Data_art
پسندها
3,509

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • یک نفر هست که از پنجره‌هــــــــا
    نرم و آهسته مــــــرا مــــی‌خواند
    گرمی لهجه بـــــارانـــــــــــــی او
    تـــــا ابد تــــــــوی دلم مــــی‌ماند

    یک نفر هست که :در پرده شب
    طرح لبخند سپیدش پیداســـت‌
    مثل لحظات خـــوش کودکی‌ام‌
    پر ز عطر نفس شب‌بوهاســـت‌


    یک نفر هست که چون چلچله‌ها
    روز و شب شیفته پرواز اســـــت
    توی چشمش چمنی از احساس
    توی دستش سبد آواز اســــــت


    یک نفر هست که یادش هر روز
    چون گـــلی تــــوی دلم می‌روید
    آسمان، باد، کبـــــــوتر، بـــــاران‌
    قصه‌اش را به زمین می‌گــویــــد


    یک نفر هست که از راه دراز
    باز پیوسته مرا می‌خوانــــد.... !


    باد
    پرده ها را آرام تکان میدهد
    و ما
    بچه های خوش باور
    لب ریز از اضطراب و امید!
    زوایای نیمه روشن را به هم نشان می‌دهیم


    ما تماشا چیانی هستیم
    که پشت درهای بسته مانده ایم!
    دیر امدیم!
    خیلی دیر...
    پس به ناچار
    حدس می‌زنیم،
    شرط میبندیم،
    شک میکنیم ...
    و آن سوتر
    در صحنه
    بازی به گونه ای دیگر در جریان است.


    چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
    نه به دستی ظرفی را چرك می كنند
    نه به حرفی دلی را آلوده
    تنها به شمعی قانعند
    و اندكی سكوت...


    مگسی را کشتم

    نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

    و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

    طفل معصوم به دور سر من می چرخید،

    به خیالش قندم

    یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

    ای دو صد نور به قبرش بارد؛

    مگس خوبی بود...

    من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

    مگسی را کشتم ...!

    حسین پناهی
    وقتی چهل زمستان پیشانی تو را از همه طرف احاطه و محاصره کرد
    و در کشتزار جمال تو چین و شیارهای عمیق حفر نمود
    زمانی که این پوشش جوانی غرور آمیز را
    به صورت لباس ژنده و کم ارزش درآورد
    اگر از تو پرسیدند
    آن همه زیبایی تو کجا شدند
    آن همه خزانه با ارزش روزهای نشاط و جوانی کجا رفتند
    اگر بگویی در گودی چشمان فرو رفته ام
    گم شده اند
    شرمساری بی فایده است
    چقدر سرمایه گذاری زیبایی
    اگر میتوانستی جواب دهی
    "این طفل زیبای من حساب مرا صاف
    و جوابگو عذرخواه پیری من است"
    زیباییش ثابت کننده زیبایی توست
    که آنرا به ارث برده است
    ویلیام شکسپیر
    شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
    مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
    محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
    خطوط منحنی خنده را خراب کنید
    طنین نام مرا موریانه خواهد خورد
    مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید
    دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم
    مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید
    در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم
    مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید
    مگر سماجت پولادی سکوت مرا
    درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید
    بلاغت غم من انتشار خواهد یافت
    اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
    قیصر امین پور
    هییییی خدا ینی میشه ی روز دیتا پا بیاد : )

    دلمون تنگ شد بیا دیگه


    عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو ( نامزدي*دختر باران* )


    زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ،
    گاه با یک دل تنگ،
    گاه باید رویید، در پس یک باران،
    گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...



    آخرين فعاليت:
    2012/8/22

    اوه اوه چه خاکی گرفته اینجا؟!:w22:
    صابخونه کجایی؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا