MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یک پنجره برای دیدن

    یک پنجره برای شنیــــدن

    یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــی

    در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــد

    و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــگ

    یک پنجره که دست های کوچک تنهایــی را

    از بخشش شبانه ی عطر ستاره ها

    سرشار می کنــــــــــــــد

    و می شود از آنجـــــــــــا

    خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کـرد

    یک پنجره برای من کافیــســـت
    سالها رفت و هنوز
    یک نفر نیست بپرسد از من
    که تو از پنجره ی عشق چه ها میخواهی
    صبح تا نیمه ی شب منتظری
    همه جا مینگری
    گاه با ما سخنی میگویی
    گاه با رهگذران خبر گمشده ای میجویی
    راستی
    گمشده ات کیست
    کجاست
    صدفی در دریاست
    نوری از روزنه ی فرداهاست
    یا خداییست که از روز ازل ناپیداست
    ...
    ..
    .
    وقت ندارم یعنی بگذریم از قضیه شعر گفتن:cool:منم که شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاعر تو ایران حروم شدم:D
    اومدم صفحه ت رو خراب کردم:D:cool:
    منم چندتایی شعر گفتم...تو کتاب حضرت حافظ چاپ شد میخوای بگم:D
    اگر شعر های من زیباست


    دلیلش آن است که تو زیبایی


    حالا هی بیا و بگو


    چنین و چنان است


    اصلا مهم نیست تو چند ساله باشی


    من هم سن و سال تو هستم


    مهم نیست خانه ات کجا باشد


    برای یافتنت کافی ست


    چشمهایم را ببندم
    تو را به جای همه زنانی که نشناختم دوست دارم .
    تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
    برای خاطر عطر نان گرم
    و برفی که آب می‌شود
    و برای نخستین گل‌ها
    تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم
    گاه می خواهم فرار کنم


    از تو، از خودم


    اما به کجا؟


    هوا هم بوی تو را می‌دهد


    یک، دو، سه...


    نفس را در سینه حبس می‌کنم


    چشمانم را می‌بندم


    پلک هایم را محکم می‌فشارم


    تصویر تو لحظه به لحظه پررنگ‌تر می‌شود
    بدون تو هیچم یه خالی تو هم


    تصویری مخدوشم از پازلی مبهم


    یه اشک بی بغض و یه ابر بی بارون


    یه درد بی درمون یه زخم بی مرهم


    بدون تو هیچم یه سایه تو سایه


    تو خونه ی وحشت بدون همسایه


    یه پیچک بی دیوار به هیچی میپیچم


    بدون تو هیچم, بدون تو هیچم


    بدون تو هیچم موجی سرازیرم


    یه رفت تو برگشت فقط عقب میرم


    یه شعر بی شاعر یه عشق بی معشوق


    یه کوه بی قله یه دشت بی شیرم


    بدون تو هیچم,یه تانگوی مفرد


    یه جاده بی مقصد یه پوچی ممتد


    سرابی تودرتو بسته ته پیچم


    بدون تو هیچم, بدون تو هیچم


    بدون تو هیچم یه درد تو دردم


    تو کوچه ای تاریک تنها ترین مردم


    قراری یه حس تو یه کافه تعطیل


    یه سیگار خیس و یه قهوه سردم


    بدون تو هیچم یه خالی سرشار


    یه تیزی روی رگ تو روزای شب وار


    اتاقی درهم و چند کاغذ پاره


    یه تقویم سوخته یه ساعت بیکار
    نمیگویم ساکت باشیم. میگویم لبخند بزنیم و به چیزهای جدیدی که تحت همان شرایط بی عدالتی وجود دارد فکر کنیم. این بخشی از زندگی ماست، چرا بی دلیل تلخ اش کنیم؟ لبخند بزنیم و بخش های زندگی را بگذرانیم. با این دید آرام تر میگذرد. با دست خالی نمیشود به جنگ توپ و تانک رفت. وقتی قدرت تغییر نداریم باید ناخوشی ها را به عنوان بخشی از زندگی مان بپذیریم. به سادگی همان که آدم بودنمان را پذیرفته ایم. استراتژی لبخند زندگی را آسان میکند.
    ما اینجوری غذا درست می کنیم شما چطور؟
    مقایسه مرورگرها به روایت تصویر
    سلام
    سلام......چون جناب آقای شریعتی فرمودن که نباید قبولش کنیم............کلا متنتون تضاد داره.......شما می خوای هر دو طرف رو با هم داشته باشی!!!!!!!!!!!..............روح مرد وحشیست!!!!!!!!!!

    متن دوم تو نت هست
    نویسنده شو نمیشناسم
    منظورم اینه ک هر کس یه دیدگاهی میتونه داشته باشه
    منم ب انسانها ب عنوان مرد و زن نگا نمیکنم
    خاستم بگم ددگاهها چقد متفاوت میتونه باشه
    اما هر چی عمیق تر بهتر
    قفس تنهايی
    هيچ كس با من نيست !...
    مانده ام تا به چه انديشه كنم !...
    مانده ام درقفس تنهاي!...
    درقفس ميخوانم...
    چه غريبانه شبي ست...
    شب تنهايي من؟...
    اي بابا داداش من چي ميگي من وظيفمه برات دعا ميكنم ولي چرا خب حالت خوش نيس:(
    خدايا حال داداش معين ما رو بهتر كن
    موفق باشي
    من برات دعا ميكنم
    خدانگهدارت داداش
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا