M
پسندها
1,140

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ﺩﺭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺮ؛
    ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﺣﺲ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ
    ﺗﻤﻨﺎﯼ ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩﯼ
    ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺨﻮﺍﻧﺪ...
    ﻣﺎ ﯾﺎﺩﺁﻭﺭﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﮐﻮﭼﻪ ﺑﺎﻍ ﭘﯿﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ
    ﻣﺎ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻮﺩﯾﻢ
    ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﻋﺎﻡ ﻫﻤﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ
    کوچه باغ پیر
    سلام،به به اینجا رو باش چ شخصیتی!!!چ عجب سر به ما زدی!!!!سرت کجا گرمه؟
    گاهي گمان نمي كني ولي مي شود، گاهي نمي شود، نمي شود كه نمي شود؛ گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است، گاهي نگفته قرعه به نام تو مي شود؛ گاهي گداي گداي گدايي و بخت نيست، گاهي تمام شهر گداي تو مي شود...
    من خدا را دارم...
    کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،

    سفری بی همراه،

    گم شدن تا ته تنهایی محض،

    یار تنهایی من با من گفت:

    هر کجا لرزیدی،

    از سفرترسیدی،

    تو بگو، از ته دل

    من خدا را دارم...
    باد را بگو ابرهای سیاه دل مرا یا بباراند بارانی


    باد را بگو
    ابرهای سیاه دل مرا
    یا بباراند بارانی
    یا ببرد به دور دستی
    که سرد و تاریک شده ام
    من اینجا
    بی حضور گرمابخش تو
    خورشید من.............
    جالب است بدانید پیامبر اکرم(ص) نیز این سوالات را از جبرئیل پرسیده اند ؟

    ایشان از جبرئیل پرسید آیا ملائکه ،گریه و خنده دارند؟

    فرمود :آری؟ به سه کس از روی تعجب می خندند و بر سه کس از روی ترحم ودلسوزی می گریند.

    - از کسی که سراسر روز را به سخنان چرند و پرند و (یا کارهای)بیهوده می گذارند، و چون شب شود نماز عشاء خوانده و باز به بیهودگی خود ادامه می دهد ،ملائکه می خندند و می گویند ای بی خبر از صبح تا شب سیر نشدی ،حالا سیر می شوی؟

    - دوم :دهقانی که بیل و کلنگ خود را برداشته و به بهانه تعمیر و اصلاح زمین خود ،دیوار مشترک (بین خود و شریکش)را می ساید تا به سهم خود بیافزاید،ملائکه می خندند و می گویند ،آن زمین به آن پهناور ترا سیر نکرد این مختصر تو را سیر می کند؟

    - سوم :از زنی که خودش را از نامحرم در زمانی که زنده بود نمی پوشانید ، بعد از مرگش وقتی که او را در قبر می گذارندبدنش را می پوشانند تا کسی حجم و اندامش را نبیند .ملائکه می خندند و می گویند :وقتی که مورد میل و رغبت بود او را نپوشانیدید ،حالا که مورد نفرت و انزجار است او را می پوشانید؟
    یه تكیه گاهی واسه این دل من / یه وقت نری جدا نشی تو از من
    رفیق نیمه راه دل نباشی / چه سوتوكوره اگه تو نباشی
    اگر امشب هم از حوالی دلم گذشتی آهسته رد شو غم را با هزار بدبختی خوابانده ام:cry:
    برای یبار هم که شده بیا دست به خلاف بزنیم…
    من اندوه تو را میدزدم… تو تنهایی مرا…
    چه فرقی میکنه پاییز یا بهار وقتی اونا باشن و تو نباشی چه تفاوتی داره شنبه یا جمعه وقتی هفت روز هفته به انتظار بگذره مهم اینه که لحظه ها میگذرن ولی تو کنارم نیستی…!!!
    ممنون بابت...قبول درخواست...امیدوارم..دوستی شادی داشته باشیم:gol::heart:
    .
    دلم با تو بود
    تو ولی سرد شدی
    آنقدر سرد که به ناچار گرمایم را به تو بخشیدم
    و تو به من تهمت سرد شدن زدی . . .
    .
    .
    .
    خانه های جدول زندگیم را دستان مهربانت یک به یک پر کرد
    و رمز جدول چنین بود:
    دوستم بدار . . .
    .
    .
    .
    هنوز هم…
    از بین کارهای دنیا…
    دل بستن به دلت بیشتر به دلم می چسبد
    نـــــــــی نـــــــــی کوچولوهای دوست داشتنی جدید رسیدن بـــــــــدو بـــــــــدو بــــــــــــــــــــــدو
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا