JU JU
پسندها
5,648

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • گزارش ترسناک و لحظه به لحظه بعد از خوردن یک نوشابه!!

    آخرین فعالیت : 20 دقیقه پیش

    ارشد نه بابا مهندسی میگم

    امیر زاهدان بود شوما هم همونورا . چرا همه رو میندازن اونورا ..خطرناکه

    شوما هم که دیر کرده بودی رفته بودی مثه امیر با پ ک ک بجنگی ؟ :دی

    همین عکسای خانوما که توی صفحه شوما و امیر هست دیگه ! :دی

    راستی امروز تفلد منو امیره :w05:
    به سلاممممممممم جاویدوووو

    ینی خوابم ؟ بیدارم ؟

    شوما کوجو اینجه کوجو ! :دی

    (درست گفتم؟) :دی

    تبریکات فراوان بابت ارشد
    امیر بم گفت اومدی اما نگفت چی قبول شدی ؟

    من که فقط پایان نامه مونده تا تموم کنم تا الان هم زیاد کاریش نکردم

    شوما چه خبرو ؟

    این همه مدت کوجو بودی ؟ کشل شده بودی ؟ ؛ )

    میگما این همه عکسا تو صفحه ات چیکار میکنه ؟ هان ؟زود بگو زوووود

    آخرین فعالیت : 6 ساعت پیش
    سیــــــلام سیلام
    ها
    دمت گرم چ حالی دادی اساسی ! [img]
    میگذرونی یا میگذروننت ؟! :دی
    باهوشی خو ! [img]
    بهههه بهههه سللللللللللاااااام اقا جاوید..درست می بینم خودتی:D:gol:
    کجا بودی تا حالا..خیلی وقت بود خبری ازن نداشتم
    گفتم چه بلایی سرت اومده :)
    سیلام جاویدک
    خوبم ، خوبی ؟! خوبست ؟!
    چیرا دوبار دوبار حالمو پرسیدی تو یه پیام ؟! :دییییییی

    من ک نبودم ! [IMG]
    سلام
    ممنون
    سلامتی
    نه خیلی ولی شکر که میگذره.

    باشگاه که خودمم تازه رسیدم :دی
    زندگی هم ای...
    تو تعریف کن برام. چیکارا کردی ؟ میکنی؟ ارشد چی شد؟
    جاوووووویییییییییییییییید تویییییییی ؟!؟؟!؟!؟ چشمام درست میبینهههههههههههههه ؟؟؟؟؟؟
    سلام جاوید .بابا ابن آزادهم قبول نشدم
    فک کنم راستی راستی خنگم!
    سلام جاوید خان .اقاخوبی؟کجا بودی این مدت

    باورکن خیلی خوشحال شدم از اینکه اومدی .
    سلااااااااااام جاوید خان
    خوبی خوشی سلامتی چه خبرا چطوریا
    پارسال دوست امسال اشنا در چه حالیا
    :gol::gol::gol:
    زندگی رنگارنک غریزی ام بیرون در باغ کثرت می ماند تا من برگردم پنهانی به اتاق ابی میرفتم نمیخواستم کسی مرا بیاید عبادت را همیشه در خلوت خواسته ام هیچ وقت در نگاره ی دیگران نماز نخوانده ام.کلمه ی عبادت را به کار بردم نه من برای عبادت به اتاق ابی نمی رفتم اما میان چهاردیواری اش هوایی به من میخورد که از جای دیگر می امد.این رنگ در زندگانی ام دویده بود.میان حرف و سکوتم بود در هر مکثم تابش ابی بود فکرم بالا که می گرفت ابی میشد ابی اشنا بود من کنار کویر بودم و بالای سرم ابی فراوان بود....../اتاق ابی سهراب سپهری
    اتاق ابی نمایش تمثیلی عالم و کالبد انسان بود.صحنه درام تفرقه پذیری و بازیابی وحدت بود راهنمای رستگاری بود جای بیدار شدن خود اگاهی رهاننده بود.معمار اتاق ابی در شالوده ریزی نه طناب رنگارنگ پنج لا صدایی از زمان های دور در ناخود اگاهی او پنهان شده و به دست او فرمان داده بود.
    از همبازی ها جدا میشم میرفتم تا میان اتاق ابی بمانم چیزی در من شنیده میشد مثل صدای اب که خواب شما بشنود جریانی از سپیده دک چیزها از من میگذشت و درمن به من میخورد.چشم چیزی نمیدید خالی درونم نگاه میکرد و چیزها میدمید به سبکی پر می رسیدم....
    سلام جاوید جو جو
    خوبی؟ خوشی؟چه خبرا؟
    جاوید همه واسه خودشون مدیر شدن بعضیا مدیر ارشد و بعضیا خیلی خوب بودن بازنشسته
    تو چرا هنوز سر جاتی؟؟؟/هان؟؟؟؟

    خودت چطوری ؟ خوبی؟چه خبرا؟چکارا میکنی؟
    من ارشدمو گرفتم.مزدوجم شدم.دیگه اینکه مشغولیم به هر حال.میگذره.
    تو درچه حالی؟
    بابا جاوید ...دلمون لک زده بود اسمتو تو پروف ببینیم ..خوبی ؟خوش اومدی ....حالا که اینجایی بیشتر میتونی سر بزنی ....ارشد قبول شدنت هم مباااااااااااااااااااااااااااارک ...

    خدایا از گناهانم بگذر ..
    همانطور که ساده از دعاهایم گذشتی ....:)
    مرسي منم خوبم

    خوبه پس فعاليت مفيد داشتين :دي


    خبر سلامتي! ترم جديد از شنبه آينده شروع ميشه
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا