خانم دکتر غزاله میگفت: روزی به عیادت شهاب که بیمار بود رفتم و چون نزد اونشستم و 
پرسش احوال او کردم، به او گفتم خدا را شکر کن و حمد بجا بیاور.شهاب تبسم نمود و گ
فت: چگونه شکر کنم و حال آنکه خدایتعالی فرموده است: « و لئن شکرتم لازیدنکم»
یعنی: شکر بکنید همانا زیاد میکنمبرای شما ... و میترسم اگر شکر او کنم بر بیماری من بیافزاید
و خانم دکتر غزاله بسیار شگفت زده گشت
		
	

			
			پرسش احوال او کردم، به او گفتم خدا را شکر کن و حمد بجا بیاور.شهاب تبسم نمود و گ
فت: چگونه شکر کنم و حال آنکه خدایتعالی فرموده است: « و لئن شکرتم لازیدنکم»
یعنی: شکر بکنید همانا زیاد میکنمبرای شما ... و میترسم اگر شکر او کنم بر بیماری من بیافزاید
و خانم دکتر غزاله بسیار شگفت زده گشت
	
				
دی) آمدند و گفتند: