بهار00
پسندها
2,958

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • بـــهار را ببین
    چگونه از خود
    می تــکانَد
    برگ های فرسوده را ؛
    تو هم جوانه ای بزن،
    ســبز شـــو !!!
    بـهـار
    ادامه ی لبخندهای تو خواهد بود...:redface:
    کاش دنیا مثل دیواری بود که پشت داشت و می شد رفت پشت آن ایستاد.
    کاش دنیا در خروجی داشت که می شد از آن بیرون زد و رفت توی حیاط پشتی آن و دراز کشید و خوابید یا در بی خیالی محض دست ها را توی جیب گذاشت و سوت زد یا در تنهایی مطلق نشست و سیگار کشید و قهوه خورد.
    کاش می شد دنیا را، منظورم این است همه ی دنیا را، همه ی دنیا را با ستاره ها و کهکشان ها و آسمان ها و زمین هایش، مثل قالی لوله کرد و کنارگذاشت.....
    مصطفی_مستور
    به‌وقتِ دلتنگی
    فرقی نمی‌کند کجا باشی:
    پشتِ پنجره‌ی اتاقی در پاریس
    میانِ ازدحامِ خیابانی در تهران
    یا روی پُلی معلّق در جنگل‌های اِفریقا.
    به‌ هر حال،
    حتما غروبی برای تماشا خواهی یافت!
    #رضا_کاظمی
    تقویم ‏به پایانش نزدیک است
    ‏ولی هنوز ‏روزهای نبودنت را
    ‏ورق میزنم به عقب

    ‏شاید ‏دوباره
    در کوچه‌ی خاطرات
    ‏به #تو برسم
    عاشق شدم ..
    همان‌طور که آدم یکهو بیمار می‌شود؛
    بی آن‌که بخواهم،
    بی‌آن‌که بخواهم و به آن فکر کنم،
    برخلاف میلم و بی‌دفاع،
    بی‌هیچ نیرویی برای مقاومت و بعد ..
    از دستش دادم ..
    درست همان‌طور که به دست آورده بودم ..
    در من زنی هست ،
    شبیه روزهای آخر اسفند ...
    نه خیلی خوشحال ،
    و نه خیلی غمگین ،
    دقیقا مثل روزهای آخر اسفند
    میدود ...
    بدون آن که بداند چرا ...!
    می ایستد ،
    بدون آن که بداند چرا ...!
    گاهی گیسوانش را به باد بهاری میسپارد ،
    و گاهی پشت پنجره زمستانی اسفند چای مینوشد...
    حال دلم شبیه روزهای آخر اسفند است...
    #سارا_علی_بابایی
    آرام بر گونه هایم میلغزد....

    تاوان بی فکری های دیروزم....

    کاش بیهوده نمیتاختم
    سال که عوض شود
    باید بگویم پارسال بود که دیدمت
    باید بگویم سال پیش بود که باهم بودیم؛
    انگار نه انگار که فقط چند ماه گذشته است
    باید هی رجوع کنم به سال قبل
    اینکه تو را در سال قبل جا گذاشته ام
    اینکه امسال از تو، از خودم جا مانده ام

    سال که عوض شود
    در لحظه های دلتنگی
    باید مسیری طولانی را برگردم
    بیافتم در ازدحام خاطرات سال قبل
    و در پیچ نبودنت گم شوم
    سال که عوض شود
    در یک آن
    به اندازه یک سال دورتر شده ای
    به اندازه یکسال پیرتر شده ام
    پریسا_زابلی_پور
    همه از اسفند و تکاپویش
    حرف می زنند
    و من
    به فکر " دل " تکانی ام..
    چه بسیار ناگفته هایی
    که دردلم خاک می خورند
    و همه از آن بی خبرند ..
    چه حال و هوایی دارد
    این روزهای آخرین اسفند ،
    انگار کسی
    تو را وسوسه می کند
    که بی پیشوند و پسوند
    بلند بگویی
    دوستت دارم . . . !
    ارمغان_مهدیقلی:gol::gol:
    بعضی از اشیا حس دارند …
    گریه می کنند …
    مثل بالش من …
    هر شب غرق اشک است !:cry:
    ✔قبول دارم √
    ✖خیلی دختر خیلی مؤمنی نیستم✖
    ¤قبول دارم بنده ی خوبی نبودم¤
    ↯ولی خــــــــاطـــــــــر خـــــــواه↯
    ↯ڪسی هستم↯
    ↯بہ اســــــــــم ↯
    ⇦⇦خــــــــــــــــــــدا⇨⇨
    ♥که وجودشو♡
    ■□تو□■
    ⌛تک تک لحظه هام⌛
    ‌‌☆حس میکنم★
    ~و میدونم یه روزی≈
    ●○زندگیمو○●
    °°یه جوری°°
    ♢به میلم درست میکنه♦


    هعی خــــدا:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
    آخرین ستاره
    بر شانه های این شب بی ستاره
    تشییع می شود
    چه فرق می کند کجا
    به هر حال
    چشمهای توست که می چکد
    آرزو_نوری
    شب می آید
    و پس از شب ، تاریکی
    پس از تاریکی
    چشمها
    دستها
    و نفس ها و نفس ها و نفس ها...
    و صدای آب
    که فرو می ریزد
    قطره قطره قطره از شیر.
    بعد
    دو نقطه سرخ
    از دو سیگار روشن
    تیک تاک ساعت
    و دوقلب
    و دو تنهایی..!
    فروغ_فرخزاد
    دلم هواى #تو دارد
    ولى چگونه ببندم
    هزار نامه به پاى
    كبوترى كه ندارم؟

    #سجاد_رشيدي_پور
    هوا
    سرد است و
    آتشِ نگاهِ تو روشن...!

    چایِ باران
    در فنجانِ قهوه ای چشمم
    دَم کشیده است ؛

    نترس!
    شانه ات را نزدیک تر کن
    دردهایم از دهن افتاده اند...
    یک روز . . .
    یک جا . . .
    یک لحظه . . .
    دل میدهی . . .
    چند روز که بگذرد . . .
    هر روز . . .
    هرجا . . .
    هر لحظه . . .
    جان میدهی . . .
    یک روز اشتباه میکنی . . .
    دل میدهی . . .
    هر روز . . .
    تاوانش را میدهی . . .
    ‌امشب
    آتشی خواهم افروخت
    به رسم نیاکانم
    اراده خواهم کرد
    وتمام آتش درونم را خلاصه خواهم کرد در مشتی
    آتش که در پیش رویم شعله وراست
    میسوزانم درآن تمام کینه ها وبدیهایی که از درون آتشم میزدند
    امشب
    خواهم سوزاند
    تمام آنچه مرااز خدایم دور میکند.
    من فردا
    را جوردیگردیگر خواهم بود
    سبک تر ورهاتر از هروقت دیگر
    وچه زیبا رسمی است چهارشنبه سوری
    برای آنانکه اراده میکنند
    سال جدید را با افقی نو به دنیا واطرافشان بنگرند.
    این روز را مراقب نورچشمانمان باشیم .ویادآور باشیم این رسم نیاکان ماست
    وقراراست شاد شویم ودلی راشادکنیم .
    به کودکانمان بگوییم
    امروز راشاد باش وشادکن .
    سرخ می‌شوی
    وقتی می‌شنوی دوستت دارم

    زرد می‌شوم
    وقتی می‌شنوم
    دوستش داری ..

    چهارشنبه سوری راه انداخته‌ایم

    سرخی تو از من
    زردی من از تو ..!

    همیشه من می‌سوزم!
    و همیشه تو می‌پری . .

    #حسین_پناهی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا