ARAMESH
پسندها
5,706

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام آرامش جون به نظرت جاي اين تايپك براش كه زدم درسته؟مشكلي نداره؟
    با بلندگو
    از این نمکیاش
    ای خونه دار و بچه دار
    بیا ببین ستایش داره میگه از روزگار :دی
    :biggrin: منم دقیقن یه همچین وضعیتی دارم !!! :دی البته مامانمم هست جز بابام یکیشون این پام رو میکشه اونیکی اون پا :دی
    من اینجا حرف میزنم انگار دارم سر چهارراه داد میزنم :دی
    روز پاييزي ميلاد تو در يادم هست
    روز خاکستري سرد سفر يادت نيست
    ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من
    در شب آخر پرواز خطر يادت نيست
    تلخي فاصله ها نيز به يادت مانده ست
    نيزه در باد نشسته ست و سپر يادت نيست
    خواب روزانه اگر در خور تعبير نبود
    پس چرا گشت شبانه. در به در يادت نيست؟
    من به خط و خبري از تو قناعت کردم
    قاصدک کاش نگويي که خبر يادت نيست
    عطش خشک تو در ريگ بيابان ماسيد
    کوزه اي دادمت اي تشنه مگر يادت نيست؟
    تو که خود سوزي هر شب پره را مي فهمي
    باورم نيست که مرگ بال و پر یادت نیست
    تو به دل ريختگان چشم نداري بي دل
    انچنان غرق غروبي که سحر يادت نيست
    به سلام استاد
    استاد بنده نوازی کردید
    ممنون از لطفتون :d
    سلام آ رامی ...
    نه شاید تقصیر خودمه ....
    شما ببخشید برام دعا کنید....
    اگر هم نتونم بیام بیادتونم .. شبای خوبی با هم بودیم ....
    شاید در اینده بیشتر تونستم ...
    درس ترم اخرم .... ... فعلا از انتخاب واحد جا موندم .... دعا کن تمدید بشه ...
    تنبل که شدم .... اما هنوزم ارشد دوس دارم ....

    دلم تنگ شده .... یک ساعت دیر رسیدم


    شاخه ها خشک و برگ ها زردند
    مرغکان آشیان تهی کردند
    باد پاییز ره به باغ گشود
    شاخه ها باد را هماوردند
    آفتابی ز لای ساقه و برگ
    می فتد بر زمین که همدردند
    لانه ها لای شاخه ها تنها
    لا نه ها خسته اند و دلسرد ند
    کلک هایم چو شاخه های تهی
    باد ها را به غارت آوردند
    بچه ها با لباس بارانی
    در پی برگ های ولگرد ند
    بچه ها زیر شاخه های درخت
    تن پاییز را لگد کردند
    آسمان روی دوش شان ابری
    برگ ها زیر پای شان زردند
    دستها شان پیامبران امید
    که بهاران به لانه بر گردند


    آمدن فصل خزان پاییز مبارک:gol:
    نمی خوای بگی که ناراحت شدی !؟ که اصلا ناراحتی بهت نمیاد
    من برم بخوابم که رختخوابم صدام می کنه
    مراقب خودت باش
    شبت قشنگ
    ////////////
    ولی خب
    /////////////////

    فکرام در راستای کار خودم هست.
    به درد شما نمیخوره :دی
    دوست دارین چه کسی رو صندلی داغ بشینه ؟(اخر صفحه ی 79 رو نگاه بنداز ببین چقد دوست دارم! )
    خو بیا مسنجر، صبر کن تا ملو بیاد ( قط شده دوباره :دی ) بعد کنفرانس بذاره، خانوادگی مشورت کنیم
    یه زن خوب واست انتخاب کنیم، بریم خواستگاریش
    میدونی ابجی
    //////////
    یکی مثل من که خودش کم اورده خدایی هست چطوری میتونه با انرژی اینا کنار بیاد؟؟
    نمیدونم والا
    فقط دعا میکنم دووم بیارم.
    فکرای بهتر و مهمتری برای اینده دارم :دی
    خو حالا فکر کن، همه جوانبشو در نظر بگیر، اگه خواستی بوگو واست زن بگیرم آجی :دی
    ملو امشبم دوباره نمیتونه پست بده
    نترس از من به تو چیزی نمی رسه . دلتو صابون نزن !
    من که دیگه قید زن و زندگی رو زدم .
    هم پیاله ی ما باش ما که رفته بر بادیم
    زیر گنبد هیچکس از تعلق آزادیم !
    گفتی بچگی هات ! مگه تو بچه هم بودی !؟ از وقتی که یادمه به دنیا اومدی همینجوری بودی =)) دکترا می گفتن ما مادر رو از بچه بدنیا آوردیم نه بچه رو از مادر =))
    ترم آخر . و سپس سربازی (پیش عمو ردی) :))
    خو حالا میگردیم واست پیدا میکنیم یکی، یکی بسه دیگه؟
    خو مگه نمیدونست حاجی هست؟ چرا دنبال شوهر میگشته آخه؟
    خب خدا رو شکر جون سالم به در بردم . منم دستو پا دارم :))
    چرا اتفاقا مادر زاییده ولی هنوز انقد گرسنه نشده که بتونه بخورتت ! =))
    یه تار موی تو فدای وجود ردی (ببین ببین الان براش غش می کنه :)) )
    الان متوجه شدم ! پس حنات دیگه رنگی نداره ! پس با ترشی کنار اومدی !
    وزن ؟ واحدش مهمه که کیلو گرم باشه .
    اوهوم خیلی ابجی
    منو دریاب :دی

    /////////
    این یه استارت ساده هست.
    فقط دعا میکنم که دووم بیارم تا به اخرش برسم :دی

    ///////////
    محیط تو باحالتره :دی
    دمپاییو اینا :دی
    =)) تو هنوز هرچی رو زمین می بینی می خوری؟ مگه قول نداده بودی رژیم بگیری ؟ دقیقا چند کیلویی الان ؟ (با تلرانس یک هزارم درصد) اون پیر زنه مادربزرگمه :)) سپردم بخورتت ردی برات سقط شه . اگه بدونه دلت براش تنگ شده همونجا یه تیر حروم خودش می کنه :)) فک کنم یه سوالو پیچوندی ! شوهر دار نشدی هنوز؟
    دهه! پس این ستی چیکاره است؟ چرا تا حالا واست زن پیدا نکرده بوده؟
    :biggrin::biggrin::biggrin:

    ای جان
    همین چند تا کلمه به من انرژی مضاعف میده.
    دلم برا حرف زدنت تنگ شده خوشمل جون خودم :دی

    خبر بدبختی .
    /////////
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا