سکه را از مردم گرفتند و کسی صدایش در نیامد.این ۵ سکه شد ۱۰ سکه ولی اتفاقی نیفتاد.شد ۲۰ - ۳۰ - ۵۰ سکه باز هم اتفاقی نیفتاد.
پادشاه که از اعتراض مردم هراسان بود دلیل رو از وزیر پرسید و وزیر گفت این مردم مبتلا به مرض بی تفاوتی هستند و ادامه داد اگر میخواهید مطمئن شوید که راست میگویم اجازه بدهید به کسانی که از دروازه شهر عبور می کنند و ۵۰ سکه می پردازند تجاوز هم بکنیم