*Afash*
پسندها
1,134

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دوست عزیز تاپیک ولایت رو در یاب

    شمارتو به امضات اضافه کن تو صفحه ی 14 تاپیک زده
    آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند، تو به دنبال نگاه زیبا باش (دکتر شریعتی)
    [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]



    :w27:http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=138949

    بهترین اواتار را چه کسی دارد
    اگر دیدی و خوشتان امد ممنون میشم به من رای دهید
    [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]



    :w27:http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=138949

    بهترین اواتار را چه کسی دارد
    اگر دیدی و خوشتان امد ممنون میشم به من رای دهید
    سلام احوال شما خوبید ...
    ممنون خوشحالم از آشنائی ...
    موفق و سلامت باشی گلم ...
    متشكرم عزيز خيلي خيلي شعر قشنگ و با معنايي بود...ممنونم كه به يادم بودي
    ای شمع من بسوز که پروانه میرود---زین آستان صاحب این خانه میرود
    ای شهر جدو امجدو والا سوتر من----بنگر حسین چگونه از این خانه میرود
    از نای شام ارازل کوفی نوشته اند---آل علی چرا ره مارا نمیرود
    از ما حسین چه دیده که فرمان نمیبرد----بیعت نمیکند ره خصمانه میرود
    من کی دهم به ظلت و خواری تن ای وطن----عنقا مگر به دانه پی دانه میرود؟
    آن کو نسب ز خند جگر خواره میبرد---مسجد به پشت سر سوی میخانه میرود
    یر جای باب و جد من اکنون به منبرش----فرزند هند و راده ی مرجانه میرود
    غیرت کشد اگر نکشندم به راه دین---فرزانه زیر پرچم دیوانه میرود
    هرگز حراس کشته شدن نیست در دلم---اینجا که عاقبت سوی جانانه میرود
    مادر به پای خیز و دعا کن-------به کاروان موسی تو اگر چه دلیرانه میرود
    بنگر به اکبرم که چه تعجیل میکن---عباس را ببین که چه مردانه میرود
    ای باغبان دگر بنشین بر عزای گل---فصل خزان رسیده و ریحانه میرود
    گاهی یه لحظه هایی توی زندگی هست که آدم احساس می کنه روحش متوقف میشه...احساس می کنه تحمل کردن بعضی اتفاقا خارج از قدرتمونه حتی واسه یه لحظه ... اینکه دیگه قلبت قدرت تپیدن نداره... اما باز هم می تپه ... "آدمیزاد موجود عجبیه!!!!!!!!!!"یه چیزی توی دلم بدجوری سنگینی می کنه ... نمی دونم چیه اما هرچی که هست تحمل وزنش خیلی سخته برام ...فقدان ...مثل یک سیاهچاله عمیق در روح است ... و ناباوری ره آوردش !!
    اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم
    کسی که حرف دلش را نگفت من بودم
    دلم برای خودم تنگ می شود آری
    همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم
    نشد جواب بگیرم سلام هایم را
    هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
    چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟
    اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم
    حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای
    با خنده خود به دردها خاتمه ای
    زیباتر از این نام ندیدم به جهان
    سیدعلی حسینی خامنه ای

    ما بیشتر.......
    از این به بعد دیگه برات شعر نمی نویسم....: دی

    سلام افشین جان.
    برگشتی؟
    خوش اومدی.
    هیجا مثل خونه آدم نمیشه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا