دوست دارم تا بازم بچه باشم
وقتی که عشق ما بادبادک بود
اون زمونی که معنی لذت
توی تابستون آب خنک بود
دوست دارم تا بازم بچه باشم
عاشق اون معلم بمونم
واسه لبخند کوچیک خانم
شب تا صبح درسامو خوب بخونم
عشق مثل خیس شدن زیر بارون
ترس مثل رد شدن از خیابون
شوق تعطیلی روز برفی
تو کوچه پس کوچه های تهرون
دوست دارم بچه باشم که شاید
سر بشه این زمستون یه جوری
خستگی هارو از من بگیره
شوق عیدی و چارشنبه سوری