شد (این مدت اسیر شده بودم آ . هیچی بم خوش نمیومد امروز ینی بعده کنکور انگار یکوه بارو از رو دوشم برداشتن چه فازی میده بی خیالی .........)
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم