
یار شدم،یار شدم،با غم تو یار شدم
تا که رسیدم بر تو،از همه بی زار شدم
گفت مرا چرخ فلک،عاجزم از گردش تو
گفتم این نقطه مرا،کرد که پرگار شدم
غلغله ای میشنوم،روز و شب از قبه دل
از روش قبه دل،گنبد دوار شدم
تا که فتادم چو صدا،ناگه در چنگ غمت
از هوس زخمه تو،کم زیکی تار شدم
تا که بدیدم قدحش،سرده او باش منم
تا که بدیدم کلهش،بی دل و دستار شدم
تا که قلندر دل من دادی مذهل دل من
رقص کنان،دلق کشان جانب خمار شدم
چرخ بگردید بسی،تاکه چنین چرخ زدم
یار بنالید بسی،تا که در این غار شدم
