سلام عزيز..!
والا تو بندر عباس اسكله باهنر كه كار ميكردم...
هوس كرديم بريم شنا... رو آب كه داشتم واسه خودم شناي سگي ميرفتم.. يه دفعه يه ماهي كوچولو از تو آب پريد رو شكمم وكلي منو ترسوند.نميدوني چقدر ترسيدم.آخه قبلش هم از كوسه و اين چيزا تعريف كرده بودند و ذهنيت ترس بود در من...
من نوكر صفاي همه جنوبي ها هستم..سال پيش مهمون شهر گاوبندي و دوستان اونجا بودم...
نزديكترين نزديكيم به بوشهر, دو ماه كار در كارخونه سيمان دشتستان بود