مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا رنگ کرد روزگار به رنگی که هرگز دوست نمیداشتم
اخر دلم نمیخواهد هزار رنگ شوم تنها یک رنگ سسیاه یا سفید فقط همین تا بتوانم زندگی را زیبا برای دیگران
رنگی کنم و به سادگی دوستشان داشته باشم ان هم بدون تزویر پاک و بی ریا
از طلوعت تا غروب شب،
صدا کردم.
تورا،
من خوب می فهمم،
مثل یک سنجاقک بی تاب و نا آرام.
پی پژواک هر نیلوفری،
تا شکل پروازت،
پراز اندیشه های خیس باشد،
یا پر از لحن غریب برکه در پاییز.
تو را،
من یاد دارم،
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دویتداران را چه شد
در جنون
بیدها
واژگون
لاله ها
غرق خون
خیمه ی خورشید سوخت
برگ ها
گریه کنان ریختند
آسمان
کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز ، ای فلک ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
از طلوعت تا غروب شب،
صدا کردم.
تورا،
من خوب می فهمم،
مثل یک سنجاقک بی تاب و نا آرام.
پی پژواک هر نیلوفری،
تا شکل پروازت،
پراز اندیشه های خیس باشد،
یا پر از لحن غریب برکه در پاییز.
تو را،
من یاد دارم،

میگفت عشق زیباست
لبخند میزدم و میگفتم نه نیست
اخر تنها غم دارد
لبخند میزد و میگفت غمش زیباست
حال غم عشق را میدانم چیست اما کسی نیست تا بشنود از احساسم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگفت عشق زیباست
لبخند میزدم و میگفتم نه نیست
اخر تنها غم دارد
لبخند میزد و میگفت غمش زیباست
حال غم عشق را میدانم چیست اما کسی نیست تا بشنود از احساسم

می توانم بروم پس فردا
نفسی تازه کنم
می توانم راحت
با تکان دادن دستم همه جا پر بزنم
می توانم بروم
و به فرمان دلم
سر دیوار تو دستی بزنم برگردم
ای دل ِ خسته ، به پیش !
برویم
تا دیاری که در آن " ایست ، خبر دار " ی نیست
برویم
تا که چشمانم را
در خیابان بچرانم یک شب
مادرم
چای را دم کرده ست
و سماور سخن از آمدنم می گوید
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
می توانم بروم پس فردا
نفسی تازه کنم
می توانم راحت
با تکان دادن دستم همه جا پر بزنم
می توانم بروم
و به فرمان دلم
سر دیوار تو دستی بزنم برگردم
ای دل ِ خسته ، به پیش !
برویم
تا دیاری که در آن " ایست ، خبر دار " ی نیست
برویم
تا که چشمانم را
در خیابان بچرانم یک شب
مادرم
چای را دم کرده ست
و سماور سخن از آمدنم می گوید
[/I][/B]

دیدن نه ندیدن
نمیدانم کدامیک زیباست
دل تنگی و فراق یا وصال
اما انتخاب سخت شده
در زمانه ای که عشق شده بازیچه
تنها دلم ترسو شده از دست روزگار و بازیهایش
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
دیدن نه ندیدن
نمیدانم کدامیک زیباست
دل تنگی و فراق یا وصال
اما انتخاب سخت شده
در زمانه ای که عشق شده بازیچه
تنها دلم ترسو شده از دست روزگار و بازیهایش
شانه كمتر زن كه ترسم تار زلفت بشكند
تار زلف توست اما رشتـــه جان من است


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شانه كمتر زن كه ترسم تار زلفت بشكند
تار زلف توست اما رشتـــه جان من است


تویی که با اومدنت دلم پر از جوونه شد
خونه ویرونه من بازم دوباره خونه شد
تویی که بودنت برام دلیل زنده بودنه
تموم آرزوم فقط بدون تو نبودنه
دارم میرم ولی دلم میخواد باشم کنار تو
میترسم از این که یه عمر باشم در انتظار تو
بدون تو نمی تونم یه لحظه آروم بگیرم
 

tanin67

عضو جدید
تویی که با اومدنت دلم پر از جوونه شد
خونه ویرونه من بازم دوباره خونه شد
تویی که بودنت برام دلیل زنده بودنه
تموم آرزوم فقط بدون تو نبودنه
دارم میرم ولی دلم میخواد باشم کنار تو
میترسم از این که یه عمر باشم در انتظار تو
بدون تو نمی تونم یه لحظه آروم بگیرم


مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين


 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي يابم از خود حسرتي باز از فراق کيست اين
آماده ي صد گريه ام از اشتياق کيست اين


[/B][/B][/B][/B]

نی حدیث راه پر خون میکند
قصه های عشق مجنون میکند
نی حریف هرکه از یاری برید
پرده هایش،پرده های ما درید
 

maede_s

عضو جدید
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناصره بفروخته بود

در دیده ی دیده دیده ای می باید
وز خویش طمع بریده ای می باید
تو دیده نداری که ببینی او را
ور نه همه اوست، دیده ای می باید...
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دیده ی دیده دیده ای می باید
وز خویش طمع بریده ای می باید
تو دیده نداری که ببینی او را
ور نه همه اوست، دیده ای می باید...

در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
نالانم از آن عقیق قند اندر قند
ای وعده فردای تو پیچ اندر پیچ
تا کی غم هجران تو چند اندر چند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند
نالانم از آن عقیق قند اندر قند
ای وعده فردای تو پیچ اندر پیچ
تا کی غم هجران تو چند اندر چند

دنیا زیباست انگاه که تو هستی
دنیا پر میشود از بوی خوش گلهای همیشه بهار وقتی کنارم هستی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا زیباست انگاه که تو هستی
دنیا پر میشود از بوی خوش گلهای همیشه بهار وقتی کنارم هستی

یکی از غم بر آرد . ناله ای را

یکی پر پر کند . آلاله ای را ..!!



 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارزو دارم چشمان مهربانت زیبای عشق را ببیند
همیشه دوست بدار عزیزی را

آمدم تا که تو را مست و گرفتار کنم
آن دل غمزده را محرم اسرار کنم
آمدم تا که سلامي به تو اي نور کنم
غم و محنت همه را از دل تو دور کنم
گر چه دير آمده ام ليک همان هم زود است
بودنم در بر دلبر همه دم پر سود است



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

به هم الفتی گرفتیم ولی رمیدی از ما
من و دل همان که بودیم و تو آن نیی که بودی


سلام خوبی ؟


یاد باد آن کو به قصد خون ما​
عهد را بشکست و پیمان نیز هم​

دوستان در پرده می‌گویم سخن​
گفته خواهد شد به دستان نیز هم​
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا