نترس از من به تو چیزی نمی رسه . دلتو صابون نزن !
من که دیگه قید زن و زندگی رو زدم .
هم پیاله ی ما باش ما که رفته بر بادیم
زیر گنبد هیچکس از تعلق آزادیم !
گفتی بچگی هات ! مگه تو بچه هم بودی !؟ از وقتی که یادمه به دنیا اومدی همینجوری بودی =)) دکترا می گفتن ما مادر رو از بچه بدنیا آوردیم نه بچه رو از مادر =))
ترم آخر . و سپس سربازی (پیش عمو ردی)

)