م
پسندها
412

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • امروز یه حرکت جانانه زدیم با ثنا... جات حساااابی خالی!

    من موهامو اوشینی بسته بودم از بالا، مانتوی مامانمو پوشیده بودم، از اینایی که میپوشی 16 شانه میشی، از این شال زرق و برق مشکیا انداخته بودم.

    یه اهنگ معین هست، اولش یه زنه دکلمه میکنه که:" تا کـــــــــــی جفا کشم ز تو؟ ای بی وفا برو ..." من لب میزدم، زنه میخوند، ثنا فیلم می گرفت!! قشنگ رفته بودیم دهه ی 60! بابام تو عمرش اینجوری نخندیده بود... :biggrin:
    گناه داره بابا... دختر به این خوشگلی. منم که دستم سنگیــــــن!!:biggrin:
    --------------
    آره! خیلی کم زبون داشتی... برو زبون اشاره هم یاد بگیر! :D
    --------------
    ارواحی که در آسمان به یکدیگر تقرب می جویند، در زمین یکدیگر را می یابند! :heart:
    ای فـــــــــــــــــــــــــــآک تو این زندگی!
    ای فاااااااااااااااااااااااک!فااااااااااک!
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/445641-مستند-میراث-آلبرتا-۲-رزرو-بليت/page2?p=6332273#post6332273
    دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود و دیگری الله...

    مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول میانداختند.

    کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گداییکه صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت الله چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت:
    رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است.

    پس مردم به تو که الله گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازیهم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.

    گدای پشت الله بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت:

    هی "اسدالله" نگاه کن کی اومده به ما بازاریابی یاد بده؟

    --------------
    مراقب باشید به لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید،
    یا رای تان را ...:gol:
    تو نقاشیای علی رو دیدی؟
    ینی اگ اینجا بود شونه هاشو میگرفتم، انقد تکونش میدادم ک نفسش بند بیاد!

    ....فرشته است این بشر،فرشته!
    http://www.www.www.iran-eng.ir/member.php/657893-سلیم-یزدی

    سلیم!! اونم از نوع یزدی! چه شود... راستی از ساربان فقط 30 صفحه ش مونده!
    http://www.www.www.iran-eng.ir/member.php/655073-مالک-اشتر

    این عوضی رو می بینی؟! اِسیه ها! هردفه با یوزر مذهبی میاد، علیه مذهب از مذهب دفاع می کنه!! هفت خطِ... اسغفرلله!
    2تا یوزر مذهبیشو شخصاً فرستادم هوا... این سومیشه! میگم مرد باش، با عقاید خودت بیا جلو... اه... میبینی چجوری دشمنی می کنن؟!
    آره بابا فهمیدم روی سخنت با کیه!
    ---------------
    ممنون. ولی واقعاً بعضی وقتا از شدت حرص می خوای 5انگشتتو بذاری تو دهنت و انقدر محکم گازشون بگیری که تنها بند اتصالاتشون رشته های عصبی باشه!

    این شکیبایی ورزیدنه درسته مایه ی عذابه ولی حداقل می فهمیم که یه بار به خاطر خدا از خودمون گذشتیم و به خاطر تسلی اخلاق رو زیر پا نذاشتیم. اینم یه جور از خودگذشتگیه دیگه... در ابعاد سرسوزنی!
    دیشب حالم از این"شکیبایی ورزیدن"م به هم خورد...

    لعنت به اجتماع و روابط اجتماعی. آدم ترجیح میده بره تو غار واسه خودش با در و دیوار غار زندگی مسالمت آمیز داشته باشه، اینطوری انتر و منتر این جماعت نشه.

    ببخشید پیغامتو پاکیدم. خواستم فقط و فقط خودم خونده باشمش.
    بابا ولش کن اونو... یه چی بود، تموم شد رفت!! ببین می تونی از من منافق بسازی! والا... اگه یه روز خواستم بمبی چیزی بذارم... میذارم تو دانشگاه خودمون، شک نکن!
    آآآی از خنده هلاک شدم!!!

    بابا شهدا خودشون حوری موری دارن و شیر و عسل! چیکار به عکس با مقنعه ی من دارن؟! :biggrin:
    برای آینده شغلی خود چه تصمیمی دارید؟ :gol::gol:
    دانلود نمیشه! میره صفحه ی پیوندها! سربازان سایری امام زمان چنان از بیخ و بن ***** کردن که کلاً قسمت ما نشه یه نظر دیدمون بیفته به وجنات فیس بوق! بذار ایمیل بزنم بگم: "یه نظر حلاله!!":D
    یعنی اگه دوتایی رفته باشین و کوه و منو علاف خودتون کرده باشین...دونه دونه موهاتونو میکنم، میریزم تو سد کرج! چشاتونم با چنگال در می آرم میدم محیا بخوره گوشت بشه به تنش!!!:cry:

    پاشو آن شو دیگه...به!:razz:
    باشه عزیزم...توهم دعا کن این آب دماغ لعنتی بند بیاد!!
    می بینی؟؟!! هر کی یه زخمی داره دیگه!!:D
    چقدرم رو داره مهشید!!! دیده...صداتم کرده!! به خدا رو میخواد!
    فقط می تون دعا کنم که همه چی ختم به خیر بشه و همه ی اون گذشته ی بی سرانجام از خاطرت پاک شه...
    چی بگم؟!؟!!؟!؟!؟! عاجزم به خدا...حرف زدین با هم؟!
    ...عجب شانسی...اه! تازه داشتی راحت می شدی...
    خب هروقت حالت خوب شد بخونش...
    چی شده؟! چرا حالت بده؟! ارمی رو کفن کنن...!!
    چته؟؟؟!! گفتم شاید بخوای این دم آخری یه حرکتی بزنی و مارو شگفت زده کنی!!
    نه بدترم! هر نفسی که فرو می رود...دروافع فرو نمی رود!!
    -----------------
    پاشو بیا این پیام اخریتو ویرایش کن!! جر دادی چیه؟؟! بلا به دور!!:D
    آره اونو باید اجرا کنیم!! به سه زبان زنده ی دنیا! خودمم تکی "72 پروانه" رو به 4زبان زنده ی دنیا اجرا خواهم کرد!!:biggrin:
    واقعاً!! تازه یه بار دیگه هم ترم پیش دیده بودمش.
    ازم ادرس پرسید، گفت: چجوری برم ونک؟!
    گفتم: اینجوری!
    گفت: نه به من اینجوری نگفتن...گفتن برم اون ورِ پل، سوار اتوبوس شم!
    گفتم: خب برو.
    گفت:نه به من اینجوری نگفتن...گفتن برم اون ورِ پل، سوار اتوبوس شم!(با صدای بلند)
    گفتم:باشه درست می گی!
    گفت:نه به من اینجوری نگفتن...گفتن برم اون ورِ پل، سوار اتوبوس شم!(با صدای خیلیییییییییی بلند)
    .
    .
    دیگه هیچی نگفتم...فقط اینجوری:eek:نگاش کردم! و...الفرار! میخواست بزنه منو...به خدا!
    ------------------------------
    بله! خداوند از بدو تولد دوستان ما را از شگفت انگیزان قرار داده تا به حال!!!
    :biggrin:
    بیمارستان ساسان ! نه بابا..عمراً!! چه تخیلاتی کردیما!
    -----------
    اصلاً یاد قیافه ت می افتم تو نماز خونه میخوام خودمو بکوبم به دیوار!!! وااای چقدر خندیدیم!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا