کربلا یعنی، دلی مشتاق جانان یافتن
رنگ نیلوفر گرفتن بوی ریحان یافتن
کربلا یعنی، به حکم عقل، با فتوای عشق
آن چه را دل می پسندد، بهتر از آن یافتن
کربلا یعنی، به «گرد شهر گشتن با چراغ»
انس پیدا کردن با عشق و انسان یافتن
کربلا یعنی، به استمداد ایثار و شرف
در دل دریا نجات از موج توفان یافتن
کربلا یعنی، تنفس در هوای پاک وحی
سینه را دریایی از تفسیر قرآن یافتن
کربلا یعنی، در آغاز طواف کوی دوست
جوشش لبیک را در عمق وجدان یافتن
کربلا یعنی، در استقبال باران بلا
سایبانی مطمئن از چتر عرفان یافتن
کربلا یعنی، میان التهاب و تشنگی
آب را در حسرت لب های عطشان یافتن
کربلا یعنی، عروج بنده از خود تا خدا
خویش را گم کردن و آرامش جان یافتن
کربلا یعنی، طلوع سرخ و رستاخیز سبز
یا سرآغاز سپیدی بعد پایان یافتن
ساقی لب تشنگان گرچه ز تن داده دست
پرده ی ظلمت دراین بند ستم را گسست
داده سر و داده جان در ره آزادگی
بر دل حق آوران داغ غم او نشست
سرخی خون او پشت ستم را شکست
عاقبت خانهی ظلم ز بن برکند
کربلـــــــــــــــــــا شد شور محشر
مرگ و نفرین بر ستمگر
مرگ و نفرین بر ستمگر
سلام داداشی
خسته نباشید سفر سختی را داشتی
امیدوارم سالم باشی
ببخشید شرایطش اماده نبود بیام پیشوازتون
نمی دانم اهل کجایی ولی توی شهر ما رسم وقتی یه عزیزی از سفر می یاد براش دم راهی می چینن
من وسایلش را فرستادم خودت بگذار رو میز
سلام
خوبی داداشی , الان اون بالا بالاهایی دیگه
ان شا الله تو تمام مراحلت زندگیت دارای جایگاه بالایی باشی
داداشی خیلی مراقب خودت باش
رسیدی حتما بهم خبر بده , منتظرم منو بی خبر نذازی ! آبجی نگران میشه ها ! حتما خبر بده