خودتون رو بذارید جای من...اگر شما بودید چی کار میکردید؟

shayan.khareji

عضو جدید
راستش نمیدونم دقیقا چه طور توضیح بدم و از کجا شروع کنم!
راستیاتش بنده قصد ازدواج دارم.شاید از تاپیک هایی که اخیرا زدم مشخص باشه که یک سری ابهامات را در ذهنم حل کنم.
میدونید که برای ازدواج دو بعد خیلی مهمه.بعد روانی و فکری/ بعد مالی
از 17 سالگی سعی کردم روی بعد روانی خودم کار کنم و تا الان خدا رو شکر از این نظر به جاهای خوبی رسیدم.کتاب و سی دی و نوار و سیمنار و همه و همه در این بعد تاثیر داشتند.
اما یه مشکلی دارم باعث شده مانع این کارم بشه.مشکل بزرگ هم این هست که دانشجو هستم و دانشجوی دانشگاه آزاد.با این که دانشجو هستم مشکلی ندارم.چون با یک مدیریت زمان خوب میشه همه چیز رو در کنار هم داشت ولی با دانشگاه آزاد مشکل دارم.
دلیلش این هست که مقطعی که من درس میخونم دکترای حرفه ای هست و از نظر هزینه خیلی بالاست.تقریبا باید ماهی 400 تومان بذارم کنار برای هزینه هر ترم.
و در کنارش هم خب هزینه های زندگی هم هست که تا یک و نیم میاد.....حالا من به نظرم بتونم این هزینه رو فراهم کنم ولی اون ماهی 400 تومن خیلی فشار میاد به خصوص اگر همسرم هم دانشجو آزاد باشند و نزدیک به 700 تومن در ماه میرسه.
حالا به فکر افتادم که این حدود 700 رو از پدرم بگیرم.اما حـــــــــــــــــالم به هم میخوره که آویزون باشم اون هم در زمان تاهل.
حالا سوالم اینه که

1- کار درسته که مثل الان که هنوز پدرم خرج دانشگاه رو میده ازش بخوام که اون موقع هم فقط همین خرج دانشگاه رو بده و بقیش با خودم؟؟آیا این کار باعث لکه دار شدن عزت نفس آدم جلو همسرش نمیشه؟(این قسمت رو دختر خانم ها خوب میتونند جواب بدند...اگر همسر آیندتون چنین مشکلی داشته باشه در نظرشنون چه طوریه؟)
البته من سربازی هم نرفتم ولی میدونید که سربازی در مقطع دکترا مثل کار اداری میمونه صبح میری ساعت 2 میای خونه.این زیاد مهم نیست.
2-جای من بودید کدام یکی از این دو راه رو انتخاب میکردید؟
الف:همین الان با مشکلاتی که هست سریع متاهل میشدید و بعد روانی زندگیتون آروم میشد؟
ب:میذاشتید که این 5 سالی که مونده هم تموم بشه و راحت میرفتید سراغ زندگی مشترک و به اونی که می خواستید میرسیدید (چون متاسفانه زمانی که سن ومدرکت بالاتر باشه همسر بهتری نصیبت میشه.متاسفانه همه چیز شده مدرک.آخه چه ربطی داره؟!)

در مورد سوال دوم حتم چرایی رو بگید

خودتون رو بذارید توی همچین شرایطی و بگید چی کار میکردید.متشکرم از همکاری که میکنید

باهاتون مشورت میکنم و در نهایت تصمیم میگیرم (چون اینجا قشر تحصیل کرده هستند و اکثرا ممکنه در این وضعیت بوده باشند یا در هر حال بهتر میتونند چی میگم)

خواهشا اگر کسی هم متاهله بگه من چند تا سوال خصوصی ازش داشتم.
 
آخرین ویرایش:

صبا68

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه اول چندتا دلیل بیارین که چرا تو این وضعیت تصمیم گرفتین ازدواج کنید؟
 

hamidservat

عضو جدید
به نظرم خودت خیلی قشنگ مشکلات خودتو گفتی! اشتباهه اگه ازدواج کنی

ازدواج زمانی معنی داره تو ایران که شما دارای شغل ثابت، خونه و زمان کافی برای پرداختن به این زندگی باشی
 

shayan.khareji

عضو جدید
میشه اول چندتا دلیل بیارین که چرا تو این وضعیت تصمیم گرفتین ازدواج کنید؟
به همون دلیلی که ملت توی 35سالگی تازه میخواند ازدواج کنند :دی
به طور کلی احتیاج به یک همدم که همیشه در کنارت باشه و درکت کنه/نیازهای عاطفی و تا حدودی هم نیازهای غریزی
البته توی دل هر کدوم از این ها باز هم دلایل زیادی رو میشه کشید بیرون!
 

shayan.khareji

عضو جدید
به نظرم خودت خیلی قشنگ مشکلات خودتو گفتی! اشتباهه اگه ازدواج کنی

ازدواج زمانی معنی داره تو ایران که شما دارای شغل ثابت، خونه و زمان کافی برای پرداختن به این زندگی باشی

آخه مگه من الان با من 5 سال دیگه چه فرقی داره؟...غیر از اینکه تنهای چیزی که کم شده هزینه دانشگاه آزاده!
میدونم خیلی تجارب زیادی به دست میارم ولی خوب نمیشه نشست که تا اون تجربه ها به دست بیاد و بعد اقدام کرد!
 

etnn

عضو جدید
کاربر ممتاز
1-کسی رو مد نظر دارید که دانشگاه ازاد میخونه؟؟ اگر نه خوب دلیلی نداره طرفتون حتما دانشگاه ازاد بخونه که هزینتون انقدر بره بالا.
2-در مورد سوال اولتون برای خود من اگه وضع پدرتون خوب باشه و در تامین این 700 تومن بهش از نظر اقتصادی فشار نیاد و میدیدم خودتون هم برای هزینه های زندگی واقعا تلاش میکنید خوب اصلا به نظرم ایرادی نداشت... ولی اگه برای پدرتون سخت بود تهیه این مقدار پول(حالا به هر دلیلی!) به نظرم ایراد داشت!
3- در مورد سوال دومتون...به نظر من یه مساله مهم اینه که شما الان چند سال دارید؟؟ و اینکه چقدر نیاز به ازدواج رو در خودتون میبینید؟؟
اگر سنتون کمه ( از نظر من 21-22) به نظر من کمی صبر کنید بهتره ، ولی اگه 26-27 سال دارید به نظرم خوب دیگه وقت ادواجتونه و اگر بخواید تا 5 سال دیگه صبر کنید دیر میشه!
این نظر من بود!
 

mirya

عضو جدید
سلام با توجه به سؤالتون باید بگم من دقیقاً 4 سال پیش در همچین شرایطی بودم با این تفاوت که سن من کمتر بود اما چون حس می کردم نیاز به یک همسر و همدم دارم و نمیتونم به هیچکس به جزء کسی که همسرم باشه نیازهامو بگم بنابراین تصمیم به ازدواج گرفتم همسرم پسر خوبی بود اما به لحاظ مالی مشکل داشت اما برای من مشکل مالی در درجه دوم اهمیت قرار داشت بنابراین با هم ازدواج کردیم اینو بگم که واقعاً آرامشی که انسنا بعد از ازدواج تجربه میکنه رو در هیچ مقطع زمانی در تجرد نخواهد داشت اینو مطمئن باشید بعد از یک سال من دانشگاه ازاد قبول شدم و با اینکه مشکلات مالی داشتیم اما همسرم قبول کرد که من برم دانشگاه چون میدونست برام خیلی مهمه بعد از گذشت 2 ترم از دانشگاه و با لطف خدا من تونستم برم سر کار و درآمدم خوب به طوری که هم میتونسم خرج دانشگاهم رو بدم هم توی مخارج زندگی کمک شوهرم باشم الان دانشگاه من تموم شده و هزینه هاش هم تموم شده و خدا شکر در کنار هم احساس آرامش میکنیم و البته به همدیگه توی خیلی مسائل کمک میکنیم البته اینو هم بگم ما مشکل هم با هم پیدا میکردیم روزای اول بخاطر مشکلات مادی اما کوتاه و مقطعی بود و الان دیگه اثری ازشون نیست حالا هم من راضی هستم هم همسرم .
داستان زندگیم رو براتون موشتم تا بگم که من نظرم اینه که اگه فرد مناسبی سر راهتون هست و اینو میدونید که دوسش دارید و در کنارش احساس آرامش میکنید درنگ نکنید و ازدواج کنید مشکلات مالی همیشه توی زندگی آدما وجود داره ولی مقطعی هستن و حل میشه ولی ممکنه که به امید آینده شرایط ایده آلی که ممکنه سر راهتون باشه رو ندیده بگیرید و دوباره براتون پیش نیاد و با توجه به سنتون من میگم هر چه زودتر ازدواج کنید
 

الهه100

عضو جدید
منم ميگم اگه طرفتونو واقعا دوس دارين ازدواج كنيد چون كه با زياد شدن سنتون انتخاب همسر هم مشكل ميشه . هميشه براي انتخاب همسرت بهونه هاي مختلفي ميگيري.من از هركسي كه پرسيدم ميگن با ازدواج هميشه يه دري به رو آدم باز ميشه كه حتي بيشتر مشكلات مالي و روحي شما حل ميشه و اين برا چندتا از دوستام كه ازدواج كردن اثبات شده.اينم نظر من بود
 

(✿◠‿◠) Darya

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
1- کار درسته که مثل الان که هنوز پدرم خرج دانشگاه رو میده ازش بخوام که اون موقع هم فقط همین خرج دانشگاه رو بده و بقیش با خودم؟؟آیا این کار باعث لکه دار شدن عزت نفس آدم جلو همسرش نمیشه؟(این قسمت رو دختر خانم ها خوب میتونند جواب بدند...اگر همسر آیندتون چنین مشکلی داشته باشه در نظرشنون چه طوریه؟)
نه به نظر من فکر نکنم مشکلی داشته باشه...چون شما خودتون کار میکنید.....اگه کاری نداشتین و همش دستتون جلو رو پدرتون بود اون موقع زشت بود و ناصحیح
همیشه هم گفتم پسر باید از خود کاری داشته باشه حالا کمک های پدر هم بهش اضافه بشه چه بهتر
فقط موضوعی ک هست نباید برخورد خانوادتون جوری باشه ک دختر خانوم احساس کنه بار زندگیتون رو دوش اون هاست و منتی بر سرش هست
شاید الان بگین نه اصلا اینجوری نیست
اما
مراقب باشین چون اینطور ک من شاهدش بودم
وقتی پسر ها ازدواج میکنن والدین توقعشون بالا میره و رفتارهای شما رو حتی اگه با قبل هم تفاوتی نکرده باشه
براشون دشوار میشه و این رو ب پای همسرتون میذارن (بیچاره دختر!) حالا این سیاست شماس ک دیگه کاری کنی ک همچین اتفاقی نیافته
و زندگی دختر خانوم سخت نشه.
وگرنه در کل مشکلی توی این قضیه نیست.

البته من سربازی هم نرفتم ولی میدونید که سربازی در مقطع دکترا مثل کار اداری میمونه صبح میری ساعت 2 میای خونه.این زیاد مهم نیست.
2-جای من بودید کدام یکی از این دو راه رو انتخاب میکردید؟
الف:همین الان با مشکلاتی که هست سریع متاهل میشدید و بعد روانی زندگیتون آروم میشد؟
ب:میذاشتید که این 5 سالی که مونده هم تموم بشه و راحت میرفتید سراغ زندگی مشترک و به اونی که می خواستید میرسیدید (چون متاسفانه زمانی که سن ومدرکت بالاتر باشه همسر بهتری نصیبت میشه.متاسفانه همه چیز شده مدرک.آخه چه ربطی داره؟!)

در مورد سوال دوم حتم چرایی رو بگید
خوب وقتی احساس نیاز میکنی اون رو انتخاب کن من ک توصیه میکنم گزینه اول رو انتخاب کن
خدا بزرگه همه مشکلات حل میشه
 

--->pegah<---

عضو جدید
راستش نمیدونم دقیقا چه طور توضیح بدم و از کجا شروع کنم!
راستیاتش بنده قصد ازدواج دارم.شاید از تاپیک هایی که اخیرا زدم مشخص باشه که یک سری ابهامات را در ذهنم حل کنم.
میدونید که برای ازدواج دو بعد خیلی مهمه.بعد روانی و فکری/ بعد مالی
از 17 سالگی سعی کردم روی بعد روانی خودم کار کنم و تا الان خدا رو شکر از این نظر به جاهای خوبی رسیدم.کتاب و سی دی و نوار و سیمنار و همه و همه در این بعد تاثیر داشتند.
اما یه مشکلی دارم باعث شده مانع این کارم بشه.مشکل بزرگ هم این هست که دانشجو هستم و دانشجوی دانشگاه آزاد.با این که دانشجو هستم مشکلی ندارم.چون با یک مدیریت زمان خوب میشه همه چیز رو در کنار هم داشت ولی با دانشگاه آزاد مشکل دارم.
دلیلش این هست که مقطعی که من درس میخونم دکترای حرفه ای هست و از نظر هزینه خیلی بالاست.تقریبا باید ماهی 400 تومان بذارم کنار برای هزینه هر ترم.
و در کنارش هم خب هزینه های زندگی هم هست که تا یک و نیم میاد.....حالا من به نظرم بتونم این هزینه رو فراهم کنم ولی اون ماهی 400 تومن خیلی فشار میاد به خصوص اگر همسرم هم دانشجو آزاد باشند و نزدیک به 700 تومن در ماه میرسه.
حالا به فکر افتادم که این حدود 700 رو از پدرم بگیرم.اما حـــــــــــــــــالم به هم میخوره که آویزون باشم اون هم در زمان تاهل.
حالا سوالم اینه که

1- کار درسته که مثل الان که هنوز پدرم خرج دانشگاه رو میده ازش بخوام که اون موقع هم فقط همین خرج دانشگاه رو بده و بقیش با خودم؟؟آیا این کار باعث لکه دار شدن عزت نفس آدم جلو همسرش نمیشه؟(این قسمت رو دختر خانم ها خوب میتونند جواب بدند...اگر همسر آیندتون چنین مشکلی داشته باشه در نظرشنون چه طوریه؟)
البته من سربازی هم نرفتم ولی میدونید که سربازی در مقطع دکترا مثل کار اداری میمونه صبح میری ساعت 2 میای خونه.این زیاد مهم نیست.
2-جای من بودید کدام یکی از این دو راه رو انتخاب میکردید؟
الف:همین الان با مشکلاتی که هست سریع متاهل میشدید و بعد روانی زندگیتون آروم میشد؟
ب:میذاشتید که این 5 سالی که مونده هم تموم بشه و راحت میرفتید سراغ زندگی مشترک و به اونی که می خواستید میرسیدید (چون متاسفانه زمانی که سن ومدرکت بالاتر باشه همسر بهتری نصیبت میشه.متاسفانه همه چیز شده مدرک.آخه چه ربطی داره؟!)

در مورد سوال دوم حتم چرایی رو بگید

خودتون رو بذارید توی همچین شرایطی و بگید چی کار میکردید.متشکرم از همکاری که میکنید

باهاتون مشورت میکنم و در نهایت تصمیم میگیرم (چون اینجا قشر تحصیل کرده هستند و اکثرا ممکنه در این وضعیت بوده باشند یا در هر حال بهتر میتونند چی میگم)

خواهشا اگر کسی هم متاهله بگه من چند تا سوال خصوصی ازش داشتم.

میخوای بیخیالش بشی.....؟:surprised:
 

shakibam

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب سلام دوست عزیز.
چقدر صریح صحبت کردی.خوشم اومد.میدونی من مجردم اما راستشو بخوای قبول نمی کنم که بعد از ازدواج,باز هم هزینه به عهده ی پدرشوهرم باشه.
اما شما سنتون میره بالاهاااا...
و بخاطر تمام اون نیازهایی که ذکر کردین و نکردین,باید بگم میتونین نامزد کنین..و باهم مشکلات و کنار بزنین.میدونی,حل مشکلات به کمک کسی که دوسش داری خیلی راحتتره.
مطمئن باش اگه همسرت شرایطتو درک کنه و پا به پات بیاد,نه تنها بعد روانیت دچار مشکل نمیشه باید بگم بهتر هم میشی.
فقط باید بگم مسیر سختیه.
باید شکیبا بود...
 

shayan.khareji

عضو جدید
ممنون از دوستانی که لطف کردید و اومدید کامنت گذاشتید.متشکرم
از دوستان دیگر هم میخوام اگر ممکنه یه نگاهی به این تاپیک داشته باشند نظرتون هرچی هست محترمه و راهگشاست
 

M A S III

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ولی به نظر من وقت ازدواجتون رسیده و کم کم داره دیر میشه.....شرایطتون زیادم بد نیست، البته اگه دختری که مدنظرتونه کم توقع باشه یا حداقل چندسالو بتونه تحمل کنه مشکلاتتون کمتر میشه،ولی از اونجایی که دختر کم توقع کم پیدا میشه باید درست تصمیم بگیرین.....نمیدونم چی بگم ولی به نظر من همسر آیندتونم میتونه کار کنه و کمک خرجتون باشه،اونوقت مجبور نیستین از باباتون کمک بگیرین،چون فک میکنم بعد ازدواج این کار درست نیست،البته نظر شخصیه و نظر شمارو نمیدونم،درسته زندگی سخته ولی اگه با برنامه ریزی درست پیش برید حتما موفق میشید، ببخشید که کمک زیادی نتونستم بکنم،ولی اینو بگم که من به عنوان یه دختر این شرایطو قبول میکردم زیاد سخت نگیرید......
 

ainaz_F

عضو جدید
سلام
من سن و ساله زیادی ندارم، و همینطور خیلی کم تجربه ام
اما به نظره من،
هیچوقت دستتونو جلوی باباتون دراز نکنین
کمک گرفتن بد نیستا،
اما نه اینکه بعد از ازدواحتون بازم بخواد یه هزینه‌ی ثابتیو هر ماه بهتون بده،
اصلا خوب نیس،
من که همچین چیزیو اصلا نمیتونم تحمل کنم
بازم میگم این نظره منه،
شاید خیلی از خانوما بتونن با این مسئله کنار بیان.
موفق و مؤید باشین:gol:
 

pereen

عضو جدید
[FONT=&quot]خداوند در سه جا به بندگانش وعده داده نگران رزق و روزی نباشند و خودش روزی انها را میدهد.[/FONT]​
[FONT=&quot]1-کسی که ازدواج میکنه [/FONT]​
[FONT=&quot]2-طفل صغیر[/FONT]​
[FONT=&quot]3-به کسانی که خانه ندارند[/FONT]​
[FONT=&quot]جایی که خداوند به بندگانش وعده میدهد جای هیچ نگرانی نیست چون خداوند هرگز خلاف وعده نمیکند تنها باید به او ایمان داشت و توکل به او کرد .[/FONT]​
[FONT=&quot]شما از کجا میدانید ظرف مدت 5سال اینده وضعیت از این بهتر میشود یا بدتر پس به خداوند توکل کنید و خود او در پیش پای شما مسیر هایی رو باز میکند[/FONT]​
[FONT=&quot]موفق باشید [/FONT]​
 

gal_khosravi

عضو جدید
سلام.داداش گلم تنها مشکلی که همه ی پسرها دارن و بخاطر اون ازدواج نمیکنن موضوع سرمایه است.منم دلم میخواد زودتر تشکیل خانواده بدم و مستقل بشم ولی به هیچ وجه نمیخوام وقتی حتی نامزد کردم زیر دست پدرم باشم.الان دوست های منم که مدرکشون و گرفتن و خدمت هم رفتن و تقریبا کار میکنند و خرج دانشگاه ندارن باز هم میترسند.شاید توی اقوام شما کسی باشه که خودش و خانومش هر دو دانشجو هستن و مقیم یه کشور دیگه هستن ولی این و مد نظر داشته باشی که اینجا ایران و مشکلات خاص خودشو داره.شاید خیلی از پسر ها هم بابای خیلی پول داری داشته باشن که پدره یه حقوق ماهیانه حدود1000000برای فرزندش در نظر گرفته باشه و پسره هیچ نگرانی نداره.ولی اگه سن ت پایین به نظر من عجله نکن تا 27-28 سالگی وقت داری.بعد ازدواج یه مشکلاتی پیش میاد که حتی تصورشو نمیکردی.اونجا حتی اگه تو جا نزنی طرفت جا میزنه دیگه فرقی براش نمیکنه چقدر دوست داشته. پس عاقلانه فکر کن
امیدوارم موفق و خوش بخت باشی
 

samin b

عضو جدید
خداوند در سه جا به بندگانش وعده داده نگران رزق و روزی نباشند و خودش روزی انها را میدهد.
1-کسی که ازدواج میکنه
2-طفل صغیر
3-به کسانی که خانه ندارند
جایی که خداوند به بندگانش وعده میدهد جای هیچ نگرانی نیست چون خداوند هرگز خلاف وعده نمیکند تنها باید به او ایمان داشت و توکل به او کرد .
شما از کجا میدانید ظرف مدت 5سال اینده وضعیت از این بهتر میشود یا بدتر پس به خداوند توکل کنید و خود او در پیش پای شما مسیر هایی رو باز میکند
موفق باشید
پس اسباب وسط کوچه ی مستاجری که کرایه خونه نداره یا طفل صغیری که سر 4راه گدایی میکنه به این خاطره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفا منطقی تر راهنمایی کن دوست عزیز.شعار نده
 

HOMAESM

عضو جدید
اگه پدرت با این موضوع مخالفتی نداشته باشه و کار کنی و درامد داشته باشی طوری نیست چون داری نشون میدی تلاشت را میکنی حتی میتونی بگی که این پول قرضه و در اینده پس میدی.اگه طرفت ادم پخته ای باشه و درک کنه مساله ای نیست(به شخصیت همسر ایندت بستگی داره)
امروز سر کلاس استادمون -که توی دوران دانشجویی ازدواج کرده و الان فوق العاده پولدار و خوش بخت هست-گفت تمام جایگاه و زندگی اش را مدیون خانمش هست.
 

Similar threads

بالا