معماری با مصالحی از جنس دل
- شروع کننده موضوع mohammad azizi
- تاریخ شروع
تو به من خندیدی و نمیدانستی
که به چه دلهره سیب رااز باغچه همسایه
دزدیدم
باغبان ازپی من تند دوید
سیب دندان زده را دست تو دید
غضب آلود به من کردنگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
وتو رفتی هنوز صدای پای تو خش خش کنان میدهد آزارم
که چرا باغچه خانه ما سیب نداشت؟
که به چه دلهره سیب رااز باغچه همسایه
دزدیدم
باغبان ازپی من تند دوید
سیب دندان زده را دست تو دید
غضب آلود به من کردنگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
وتو رفتی هنوز صدای پای تو خش خش کنان میدهد آزارم
که چرا باغچه خانه ما سیب نداشت؟
قول میدهم لام تا کام حرفى نزنم
فقط بگذار از”دال تا میم” بگویم ، بگذار بگویم که “دوستت دارم”
گاهی دوست دارم یقه ی زندگی رو بگیرم زل بزنم تو چشماش بهش بگم حرف حسابت چیه؟هاااااااااان؟؟.......
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :
"بیخـــیال"
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــه فقــط میتونــی بگـ ـی :
"بیخـــیال"
| براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 900x600 مي باشد |
وقتی دل سپردگی ام را با نیش خندی مهمان کردی
با خود گفتم: "خواهم ماند,خواهم زیست به احترام دلم...!"
با خود گفتم: "خواهم ماند,خواهم زیست به احترام دلم...!"
نگران فردایت نباش ،
خدای دیروز و امروزت ، فردا هم هست ؛
فردایت قشنگ نازنین ...
خدایم را دوست دارم چون وفادارترین است
و شاید به رسم همین وفاداریست که تو را به او میسپارم . . .
سه شاخه گل برات میفرستم
یکی از طرف خداوند که نگهدارت باشه
دومی از طرف دلمه که دوستت داره
و سومی از طرف چشامه که دلتنگ دیدارت شده
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]دلـــم
یک مــــــــزرعــه مـیخـــــواهـد
یک تــو
یک مـــن
و گنـــــــدم زاری طلایـــــــی رنگ
کـه هــوایـش آکنـــده بـا عطــــر نفــس هـای تــــــو بـاشـــــــد . . .[/FONT]
یک مــــــــزرعــه مـیخـــــواهـد
یک تــو
یک مـــن
و گنـــــــدم زاری طلایـــــــی رنگ
کـه هــوایـش آکنـــده بـا عطــــر نفــس هـای تــــــو بـاشـــــــد . . .[/FONT]
چه خوب بود
اگر بین من و تو
نه رودی بود و نه کوهی
و نه سایه‌ی هیچ امیدی
و نه هیچ آفتاب تند سوزانی
بین ما فقط راهی بود
هموار
و صاف
و روشن
که قلب‌های ما را بهم می‌پیوست
اگر بین من و تو
نه رودی بود و نه کوهی
و نه سایه‌ی هیچ امیدی
و نه هیچ آفتاب تند سوزانی
بین ما فقط راهی بود
هموار
و صاف
و روشن
که قلب‌های ما را بهم می‌پیوست
تا بشکند امروز طلسمم برخیز / تا غصه جدا شود از اسمم برخیز !
این جسم ندارد آرزویی جز خاک / ای روح ! به احترام جسمم برخیز !
این جسم ندارد آرزویی جز خاک / ای روح ! به احترام جسمم برخیز !
ابرهای تیره پیامبران تازه ی تطهیرند
و در خاموشی یک شمع راز منوری است
که آن را آن آخرین و کشیده ترین شعله خوب میداند
و در خاموشی یک شمع راز منوری است
که آن را آن آخرین و کشیده ترین شعله خوب میداند
نمی دونم فردا چه خواهد شد ولی در دیار ترس از خدا پرسیدم که
از فردایم بگو فردا چه خواهد شد
خدا گفت که بیقراری نکن فردا را خواهی دید
گفتم ولی دلم میخواهد بدانم فرداها از چه قراراست
خداگفت لذت زندگی به حوادثی است که در دامن ان ارمیده اند
ولی بدان که مرگ پایان فرداهای تواست
روز خواهد آمد که در پی ان فردایی نباشد
از فردایم بگو فردا چه خواهد شد
خدا گفت که بیقراری نکن فردا را خواهی دید
گفتم ولی دلم میخواهد بدانم فرداها از چه قراراست
خداگفت لذت زندگی به حوادثی است که در دامن ان ارمیده اند
ولی بدان که مرگ پایان فرداهای تواست
روز خواهد آمد که در پی ان فردایی نباشد
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم
و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم
ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم
و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم
ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم
فاش میگویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
چــه قانــون ناعــادلانــه ای !تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم
و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم
ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم
بــرای شــروع یــک رابطــه ,
هــر دو طــرف بایــد بخواهنــد ...
امــا ...
بــرای تمــام شدنــش ,
همیــن کــه یــک نفــر بخواهــد کافیســت ...
باورت نمی شود که
*دوستت دارم*
نام تمام شعر هایست که جمله های آن ها را با دهان خود بسته ام وسطر سطر ان جای گام های بلند مردیست که واژه های غرورم را لگد کرده است
خواننده ی عزیز :
کتاب مرا با احتیاط ورق بزنید
چرا که تمام عاشقانه هایم درد می کند
سلام بانوی نویسنده خوبی ببخشید که نوشته هام به زیبایی متن هاتون نمی شه
.
گاهی بی صدا نگاهت میکنم …
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ،
شاید اگر بغضم فرو نشیند
صدایت کنم …
گاهی بی صدا نگاهت میکنم …
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ،
شاید اگر بغضم فرو نشیند
صدایت کنم …
با کسی باش که…
وقتایی که دلت گرفته…
حوصله نداری…
ناراحتی…
حس میکنی یه دنیا غم داری…
بلد باشه شادت کنه!
راه قلبتو بلد باشه!
تنهات نذاره!
وقتایی که دلت گرفته…
حوصله نداری…
ناراحتی…
حس میکنی یه دنیا غم داری…
بلد باشه شادت کنه!
راه قلبتو بلد باشه!
تنهات نذاره!
پر از اشکم ولی میخندم به سختی
به قول فروغ که میگفت:
شهامت میخواهد سردباشی و گرم بخندی!
به قول فروغ که میگفت:
شهامت میخواهد سردباشی و گرم بخندی!