منم همين طور..همه ش مي گفتم نكنه الان رفته باشي
نه بابا معصوم...واژه خلوت براي اونجا بيگانه س!...چند بار 3 4 سحر رفتيم كه شايد خلوت باشه بتونيم بريم جلو ولي ماشالا.......!من كه خيلي وقته هواي دست زدن به ضريح(نيدونم درسته يا نه:دي يه بار آرام گفت ها!ولي يادم ني!)به سرم نميزنه....مگه ميشه با اون اوضاع جلو رفت....خانما چادرو مي بندن به گردن...آرنجا به صورت افقي براي منهدم كردن هرگونه مانع....بسم ا...
من هميشه به آقايون حسوديم ميشد در اين مورد![IMG]
آخجون...باشه...همين الان ساكمو مي بندم آماده.....
پ.ن:كلي واسه ت نوشته بودم..يهو سيستم پكيد!