درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

mary69

عضو جدید
کاربر ممتاز
کی می آیی که کران تا بیکران دلم را برایت چراغانی کنم وچشمانم را فرش قدومت نمایم؟

بیا که بهار دلم بی صبرانه مشتاق آمدن توست وقلبم جویبار اشکهایی که هرروز وشب برای فراق تو ریخته می شوند....
یاس سفیدم!

بیا که با ظهورت آیه"والنهار اذا تجلی" تأویل گردد....
بیا که چشمه سار وجودم سخت خشکیده وفریاد العطش برآورده،
بیا تا از نرگس چشمانت عطری برای سجاده ام بگیرم....
بیا ومرا زائر شهر قاصدکها کن،بیا....
دلم برای ورود هر عشقی غیر از عشق تو بن بست است ودیده ام جز برای فراق تو نمی بارد...
بیا که هجر توآیه"ان عذابی لشدید" را تفسیر می نماید........................

ما را هم یه نیمه شب تو نماز شب دعا کن..............
 

حلما68

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حاج محمدعلی فشندی رحمة اللّه علیه هنگام تشرّف به محضر حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف عرض می کند: مردم دعای توسل می خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می خواهند، و دوستان شما ناراحتند.
حضرت می فرماید: «دوستان ما ناراحت نیستند!»
ای کاش می نشستیم و درباره این که حضرت غایب علیه السلام چه وقت ظهور می کند، باهم گفت و گو می کردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی کنیم؟! ::
در فکر آن باشیم که با حضرت غایب علیه السلام رابطه داشته باشیم

یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف داشته اند، و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیر خودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند. از قبیل نواب اربعه و علمای معاصر آن ها که مقامات و کراماتی داشته اند که ما نداریم، به طوری که نمی توانیم بگوییم مثل آن ها هستیم. باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت؛ زیرا بلاکلام هر فیضی به ما می رسد – چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، و چه جسمانی و چه روحانی – فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به همه ائمه علیهم السلام هم به او راجع می شود؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله توسل نمود و حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف حواله داد. منبع:
۱- پایگاه حوزه به نقل از هفته نامه افق حوزه (به صاحب امتیازی مرکز مدیریت حوزه علمیه قم): ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت (قدس سره)
۲- سایت آیت الله بهجت (ره)
 

حلما68

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تاکی به تمنای وصال تو یگانهاشکم شود،از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانهای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهددیدم همه را پیش رخت، راکع و ساجد
در میکده، رهبانم و در صومعه، عابدگه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیا که دلم از فراقت ‌آتش گرفت.
بیا ای قاصد ‌آزادگی و پیام ‌آور کربلای حسینی.

بیا ای فرزند قرآن!
بیا ای ناجی ما و ای بهار دلها!
بیا که دل خسته ام تو را می طلبد
و تویی تمام آرزوی منتظران عاشق.

اگرزمان موعود فرا رسید
و من ازجهان چشم فروبسته بودم
بدان که تا آخرین لحظه ی زندگی منتظرت ماندم.
بدان که ضربان قلبم به عشق تومی تپد.

فریاد ازخدا می خواهم و ناله ازدل برمی آورم
که چرا ازمحبوبترین عاشقان دورم.

پس توای پروردگار مهربان و بخشنده !
جمال پاک و منزه فرزند زهرای اطهر را
برای ما ظاهر ساز
و آن مروارید درخشان را از پرده غیب برون آر
که دلهای سوخته و دستهای به دعا برداشته مان
محتاج و نیازمند دستهای عدالت گسترش است.

ای خدا بیا و رحمی براین بندگان حقیر درگاهت بفرما
و ظهور مولایم مهدی را نزدیکتر کن.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



نیا نیا گل نرگس جهان که جای تو نیست
دو صد ترانه به لب ها یکی برای تو نیست

نیا نیا گل نرگس که در زلال دلی
هزار آینه نقش و یکی زخال تو نیست...

نیا نیا گل نرگس ، فدا شوی مولا...
هزار نامه کوفیست یکی برای تو نیست
 

naghmeh raha

عضو جدید
کاربر ممتاز
مادر بزرگ می گفت تو می آیی....... به این امید بود که زندگی می کرد انگار....

ای امام عزیز تمام تشنه گان دیدارت را سیراب کن!

 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم
دعا براي تو بازيست راست مي گويم

اگرچه شهر براي شما چراغان است
براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم
دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

من از سياهي شب هاي تار مي گويم
من از خزان شدن اين بهار مي گويم

درون سينه ما عشق يخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

كسي كه با تو بماند به جانت آقا نيست
ب براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت... مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را...
... گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
هزار جمعه رسید و نگار ما نرسید ................ هنوز وعده دیدار یار ما نرسید
شكسته قلب و دل ما ز هجر غمبارش ......... زحد گذشته غم و غمگسار ما نرسید
سیاه تر زسر زلف اوست عالم ما ........... چه شد سپیده این شام تار ما نرسید
زبان حال غلامان آستانه اوست ............ كه جان رسید به لب شهریار ما نرسید
نوای قلب و دل بیقرار ما اینست ............ دوای قلب و دل بیقرار ما نرسید
خزان هجر تو پژمرده كرده گلها را. .............. گذشت عمر گران و بهار ما نرسید
به صبح جمعه بر آورد عاشقی فریاد .............. هزار جمعه رسید و نگار ما نرسید
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از تبار تشنه غروبهاى انتظار
که سبز مى‏تپد دلم به شوق دیدن بهار

بیا میان ذهن این همیشه‏هاى شب به دوش
نهال روشن سپیده را، تو مهربان، بکار

بیا براى آسمانِ خسته سکوت پوش
نوید بال بالِ آبى پرنده‏اى بیار

بیا بخوان دوباره قصه قشنگ آسمان
به گوش بالِ بسته کبوتران این دیار

تمام لحظه‏هاى ما، غبار غم گرفته‏ان
د مگر به یمن چشم تو فرو نشیند این غبار

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
السلام علیک یا ابا صالح المهدی
سلام بر توای خاص ترین وپاک ترین نعمت خدا.
سلام برتوای مهدی ای پسرمحمد و علی
ای نوگل بهار جنت و ای پسر فاطمه کجا هستی؟

می دانم که ناله ی دلم رامی شنوی و اشکهای سرازیرم رامی بینی.
ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آرزوی قلبی ما و ای شمیم عطر بهشت
کجا بروم تا پیدایت کنم؟

هر جمعه که می گذرد و نمی ‌‌‌‌آیی
گویی روزبه روز قلبم پیرتر می شود.

ای مولاجان تاکی درانتظارت گریان بمانم؟
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن
گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
روزها بگذشت و تقويم زمان تكميل شد
سالمان با صوت حول حالنا تحويل شد

بازهم بر ما به خاك افتادگان درگهت
صبح غمگيني-بدون حضرتت-تحميل شد

بي تو حال خسته اي دارد بهاران بعد از اين
بي تو حتي در هبوط دردها تعجيل شد

اي بهار محض! بي روي تو در دنياي ما
هر چه روييد از زمين تنديسي از قابيل شد

من زبانم لال اما خود ببين در غيبتت
دوستي هامان به نام دشمني تبديل شد

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلم امروز گواه است كسي مي آيد
حتم دارم خبري هست، گمانم بايد

فال حافظ هم هربار كه ميگيرم باز
"مژده اي دل كه مسيحا نفسي..." مي آيد

ماه در دست به دنبال كه اينگونه زمين
مست ميگردد و يك لحظه نمي آسايد؟

بايد از جاده بپرسم كه چرا ميرقصد
مست موسيقي گامي شده باشد شايد

گِله كم نيست ولي لب ز سخن خواهم بست
اگر آن چهره به لبخند لبي بگشايد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اول و اخر عشقا خودتی

واسه من تموم دنیا خودتی

برای یوسف جایی پیدا نمیشه

وقتی که یوسف زهرا خودتی

من ازت یه خواب ببینم بسمه

تو ی خواب تو رو ببینم بسمه

خواسته ی زیادی پیشت باشم

پات وبگذاری رو سینم بسمه

به چشام اگه غبارت بخوره

توی کوچمون گذارت بخوره

میمیرم من میمیرم من

تا شاید جونم به کارت بخوره

جمعه دلگیرو غمین تو

اسمون تشنه تصویر تو

مادرت منتظر ظهور تو

چشم عباس توی شمشیر تو ...

__________________

 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
از امام باقرعلیه السلام نقل شده است که: در زمان حکومت حضرت مهدی (عج)، در روی زمین هیچ ویرانی نخواهد ماند که آباد نشود...

.
.

بیا
و گلستان کن زمین خزان دیده عمرمان را...




 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا

گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا

کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست

قطره شدم که راهی دریا کنی مرا

پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم

شاید قرار نیست مداوا کنی مرا

من آمدم که این گره ها وا شود همین!

اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا

حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم

حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا

من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام

وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا

آقا برای تو نه ! برای خودم بد است

هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا

من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی

وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا

این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین

شاید غلام خانه زهرا کنی مرا
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای سبزی سبزه‌ی بهاران از تو
وی سرخی روی گل عذاران از تو

آه دل و اشک بی قراران از تو
فریاد که باد از تو و باران از تو...

***

ای آمده کار من به جان از غم تو
تنگ آمده بر دلم جهان از غم تو

هان ای دل و دیده تا به سر برنکنم
خاک همه دشت خاوران از غم تو...
***

ای در دل من اصل تمنا همه تو
وی در سر من مایه‌ی سودا همه تو

هر چند به روزگار در می‌نگرم
امروز همه تویی و فردا همه تو...
***

ای ناله‌ی پیر خانقاه از غم تو
وی گریه‌ی طفل بی‌گناه از غم تو

افغان خروس صبح گاه از غم تو
آه از غم تو هزار آه از غم تو...

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای
وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای
دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من برای چه تأخیر کرده‌ای؟
این بارش بهاری من هم خلاصه شد
در آن دو قطره اشک که تبخیر کرده‌ای
قلب مرا شکستی و یادم نبود که
با تکه‌هاش عاطفه تکثیر کرده‌ای
با آتشی که داغ غم تو به دل زده
من را در عشق منشأ تأثیر کرده‌ای
وقتی که این همه ز غمت شکوه می‌کنم
شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای
 

Similar threads

بالا