مشاعرۀ سنّتی

[بارانی]

مژده ای دل که مسیجا نفسی می آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی میاید......

 

[secret_f]

در سکوتی که به اندازه یک دلتنگی
است
هیچکس وسعت اندوه مرا حرف نزد

 

[Aseman Etemaad]

دلم گرفته
دلم عجیب گرفته
تمام راه به یک چیز فکر می کردم
و رنگ دامنه ها هوش از سرم می برد!

 

[بارانی]

در این دنیای دون دردی به درمانش نمی ارزد

که یار بی وفا وصلش به هجرانش نمی ارزد...

 

[secret_f]

دچار باید بود
وفکرکن که چه تنهاست
اگر که ماهی کوچک
دچار آبی دریای بیکران باشد

 

[Aseman Etemaad]

دچار باید بود
وگرنه زمزمه ی حیرت میان دوحرف
حرام خواهد شد!

 

[بارانی]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند....

 

[zarnaz_a]

در دل من چیزی است ، مثل یک بیشه ی نور ، مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت،
بروم تا سر کوه...
آن دورها آوایی ست که مرا می خواند...​

 

[Aseman Etemaad]

دلم عجیب گرفته
خیال خواب ندارم!
هنوز در سفرم!
خیال می کنم در آبهای جهان قایقیست ومن
مسافر قایق
هزارها سال است
سرود کهنه ی دریانورد های کهن را
به گوش روزنه های فصول می خوانم!

 

[بارانی]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

 

[Aseman Etemaad]

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند

باید با م می گفتی ! عیب نداره!

در ابعاد اینعصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک وچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم
چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تورا پیش بینی نمی کرد
و خاصیت عشق این است!

 

[بارانی]

باید با م می گفتی ! عیب نداره!

در ابعاد اینعصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک وچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم
چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تورا پیش بینی نمی کرد
و خاصیت عشق این است!

گلکم پستها همزمان اومده..من حواسم بود!!

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست...

 

[Aseman Etemaad]

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر بمهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود...

 

[بارانی]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم.....

 

[Aseman Etemaad]

من اگر خوبم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت

 

[phalagh]

تا مرا دیدی زخلق از عشق رویت سوخته
سنگ و آهن بودت از دل سنگ بر آهن زدی
قامتم چون لام و نون کردی چو موسی در امید
پس مرا در گلبن غیرت نوای "لن" زدی

 

[amarjani200]

یارب تو چنان کن که پریشان نشوم
محتاج به بیگانه و خویشان نشوم

 

[بارانی]

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست

حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست

 

[MaaRyaaM]

تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس

 

[shabnam777]

.​

سعديا گر بكند سيل فنا بنيادت​

دل قوي دار كه بنيان بقا محكم از اوست​

 

[Aseman Etemaad]

تو مگر آیی و بشکافی از این دشت غبار​

ای سواری که چو مه در قدمت گردی نیست​

 

[abfa]

تویی آن جوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[Aseman Etemaad]

کشتی شکسته ای که به طوفان عنان سپرد​

پرتو هدایت از مدد ناخدا نخواست​

​

 

[secret_f]

تا گشودم قفس مرغ کلام از دهنم

سوخت از اَتش هجران پر و بال سخنم

 

[abfa]

تا بو که یابم آگهی ، از سایه ی سرو سهی
گلبانگ عشق از هر طرف بر خوش خرامی می زنم

 

[Aseman Etemaad]

من به آغاز زمین نزدیکم
نبض گلها را می گیرم
آشناهستم با سرنوشت تر آب عادت سبز درخت...

 

[abfa]

تو که کیمیا فروشی نظری به قلب ما کن
که بضاعتی نداریم و فکنده ایم دامی

 

[بارانی]

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش......

 

[2sadaf2]

شوق درآمد ز پای، ای درآمد به سنگ
و آن نفس گرم تاز، در خم و پیچ درنگ
.
.
.

 

[magsod]

گر گفتم از لعل لبت، امشب ربایم بوسه ای
گفتم، ولی نربوده ام، از من چرا رنجیده ای؟