*** s.mahdi ***
پسندها
20,981

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ختم قرآن برای سلامتی یکی از بچه های گل و مهربون باشگاه
    پسرعمو این داداش محسن مدیر تالار فلسفه چی شده؟
    تمام دسترسی هاشو محدود کرده..
    ممنون بابت محبت هات
    یک گلستان گل نثار قلب مهربانت
    [IMG][IMG]

    به یاد داشته باش ! خدا در دستیست که به یاری می گیری ، در قلبیست که شاد می کنی در لبخندیست که به لب مینشانی خدا در عطر خوش نانیست ، که به دیگری می دهی ، درجشن و سروریست که برای دیگران بپا می کنی ، و آنجاست که عهد میبندی و عمل می کنی !...
    پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده!
    کاش همه انسانها مثل پاییز باشن تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن

    امیدوارم با آمدن پاییز هر یک برگ که میافته یک دونه از غمهای دلتون کم بشه
    و دیگه هیچوقت ناراحت نباشید . . .

    پاییزتون زیبا....!:heart:

    گوش کن ، صدای نفس های پاییز می آید ...
    نگرانی هایت را از برگ های درختان آویزان کن ، چند روز دیگر می ریزند ...
    دلت پیوسته شاد باد ... "پاییز مبارک"


    http://
    سلام دوست من
    مردم عجب جایی خونه دادن .....خونه که بهتر بگیم ویلا
    میشه منم دعوت بشم اینجا:D
    آخر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
    ولی آیا تابحال شمرده ای ؟

    برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم،
    اول از همه بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
    و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی
    و سپس بشمار ، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ،
    و سر آخر بشمار تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتی ،

    و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.
    و تمام .
    جوجه هایت شمرده شد ...
    سلااااام مهدی عزیز دل
    قربونت مهدی
    واقعا قشنگ بودش
    پاییز زیبا و عروس فصل هاست
    برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست
    خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست
    هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست . . .

    رسیدن پادشاه فصل ها "پاییز " مبارک
    "
    کاش چون پاییز بودم
    کاش چون پاییز خاموش وملال انگیز بودم.
    برگهای آرزوهایم , یکایک زرد می شد,
    آفتاب دیدگانم سرد می شد,
    آسمان سینه ام پر درد می شد
    ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زد
    اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد.
    وه ... چه زیبا بود, اگر پاییز بودم,
    وحشی و پر شور ورنگ آمیز بودم,
    شاعری در چشم من میخواند ...شعری آسمانی
    در کنارم قلب عاشق شعله می زد,
    در شرار آتش دردی نهانی.
    نغمه ی من ...
    همچو آواری نسیم پر شکسته
    عطر غم می ریخت بر دلهای خسته.
    پیش رویم :
    چهره تلخ زمستان جوانی
    پشت سر :
    آشوب تابستان عشقی ناگهانی
    کاش چون پاییز بودم
    از دونفر همیشه بترس :
    کسی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارد
    و کسی که به هیچ چیزی اعتقاد ندارد
    پاییز می آید....
    در این دوران بی مهری
    باز هم اندکی از مهر پیداست
    کفش های کهنه را دور نیندازیم
    شاید دوباره به کوچه های قدیمی بازگشتیم
    مهرت افزون
    پیشاپیش خزانت زیبا...:gol::gol::gol:
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر سفر نکنی
    اگر کتابی نخوانی
    اگر به اصوات زندگی گوش ندهی
    اگر از خودت قدردانی نکنی
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    زمانی که خود باوری را در خودت بکشی
    وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
    به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر برده عادات خود شوی
    اگر همیشه از یک راه تکراری بروی
    اگر روزمرگی را تغییر ندهی
    اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی
    یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
    اگر از شور و حرارت ، ازاحساسات سرکش
    از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند و ضربان قلبت را تند می کنند دوری کنی...
    تو به آرامی آغاز به مردن می کنی
    اگر هنگامی که با شغلت، یا عشقت شاد نیستی ، ان را عوض نکنی
    اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی
    و اگر ورای رویاها نروی
    اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یک بار در تمام زندگی ات
    ورای مصلحت اندیشی بروی
    امروز زندگی را آغاز کن
    امروز مخاطره کن
    امروز کاری کن
    نگذار که به آرامی بمیری
    شادی را فراموش مکن
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا