jungle bird
عضو جدید
در من دوباره زنده شد یاد مبهمی
دنیا قشنگ تر شده این روزها کمی
دنیا قشنگ تر شده این روزها کمی
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدنددل از من برد و روی از من نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
یارب این نوگل خندان که سپردی به منشدر من دوباره زنده شد یاد مبهمی
دنیا قشنگ تر شده این روزها کمی
تو همون حس غریبی که همیشه با منییا رب چه غمزه کرد صلاحی که خون خم
با نعره های قلقلش اندر گلو ببست
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیمیارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
دلم گرفته از این روزهای بی لبخند
از این دقایق غمگین دست و پا در بند
می توانی ادعا کنی که هست
می توانی ادعا کنی که نیست
عشق بود آن شکوه بی نظیر
باز هم سوال می کنی که چیست؟
تا دم از شام سر زلف تو هرجا نزنند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست
تو چو شمعی و جهان از تو چو روزتیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه تدبیـــــــــــــر کند رای صوابت
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیمتو چو شمعی و جهان از تو چو روز
من چو پروانه ی جانباز امشب
من و هم صحبتی اهل ریا دورم بادمردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست
خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم
سیرم از زرق فروشی و نفاق/ عاشقی محرم اسرار کجاستمن و هم صحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس
تو را من چشم در راهم شباهنگامسیرم از زرق فروشی و نفاق/ عاشقی محرم اسرار کجاست
تو را من چشم در راهم شباهنگام![]()
تا باز روح قدسی حافظ مد د کند
دم می زدم که کار مسیحا کنم ولی...
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح / هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
آن همه غوغای روز رستخیز
از مصاف غمزه ی جادوی اوست
تـو را كه هرچه مراد است در جهان داري/ چـه غم ز حال ضعيفـان نـاتوان داري
دست از طلب ندارم تا کام من برایدیاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود ...
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |