Nooshin-M
پسندها
268

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • لره ميره قهوه خونه ميگه يه فنجون قهوه چنده.طرف ميگه 500 لره ميگه شكرش چنده ، یاروميگه مجانيه - لره ميگه پس 2 كيلو شكر بده!!!
    به غضنفر ميگن : چي شد مامانت مرد؟ ميگه: رفت پشت بوم رخت پهن کنه افتاد ... ميگن مرد؟ ميگه: نه، افتاد رو کولر، کولر شکست ... بهش ميگن اون موقع مرد؟؟ ميگه: نه، بعد افتاد رو تراس، تراس خراب شد ... ميگن: خوب اين دفعه مرد؟ ميگه: نه بابا، بعد افتاد رو سقف گاراژ، سقف خراب شد ... ميگن: حتماً اين دفعه مرد؟ ميگه: بازم نمرد، ولي ديديم داره به خونه كلي خسارت مي زنه با تفنگ سَرپُر كشتيمش!!!
    تصوير هواپيماي مسافربري «يو اس ايرويز» كه در آبهاي يخ زده رودخانه هودسون در نيويورك سقوط كرد و هر 155 سرنشين آن زنده مانده و روي بال‌هاي هواپيما در انتظار رسيدن نيروهاي امدادي هستند. اين عكس در اغلب رسانه‌ها در ميان عكس‌هاي برگزيده سال 2009 جاي داشته است.


    آها ؛ خاطرات یک مغ اولش شاید کششی نداشته باشه اما به بعدش عالیه؛
    اما از اون دو تا کتاب من هر دوشو pdf شو دارم؛خواستی بگو، اما خب بعضیا میگن دلمون میخواد کتابو ورق بزنیم...!!
    به نظر من ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد یه کتاب متفاوت بودش
    همیشه خواستنی ها داشتنی نیست ,همیشه داشتنی ها خواستنی نیست...
    ادامه انشا قبلیه!!!

    پسر همسایه مون آمریکا را مثل کف دستش می شناسد. او می گوید در خارج آدم های قوی کشور را اداره می کنند مثل همین آرنولد که رعیس کالیفرنیا شده است. ما خودمان در یک فیلم دیدیم که چطوری یک نفره زد چند نفره را لت و پار کرد.دیدیم که چقدر زورش زیاد است، بازو دارد این هوا. خارجی ها خیلی پر زور هستند و همه شان بادی میل دینگ کار می کنند. همین برج هایی که دارند نشان می دهد که کارگرهایشان چقدر قوی هستند و آجر را تا کجا پرت می کنند.در این جا اصلن استعداد ما کفش نمی شود و نخبه های علمی کشور مجبور می شوند فرار مغزها کنند. مثلا این بیل گیتس با این که اسم کوچکش نشان می دهد که از یک خانواده ی کارگری بوده اما تا می فهمند که نخبه است به او خیلی بودجه می دهند و او هم برق را اختراع می کند. پسر همسایه مون می گوید اگر او آن موقع برق را اختراع نکرده بود شاید ما الان مجبور بودیم شب ها توی تاریکی تلویزیون تماشا کنیم.:)
    <وداع قلب سرد من>

    همینجایی و فرسنگ ها دوری از من

    به خوابم هم نبود اینگونه بودن

    تو رفتی گرچه من اینجا نشستم

    به یادت شعر ماتم را نوشتم

    ببین با قلب غمگینم چه کردم

    هنوزم عاشقم با دست سردم

    نوشین......چند مین پیش سرودم...داغه داغه!!!!!!!:redface:
    زندگي بافتن يك قاليست
    به همان نقش و نگاري كه خودت ميخواهي.
    نقشه را اوست كه تعيين كرده،
    تو در اين بين فقط ميبافي،
    نقشه را خوب ببين
    نكند آخر كار ، قالي زندگيت را نخرند ...
    همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.
    بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’
    من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
    من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
    مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
    من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.
    منشور کورش هخامنشی

    گزیده

    منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …
    آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
    ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
    منشور صلح کورش که در بابل بر روی استوانه ای سنگی به دستور کورش بزرگ نگاشته شده
    منشور كورش هخامنشي، كهن‌ترين بيانيه حقوق بشرِ شناخته شده جهان و سند سربلندي ايرانيان از همزيستي آشتي‌جويانه و گراميداشتِ باورها و انديشه‌هاي همه مردمان تابعه در هنگامه بنيادگذاري نخستين امپراطوري جهان است.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا