anahita1370
پسندها
2,352

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زمستانی سرد کلاغ غذا نداشت تا جوجه هاشو سیر کنه , گوشت بدن خودشو میکند
    و میداد به جوجه هاش میخوردند
    زمستان تمام شد و کلاغ مرد!
    اما بچه هاش نجات پیدا کردند و گفتند:
    آخی خوب شد مرد, راحت شدیم از این غذای تکراری!
    این است واقعیت تلخ روزگار ما..
    چه بسا کفتارهایی که بر روی جسد شیر رقصیدند،
    شادی کردند و خود را بزرگ پنداشتند،
    ولی نمی دانستند شیر ،شیر میماند و کفتار همان کفتار
    دلــم حـضـور مــردانــه مي خــواهــد
    ...نـــه اينـکـه مــرد بــاشـد
    ، نه
    ...مــــردانــه بـاشـد،
    حــرفـش...
    قــولــش...
    فــکــرش...
    نـگـاهـش...
    قـلـبـش...
    و ...آنــقــدر مــردانــه
    کـه بـتـوان تا بـيـنهـايــت دنـيــا بـه او اعـتــمــاد کــرد
    گاهی ، وقت خداحافظی از کسی
    خواسته یا ناخواسته میگیم : « مواظب خودت باش ! »
    مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توئه !
    مواظب خودت باش یعنی برام مُهمی !
    مواظب خودت باش یعنی نگرانتم !
    ... مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم !
    مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت !
    مواظب خودت باش یعنی از الان دلم واست تنگ شده!
    مواظب خودت باش یعنی... واقعاً مواظب خودت باش
    تـــمام گرفتاریم از دل است
    دل من گرفتار آب و گل است

    کجا محرم راز مــــن می شود
    دلی کز حضور خدا غافل است

    نمی خواهم ای عشق بینم دگر
    کسی را که در بین ما حائل است

    چه سودی به ما شب نشینان دهد
    چراغی که خاموش در محفل است

    بهایی ندارد به بازار عشــــــق
    دلم مثل یک سکه ی باطل است

    بـــگیرید دســـــت مــــرا همراهان
    که دیری ست پای دلم در گل است

    دل غــــــافـــل من ندانســــته بود
    که دور از خدا زندگی مشکل است

    و با این هــــــمه گــردن جان من
    بر ابروی محرابی ات مایل است

    بکـــــش تیغ و بردار ســـر از تنم
    و هر چند این هدیه نا قابل است
    گفتند:

    دیوانه ام !!

    و من خندیدم ...

    به همه تردیدشان !!!

    نگاهم کردند

    و من اما ...

    درگیر افکار پراکنده و اندیشه هایی مبهم بودم ...

    نگاهی کردم و ..

    و خندیدم !!!

    و در نبودن های پر از دیوانگی

    در جستجوی تنهایی سرگردان خویش

    گم شدم !!

    ....؟؟!!

    نمی دانستم کجا بودم !

    اما به بودن شک کرده بودم

    به ناگفته هایم ...

    حتی به خنده هایم !!!
    همیشه می دیدمش ...

    کنارش بود

    حتی در چشمانش !

    و... سه نقطه پر از واژه های نا آشنا

    چیزی همانند احساسش

    و باورش در نقطه سر خط !

    و دوباره گم کردنش در نیمه ی پاک شده ی واقعیت ها ...

    سخت است

    عادت به ندیدن !

    و دفتری پر از نقطه های سر خط

    بی هیچ واژه ای !

    و باز حس سکوتش ...!
    برایت نوشتم :

    " با تو بودیم دریا را

    ناگهان باران زد

    و تو ــ ساده ــ

    بودن را

    چه ناز معنا کردی..."

    .

    .

    .

    تو جوابم دادی : "باران که زد

    بودنم تا......تو.....ریشه دوانید..."

    .

    .

    .

    یادت هست ؟!...
    بعد از آنکه

    شب آمد و شب رفت ...

    ستاره ای در دستهایت گذاشتم و گفتم:

    «یادم تو را برای همیشه فراموش!»

    به خودم که آمدم، دیدم

    هم تو رفته ای و هم آن ستاره را از دست داده ام !

    حالا ...

    هر چه بیشتر به دنبال آن ستاره بی آسمان می روم

    کمتر به دستهای تو می رسم ...!
    پاهايم را

    روي ردپاي تو مي گذارم ...

    شايد فكر كنم

    داريم پابه پا

    راه مي رويم !

    نه ...

    پاهايم را مي گذارم تا گرگ بيابان

    ردپايت را نشناسد !

    شايد هم گذاشتم

    تا تو را

    پيدا كنم ...!
    پرنده بود و آسمان !

    سکوت بود و جاده و خطی که می رفت ...

    من بودم و تو !

    باران بود و آغوش گرمت که چتر من شد ...

    باز هم جاده ...

    .

    .

    .

    جاده پا برجاست و رد پای من و تو را می نگرد !

    پرنده هست و آغوش آسمان را رها نمی کند ...

    باران هست واشکهای مرا می شوید ...

    می بینی بی وفا ؟!

    تنها من ، تنها شدم ...

    تنها من هستم که ...

    من هستم و یاد بودنت ...!
    مدتی‌ست دیگر صدايم را نمی‌شنوی

    صدایت را نمی‌شنوم

    درست از همان روز که گفتی تنهایت نمی‌گذارم ...

    می‌نويسم

    شاید بخوانی

    اما حالا دیگر خواندنت هم دردی را از من دوا نمی‌کند

    می‌دانی

    روزها می‌گذرند

    ماه ها می‌گذرند

    و سال‌ها نیز خواهند گذشت

    اما چيزی در من تغيير نمی‌کند ...

    هیچ چيز

    انگار كه چيزی را گم کرده باشم

    هر روز به دنبال‌اش می‌گردم ...

    نمی‌دانم گم کرده‌ام

    یا جایی جا مانده است

    یا شاید تو آن را با خود برده‌ای !

    جایش خالی است ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا