Data_art
پسندها
3,509

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حقيقت داره دلتنگي

    دليل اينکه آرومم ،اميد لمس دست هاته

    همين لبخند پنهاني ،کنار لحن گيراته

    دليل اينکه تنهايي ، همين دست هاي تنهامه

    همين دنياي تاريکم ، همين ترديد چشمامه

    شبيه حس پژمردن ، دچار شک و بي رنگي

    من و روحم ، تو تنهايي ، حقيقت داره دلتنگي

    هنوزم مي شه عاشق شد ، هنوزم حال من خوبه

    ببين دنيا پر از رنگه ، هنوزم عشق ...

    تو درگيري ، نمي دوني ، چه رويايي به من دادي

    اگه فکر مي کني سردم ، برو رد شو ، تو آزادي

    نمي دوني چقدر سخته ، تو پشت نبض ديواري

    نمي دونم تو اين روز ها ، چه احساسي به من داري

    شبيه حس پژمردن ، دچار شک و بي رنگي

    من و روحم ، تو تنهايي ، حقيقت داره دلتنگي

    هنوزم مي شه عاشق شد ، هنوزم حال من خوبه

    ببين دنيا پر از رنگه ، هنوزم عشق ...

    نه اينکه سرد و مغرورم ، نه اينکه دور از احساسم

    بذار دست دلم رو شه ، بذار رويا رو بشناسم

    تموم شهر خوابيدن ، من از فکر تو بيدارم

    يه روز مي فهمي از چشمام،چه احساسي به تو دارم

    شبيه حس پژمردن،دچار شک و بي رنگي

    من و روحم ، تو تنهايي ، حقيقت داره دلتنگي

    هنوزم مي شه عاشق شد ،هنوزم حال من خوبه

    ببين دنيا پر از رنگه هنوزم عشق ...
    گفتگوها دارم که اگر واژه توان داشت ترا می گفتم

    واژه ها دارم در سر که اگر...

    خلوتی بود و دلی بود ترا می گفتم

    دارم از کوچه آن خاطره ها می گذرم

    گوش کن گوش...

    ترا می گویم

    تو که همدردی و همدل

    تو که معنای بهاری و بهاری و بهار

    همزبانی

    و چه می دانم در کجائی و کجائی است دلت

    این قدر هست که از جنس منی و همزبانی

    می توانم به تو از دورترین نقطه خاک با کلامی برسانم

    عالمی واژه و حرف و سخن و خاطره را

    و بگویم

    تو بدانی که چه می گویم

    و بگویم: صد سال بهتر از این...

    و نخندی به امیدی که مراست

    و بدانی که بهار

    سایه سبز خدا در قفس امروزست.
    من ترانه می سرایم
    تو ترانه می نوازی
    در ترانه های من اشک است و بی قراری
    یک بغل از ارزوهای محالی
    تا ابد چشم انتظاری
    فکر پایان و جدایی
    ترسم از این است که شاید
    در نگاهت من بیابم ردی از یک بی وفایی
    من ترانه می سرایم
    در ترانه هایم اما
    گاه گاه ازباتو بودن می سرایم
    از نگاهت می سرایم
    از صدایت می سرایم
    گاه گاه حس می کنم من
    ازجدایی ها سرودن باطل است
    مینویسم با تو هستم
    با تو بودن می سرایم
    افتاب و ماهتاب هم از برایم
    یک ترانه می نوازند
    من ترانه می سرایم
    تو ترانه می نوازی
    در ترانه های تو
    من نمی دانم
    نمی دانم
    چه سوزیست
    من نمی دانم چه لحنیست
    کاینچنین ارام و ساکت اشک میریزم
    با صدای سازت اما من
    تمام هستی ام را می سرایم
    زندگی را می رهانم
    عشق را می پرورانم
    :gol:

    .

    .

    .

    .



    ...اولین جمله ای که با دیدن این عکس به ذهن تون میاد رو بنویسید...
    (کتاب اعمال نهاده شود،پس گناهکاران را ازانچه دران است هراسان خواهی دید،میگویند:ای وای برما این نوشته را چیست که هیچ و کوچک و بزرگی را به جای ننهاده جز انکه همه را برشمرده است!!وانچه را انجام داده اند حاضر خواهند یافت و پروردگارت به هیچ کس ستم نخواهد کرد....) سوره کهف،ایه 49

    «و اذاسَئَلَكَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریب اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعان فَلیستَجیبُوالی وَ لیؤمِنُوا بی لَعَلَّهُم یرشُدُون"

    [ای پیامبر!] هر گاه بندگان من از تو در مورد من سؤال كردند [بگو] من بسیار نزدیكم، هر گاه كسی مرا بخواند، اجابت می‌كنم پس به ندای من پاسخ دهند و به من ایمان آورند تا راه راست یابند». (سوره بقره، آیه 186) :victory:
    تابلـــــــوی شمــــــاره 3 بچه های باشگاه ِ مهندسان - دوستـــــــــی و مُحبّت

    _______________________________

    :gol::gol::gol:
    چیزی در درونم مرا وامی دارد رنج خود را با صدای بلند فریاد کنم.من نیک دانسته ام که چه باید بکنم.انچه در درونم

    هست و هرگز فریبم نمیدهد اکنون به من میگوید:.((باید درمقابل مشکلات دنیا بایستی،حتی اگر تنها بمانی.باید

    چشم در چشم دنیا بدوزی،حتی اگر دنیا با چشمان خون گرفته به تو بنگرد.ترس بع دل راه نده.)):victory:







    پنجره ای ست

    در دوردستُ نزدیک من

    رو به دریاهای رؤیا

    که گوشه و کنار روح مرا

    شکوه تماشا می بخشد

    معطّر ترین گل واژه

    در شاه نشین افکارم

    که تاق نصرت قلبم

    و تذهیب اوراق زندگی ست

    سرود دل نشین چشمانم

    و هلهلۀ

    غرور دست های من ست

    هجای اسم توست

    این که در

    نبض تن من جاری ست

    از خواب تو رؤیا می چینم

    و به چشمانت دخیل می بندم

    ای شاعــــــــر نا منتشره !

    آواره تــــــــرین شعــــــــر جـــــهانم

    بی تــــــــو


    آنگاه که تولد دختری بی گناه مایه ننگ عرب های پا برهنه و جاهل بود.
    آنگاه که زندگی برای دخترکان ساعتی به طول نمی انجامید.
    نیاکان ما، بلندترین شب سال، یلدا، شب تولد مینو الهه زن، و میترا الهه خورشید را شب زنده داری می کردند.
    این است میراث ایران زمین؛ این شب و همه شب های پر ستاره ایرانی پیشکش شما؛ آرزو دارم در پس یلدای زندگیتان زایش خورشید را نظاره گر باشید.


    زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
    شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق
    رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
    شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
    یک عدد دیتا ارت گم شده از یابنده تقاضا میشود به ادرس پستی باشگاه مهندسان بفرستد
    یعنی خانم مدیر افتخار یه سر اومدن هم به ما نمی دی ؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا