massom11111
پسندها
1,510

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    .

    .

    .

    خدايا اما به‌ ما برگردان، آن‌ معجون‌ تلخ، آن‌ اكسير مقدس، آن‌ صبر قشنگ‌ را ...
    طعمش‌ تلخ‌ بود. تلخي‌اش‌ را دوست‌ نداشتيم...نمي‌دانستيم‌ كه‌ دواست. دواي‌ تلخ‌ترين‌ دردها...نمي‌دانستيم‌ معجون‌ است! معجونِ‌ انسان‌ شدن...گمش‌ كرديم. شيطان‌ از دستمان‌ دزديد! بي‌طاقت‌ شديم‌ و ناآرام. دهانمان‌ بوي‌ شكايت‌ گرفت‌ و گلايه...‌

    و تازه‌ فهميديم‌ نام‌ آن‌ اكسير مقدس، نام‌ آنچه‌ از دستش‌ داديم، «صبر» بود...

    ديگر عزم‌ آهني‌ و طاقت‌ فولادي‌ نداريم، ديگر پاي‌ ماندن‌ و شانه‌ سنگي‌ نداريم. انگار ما را از شيشه‌ و مه‌ ساخته‌اند. براي‌ شكستن‌مان‌ توفان‌ لازم‌ نيست. ما با هر نسيمي‌ هزار تكه‌ مي‌شويم. ترك‌ مي‌خوريم. مي‌افتيم، مي‌شكنيم، مي‌ريزيم‌ و شيطان‌ همين‌ را مي‌خواست!

    خدايا، ما را ببخش، اين‌ تعريف‌ انسان‌ نيست. ما ديگر ايوب‌ نيستيم...

    از اينجا تا تو هزار راه‌ فاصله‌ است. ما اما چقدر بي‌حوصله‌ايم. ما پيش‌ از آنكه‌ راه‌ بيفتيم، خسته‌ايم. از ناهموار مي‌ترسيم، از پست‌ و بلند مي‌هراسيم، از هر چه‌ ناموافق‌ مي‌گريزيم...
    شانه‌هايمان‌ درد مي‌كند، اندوه‌هاي‌ كوچكمان‌ را نمي‌توانيم‌ بر دوش‌ كشيم،ما زير هر غصه‌اي‌ آوار مي‌شويم، توي‌ سينه‌ ما جا براي‌ هيچ‌ غمي‌ نيست...
    قلبهای کوچک چشم انتظار قلبهای بزرگ هستند
    مؤسسه خيريه

    معصوم چت شده تو!هان؟!!؟جون آرام بگو چت شده؟!!؟چرا همه چی رو پاک کردی دخمل؟!؟
    معصووووووووووووم اومدییی؟:w21:
    هر چی اس ام اس میزنم نمیرسه :(
    خووووووووبی؟:gol::gol::gol::gol:
    سیلام آبجی مهصوم . خوبی خوشی سلامتی . حالت خوب شد . ایشالا که به زودی خوبه خوب شی . گلی به ما هم سر بزن
    باشه میرم مزاحم نمیشم معصوم خانوم:crying2: من چی فکر میکردم راستی؟
    سر آن ندارد امشب که براید آفتابی***چه خیالها گذر کردو گذر نکرد خوابی

    به چه دیر متندی ای صبح که جان من برامد***بزه کردی و نکردند مو ذنان ثوابی

    نفحات صبح دانی زچه روی دوست دارم؟***که به روی دوست ماند که برافکند
    نقابی
    سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد***که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی

    دل سنگت ای دوست به آب چشم سعدی***عجب است اگر نگردد که بگردد آفتابی
    سر آن ندارد امشب که براید آفتابی***چه خیالها گذر کردو گذر نکرد خوابی

    به چه دیر متندی ای صبح که جان من برامد***بزه کردی و نکردند مو ذنان ثوابی

    نفحات صبح دانی زچه روی دوست دارم؟***که به روی دوست ماند که برافکند
    نقابی
    سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد***که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی

    دل سنگت ای دوست به آب چشم سعدی***عجب است اگر نگردد که بگردد آفتابی
    سلاااااااااام.
    معصوم نیومدی این راسلیا اذیت کنیم تا رفت دانشگاه. :redface:
    تازه 1 روز قبل از مهر میخواست بره من نذاشتم گفتم یه خرده آبرو داری کنه :biggrin:
    آخه اون روز کلاس اولیا میرفتن :child:
    سلام مهصومی .خوبی.اومدم دیگه . تن تند داری میشمری منم نمیتونم با سرعت بیام .الان اومدم راستی حالت خوبه. حتما خوب هستی .ممنون دوست عزیز
    الهی قربونش:w27:
    بیا بوووووووووووووووووووووووس
    خیلی خوب کردی اومدی:w16:
    دلم تنگ شده بود:w24:
    :heart:سلاااااااااااام معصوم جان؟
    ممنون عزیزم.
    حالا کو تا دانشگاه.
    اول آبان.........:w16:
    من که همیشه آخر همه میرم :D
    عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت
    حیف و صد حیف که ان دولت بیدار گذشت
    آفتابی زدو ویرانه دل روشن کرد
    لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت:w16:
    درود بر معصومانه نگاه آشنایی از تبار خاطرات دیروز
    خوبم شما خوبی

    مهصوم جون اون موقع كه من تولدتو تبريك گفتم فك كنم 20 سال اينات بود ! ولي الان كه تو داري جواب ميدي رفتي تو 320 سالگي !!!

    اون يك ساله و ... آهنگ بنيامين بود ديگه...آخه اون موقع كه بهت پيام دادم يك سال و ده ماهو دو روز بود كه نيومده بودي باشگاه ! :D ولي الان ميشه 299 سالو ده ماهو دوروز ... كه بالاخره خودتو رسوندي به باشگاه ! ! :w12:
    ای جان ببین کی اومده؟
    چطوری؟
    وای معصوم دیدی چی شد؟! نیومدی دست تنها موندم همه ی گاوا پرید!من رو همشون حساب میکردم! رو تک تکشون! دیگه با زور و مکافات جمعشون کردم با خوودم اوردمشون!فک کن! [IMG]
    تو کجا بودی؟! زود تند سریع یه گزارش کوتاه بده ببینم!:D

    الان که چراغت روشنه امیدوارم دقیقه هاش زیاد نشن که خاموش شه! خودتو برسون!:cry:
    این آرچی برام یه پیام نوشته منتها تایید نشده کرده..صفحه ش رو هم بسته..بنابراین من باید جواب حضرا والا رو توی صفحه ی خودم به سان دیوانگان بدم!!
    میگم معصوم خیلی حاجی حاجی میکنی ها!!مواظب خودت باش!!!دارم کم کم قاطی میکنم...معصوم انقدر دلم از اون حلوا زنجبیلی ها خواست الان!!!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا