lilium.y
پسندها
3,639

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    حال شما؟ خوبین بهار خانوم؟
    ممنونم از لطفتون.
    از جاده ی احساس تو ، از درد نوشتم
    از یک دل غمگین، دل یک مرد نوشتم

    ازقصه ی شبهای بلندی که تو بودی
    تا خاطره هایی که شدند زرد نوشتم

    از چک چک هر قطره ز دلتنگی قلبم
    ز اوارگی این دل شبگرد نوشتم

    از کوشش بی حاصل این قلب شکسته
    تا فاصله هایی که غم آورد نوشتم

    از سوز نفس گیر رخ سرد حضورت
    از یک شب طوفانی نامرد نوشتم

    از درد فراق و غم دلتنگی شبها
    تا ضجه که تاثیر نمى کرد نوشتم

    افسوس نشد باشی و همدرد بمانی
    شاعر شدم و از دل پر درد نوشتم

    گاهی زانوهایت
    می شود تمام دنیایی که داری !
    آنها را در آغوش می کشی
    و فقط اینگونه می شود
    تنهایی را تاب آورد
    با یک آغوش خیالی . . .
    دلتنگی حادثه تکرار شده هر روز تقویمم شده ...
    اما روزهایم هنوز از این حادثه تعطیل نیست.....!!
    b

    آمدی و آنقدر
    محو تعبیر رویایم بودم
    که انگار تو را
    در بیداری خواب دیدم
    رفتی
    و تمام اتاقم
    چنان عطر تو گرفت
    که مست یادت دوباره
    به خواب رفتم …
    آنقدر برای دیدنت عجله کردم که هنوز، “دلم”
    بند کفش هایش را نبسته بود!
    با همان حال، تمام دشت را دویدم تا به تو برسم؛
    که مبادا پیش از من “ناز نگاهت” خریدار پیدا کند
    آخر شنیدم که کسی میگفت:
    شقایقها هم عاشق میشوند…!!!
    آره وقت که هست...
    اما اگه عمری باشه ان شالله مسابقه های بعدی....
    بهارمون که باید شرکت کنه:w17:
    واسه من هنوزم مثل سابق ساده و بی آلایشه:D
    تغییرات رو نمی بینم دی
    ممنون بهارجان چه گلهای قشنگی:redface:
    نه تنها چیزی که یادش نبوده مسابقه بود:(
    واقعا حیف شد کاش میشد شرکت کنم، دوست داشتم!
    دلـتـنـگـی هــا

    گـاه از جـنـسِ اشـک انـد و گـاه از جـنـسِ بـغـض ؛

    گـاه سـکـوت مـی شـونـد و خـامـوش مـی مـانـنـد

    گـاه هـ ـ ـق هـ ـ ـق مـی شـونـد و مـی بـارنـد . .

    دلـتـنـگـیِ مـن بـرایِ تـو امـّـا

    جـنـسِ غـریـبــی دارد ...
    سلام بهارجونم...
    ممنون بابت متنای قشنگت:w38:
    عصر بخیر....
    یک روز،
    فردی قدم به زندگیتان خواهد گذاشت…
    و شما را متوجه خواهد کرد که چرا هرگز،
    با هیچ‌کسِ دیگری دوام نیاوردید !
    نمی‌دانم از دل‌تنگی عاشق‌ترم،
    یا از عاشقی دل‌تنگ‌تر!
    فقط می‌دانم
    در آغوشِ منی، بی آن‌که باشی
    و رفته‌ای بی آن‌که نباشی…!
    .
    به تـــ ــــو بدهکارم…
    دست کم یک جان برای هر لبخندت … !
    از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند …
    با تو باید مثل باران حرف زد !
    شایــــــــــد نفسمــــ…
    دلیڵ زنـــــــده بودنم بــــاشه
    امـــــــا…
    بے شک تـــــو تنـــــها دلیــــل همیــــــن
    نفســـــے
    .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا