الله اکبر الله اکبر
صدای اذان ظهر عاشورا
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمد رسول الله
کجایید که محمد جد حسین است
اشهد ان علی ولی الله
کجایید که او فرزند امیر المومنین است
صدای اذان ها به عاشورا نزدیک میشود
و عاشورا می آید
امیدوارم تو این روزها لیاقت اینکه یکی از یاران حسین بن علی علیه السلام باشیم را پیدا کنید.
برای دوستم که در کاظمین به شهادت رسید فاتحه ای قرائت کنید
راستی اگه گوشه ای دلتون خالی بود
واسه منم دعا کنید
..::باز باران::..
"باز باران باترانه.../ می خورد بر بام خانه"
یادم آید كربلا را دشت پر شور ونوا را
گردش یك ظهر غمگین گرم و خونین
لرزش طفلا ن نالان زیر تیغ و نیزه ها را
باز باران با صدای گریه های كودكانه
از فراز گونه های زرد وعطشان
با گهرهای فراوان
می چكد از چشم طفلان پریشان
پشت نخلستان نشسته
رود پر پیچ وخمی در حسرت لبهای ساقی
چشم در چشمان هم آرام وسنگین
می چكد آهسته از چشمان سقا برلب این رود پیچان
باز باران
باز باران با ترانه آید از چشمان مردی خسته جان
هیهات بر لب از عطش در تاب و در تب
نرم نرمك می چكد این قطر ه ها روی لب
شش ماهه طفلی رو به پایان
مرد محزون دست پر خون
می فشاند از گلوی نازك شش ماهه بر لب های خشك آسمان باچشم گریان
باز باران
باز هم اینجا عطش آتش شراره
جسمها افتاده بی سر پاره پاره
می چكد از گوشها باران خون و كودكان بی گوشواره
شعله در دامان و در پا می خلد خار مغیلان
وندرین تفتیده دشت وسینه ها برپاست طوفان
دستها آماده شلاق وسیلی
چهره ها از بارش شلاقها گردیده نیلی
وندرین صحرای سوزان می دود طفلی سه ساله پر زناله/ پای خسته دلشكسته
روبرو بر نیزه ها خورشید تابان
می چكد از نوك سرخ نیزه ها برخاك سوزان
باز باران
باز باران .قطره ...قطره...
می چكد از چوب محمل
خاكهای چادر زینب به آرامی شود گل
می رود این كاروان منزل به منزل
می شود از هر طرف این كاروان هم سنگ باران
آری آری باز سنگ و باز باران آری آری
تا نگیرد شعله ها دردل زبانه
تانگیرد دامن طفلان محزون را نشانه
تانبیند كودكی لب تشنه اینجا اشك ساقی
بر فراز خیمه برگونه ها بر مشك ساقی
كاش می بارید باران ...
سلام
شکر، ممنون، شما چه طوری آبجی؟
تو هم مثل منی. منم دیگه نسبت به قبلانا فعالیتم کمتر شده. حسابی سرم شلوغ شده. از یه طرف کار و از یه طرف باشگاه ورزشی خودمون تازه کلاسامونم که داره شروع میشه. تا حالا چند دفعه به سرم زده که از باشگاه خداحافظی کنم ولی لطف بچه ها و دوستان منو اینجا موندگار کرده
چشم. حتما. حتما دعا گوییم
یا علی...
«بعثت»، نعمت خدا بر بشریت است، و «منت» آفریدگار بر انسانها!
«حرا» مهبطی بود که جلوهگاه نور خدا گشت و پیام نور در رواق هستی طنین انداز شد.
«بعثت» طلوعی بود که خورشید حق را از خاور تاریخ، تابانید.
«27 رجب» یکی از جلوههای بی پایان بود که شعاعش تا کرانههای ناپیدای زمان، گسترش و ادامه یافته است.
«مبعث»، فصلی بهاری در پهنهی قرون بود که خداوند، محمد (ص) را همچون گلی زیبا بر دامن رسالت نهاد و سرزمین بطحا با فروغ چهرهی این خورشید، تابان شد.
محمد (ص) آمد تا کودک بشریت را در آغوش پر مهر و عطوفت دین قرار دهد.