گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
حــــــــالم رو پرســـــــیدند...

گـــــــفتم رو بـــــــه راهـــــــم!

نمی داننـــــــد....

رو بـــــــه راهـــــــی هـــــــستم کـــــــه تو رفـــــــته ای.....!!!!!!
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
آمـــــوخته ام !

کــــــــه وابسته نباید شـــــــد...

نه به هیچ کســــــی و نه به هیچ رابطــــــه ای !!

و این نشدنی ترین اصــــــلی بود که آمــــــوختم...!!!
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدگانــ تو در قابــ اندوهــ
سردوخاموشــــ
خفتـ ـه بودند
زودتر از تو نا گفته هـ ـا را
با زبان نگاه گفته بودنـ ـد
از من و هرچه در من نهانـ بود
می رمیدیـ
می رهیدیــــــ
یادم امدکه روزی در این راهــــ
ناشکیبا مرا در پی خویشـ ـــ
می کشیدیـــــ
می کشیدیــ
اخرینــ بار
اخرینــــ بار
اخرین لحظه ی تلخــ دیدار
سـ ـربه سرپوچــ دیدم جهانــ را
باد نالید ومن گوش کردمـــ
خش خش برگــ های خزانـــ را
باز خواندیـــ
باز راندیـ
باز بر تخت عاجم نشاندیــ
باز در کام موجم کشاندیــــــ
گرچه در پرنیان غمی شومـ
سال ها در دلم زیستی تو
اه هرگز ندانستم از عشقـــــ
چیستیـــ تو
چیستیــــــ تو
کیستـ ـی تو......
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهـــی ...احساس می کنم

یــک نفــر

یک جـــا

مـــرا می داند...مــرا می فهمــد

امّـــا ... نمی آیـــد

او هـــم انگــــار می دانـــد

تنها .........

خداســــت که می مانــــد....
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت

دوستشان نداشتـــه ام

نیمکت هـــا را می گویم....!!!!!

همیشـــه

نبودنت را به رخ کنارم می کشنــد

تا غریبه ای جای تــــــــــو می نشیند

خودم را ترک می کنــــــم

در کفش هائــــی

که پر از فاصلــــــه است....

انگـــــــــار می دانند

کلاغ قصّۀ مــــــــــن...

خانه ای برای رسیـــدن ندارد

جـــــــــای مـــــــــــن

هیــــــــچ کجـــــــــــای دنیــــــــا

خالــــــــــی نیست !
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزی خوآهد آمد

و دَستهآی تو خوآهند سوختـ
بین ِ گهواره ی آتش ِ شبهآی تنهآیی من

تُ تآوآن روزهآی کز کرده ی کُنج این اُتاقُ بی کسی رآ خوآهی دآد
و مَن انتقآمـ خنجرهایی کهـ مشتهآیتـ برمن میزنند رآ خوآهمـ گرفتـ

روزی خوآهد آمد

و این زندگی تآوآن خوآهد دآد
تآوآن چشمهآیی که هَر روز از اشکـ کـور میشوند
تآوآن لحظه هآیی که حس نفرتــ وجودمـ رآ تسخیر میکند
و تآوآن آغـوشی که مرآ هیچگاه در خود نکشید

روزی خوآهد آمد

و آن روز
فـریآدهآی دردنآکـم
قلبتـ رآ خوآهند شکـافتـ ...

روزی بَعد از مَـــرگــم....


(میگویم: انتقآمـ حس نفرتــ اما تو باور نَــکن..خـــآصــ....)
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
ϟتـو اوجِ בاشــتـــטּ פֿـیــلـے ها

ϟפֿــیلــے تــــטּـهـام

ϟهمیشـہ ڪہ تـטּـهایـے

ϟبـہ טּـבاشتـטּ آבما טּـیـωـت

ϟگاهے פֿـیلـے ها رو בارے و

ϟبازم تـטּهایـے
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
پایت را از خیالــــــــم بیرون نمی گـــــــــذاری

تــــو هـــــم فهمیده ای انگـــــــــار

جای خوبـــــــی نیست دنیـــــــــــا !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی همیشه مرا به شاعری تبدیل میکند که برای معشوق یا دوستی مهربان میسراید اما این دوست تنها خداست که دارم در تنهایی خود به دنبال دستی نیستم اخر دستی همیشه مراقبم هست و نیازی ندارم تنهایی خود را با دستی که میشود لمسش کرد پر کنم
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلنبار خاطرات خاک گرفته ام را

اگر می خواهی جستجو کنی

به حتم در میان پستو های بی حوصلگی ام می یابی

اما بی محابا در نزن که گرد دلم

تا ابد به سرفه ات می اندازد

و عزای سیاه پوشش به گریه ات!


آرام که آمدی

اول از آینه تنهایی بپرس از کدام سو

آنگاه به نرمی قدم بردار

که ناگزیر تخته های زوار در رفته روحم

پای برهنه ات را خراش نیندازد

به گمانم جایی برای تکیه کردن نیست

تنها شانه های پوشالی مترسک خنده هایم

که آن هم استراحت گاه ناامنی است

آخر بارها هجوم سخت کلاغ های سیاه را دیده است

تصمیم با خودت ...


هنوز هم جستجوی خاطراتم را در سر می پرورانی؟
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
روحــــَم نوکـــ ـــ پآ نوکــــ ــ پآ می رَوَد لــــَب تَختـــــ می نشینَد

اَشــــک میریزَد آرآمـــ آرــآمـــ

حوصلهـ اَمـــ رــآ سَر میـــبَرَد

بَس کهـ می پیچـــَد صِدآیِ هق هق هآیــــَش در گوشــــــَمـــ
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگـــــــر دری میان مــــا بـــــــــود

می‌کوفتــــــــم

درهم می کوفتـــــــم

اگـــــــر میان مــــــــا دیواری بود

بالا می‌رفتــــــم پایین می‌آمــــدم

... فــــــرو می‌ریختــــــم

اگـــــــــر کـــــــوه بـــــود دریــــــا بـــــــــود

پـــــــا می‌گذاشتم

بــــــــر نقشه‌ی جهــــــان و

نقشـــــــه‌ای دیگـــــر می‌کشیـــــدم

امـــــــــــا میــــــــان مــــــــا هیــــــــچ نیســـــت

هیــــچ

و تنهــــــــــا با هیــــــــچ

هیــــــچ کـــــــاری نمی‌شــــــــود کــــــــــرد....
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
لــ ـــ ـــحظه های ســ ــ ڪـوتم
پــــ ـر هیاهـــــ ـــــو ترین בقــــایق زندگیم هستـב
مــــــمـلو از آنــــــچـــه
مــــی خواهم بـــــــ ــــــ ــگویم
و نـــــــ ـــــمی گـــــویم......
 

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد!!!!
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکایت ما....

شبیه بچه ای شده که بی قراری میکند

و بعد..... شکلاتی برای خفه کردن صدایش....
در حلقومش بچپانند

اگر دوست نداری گوشهایت را بگیر

نشنو.....‏!‏‏!‏‏!‏

مثل آن روزها که

نشنیده ایم....ندیده ایم....



من شکلات نمیخواهم

من یکی را میخواستم

مانند شکلات ....تلخ بود

تمام شد ورفت

حالا دیگر هیچ نمیخواهم

حتی شکلات......
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچقدر هم بگویی :

مردها فلان ...! زن ها فلان ...!

تنهایی خوب است ؛

دنیا زشت است و ازین حرفـــــــــــــــــها !!!

. . . . . . . . . . . . . ...

آخرش روزی قلبت برای کسی تندتر میزند ...!!!


باور کن...هه...
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
بایـــــد یاد بگیرمـ ...

فکـــر میکنمـ بهـ کلاسـ موسیقیـ نیـــ ـاز دارمـ ....

تــ ـ ـ ـا یــاد بگیرمـ ...

چگـــونهـ بنوازمـ سـ ـ ـاز زندگیـ امـ را ...

چگـــونهـ سـیــــاهـ را بــا سفیــــد ترکیبـ کنمـ ... و از انــــهـ آ ملودیـ زیـــبا بسـ ـ ـ ـازمـ ...

چگـــونهـ آنـ را کـ ـ ـ ـوکــــــ کنمـ ...

تـــا تمــ ـ ـش را در دســـتـ گیرمـ و آنـ را آنـ گونهـ کهـ دوستـ دارمـــ بهـ صـ ـ ـ ـ دا در بیاورمـ ...

نـ ـ ـ ـ ـتـ هــــا رآ درکنـــــار همـ قــــرار دهمـ ...

تـ ـ ـ ـ ـا آهــــنگیـ از آنـ جاریـ شـــود ...

ســـپـ ـ ـسـ بهـ همــــهـ مـــیگویمـــ

گـــــــوشـ ـ ـ ـ کــــــنیـ ـ ـ ـد ایـــ ـ ـ نـ آهـــــ ـ ـنگـ زنــــ ـ ـدگیـــهـ مـــــ ـ ـ ـنـ اسـ ـ ـ ـ ـتـ ...

مـ ـ ـ ـنـ آ نــ رآ بـــهـ صـ ـ ـ ـ دا در مــــیـ ـ ـ ـ آورمــ ـ

آنــ ـ ـ ـ گــــونهــ ـ ـ کهـــ دوســ ـ ـتـ دآرمـــ ..
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چشمــــــــــــــــــآنم چـــــــــــه انتظآری داری کــــــــــــــه نبــــــــــآرند؟

این چشمــــــــــــآنم موقع رفتــــــــــــــــن تــــــــــــــــو تــــــــــــــر شد

گریستــــــــــــ

بـــــــــــــــآرید

نـــــــــــــآبود شد

دآغـــــــــــــــون شد

و از همــــــــــــه بدتر

رفتنتــــــــــــ رآ تمـــــــــــــــآشآ کرد

در میـــــــــــــــآن حجــــــــوم اشکهآیش کــــــــــه اجـــــــــــآزه دیدن رآ بـــــــــــه سختی میدآد

و اکنــــــــــــــــــون هم

دست خـــــــــــــــودش نیستـــــــــــــ

میبــــــــــــآرد

میریـــــــــــــــزد

و

همچنـــــــــــــــــآن

منتــــــــــــــظر است..

منتظـــــــــــــــر آمدنت...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
انتظار همچون زهریست که هر روز مینوشم و هر روز منتظر مرگ این انتظارم
تنها در گوشه ای به افتابی نگاه میکنم که هر روز طلوع و غروب میکند و من در انتظار لحظه ای هستم تا تو دوباره بیایی
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
حالا دیگر

نه از حادثه چیزی مانده

نه از اعجاز آن چشم های آشنا...

از دلتنگی ها که بگذریم

تنهایی

تنها اتفاق این روزهای من است...
 

ghazal1991

مدیر تالار مدیریت
مدیر تالار
اینـجا ؛ احـسـاس ، فروشـی شـده …

عـشـق ، اجـاره ای شـده …

و تـنـهایـی هـم بـرای مـا آدم شـده …
 

sherly

عضو جدید
[FONT=&quot]مرا بازيچه خود ساخت چون موسي كه دريا را[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
فراموشش نخواهم كرد چون دريا كه موسي را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خيانت قصه تلخي است اما از كه مي نالم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
خودم پرورده بودم در حواريون يهودا را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نسيم وصل وقتي بوي گل مي داد حس كردم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]كه اين ديوانه پرپر مي كند يك روز گل ها را[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خيانت غيرت عشق است وقتي وصل ممكن نيست[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
نبايد بي وفايي ديد نيرنگ زليخا را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]كسي را تاب ديدار سر زلف پريشان نيست[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
چرا آشفته مي خواهي خدايا خاطر ما را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نمي دانم چه افسوني گريبان گير مجنون است[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
كه وحشي مي كند چشمانش آهوان صحرا را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چه خواهد كرد با ما عشق پرسيديم و خنديدي[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
فقط با پاسخت پيچيده‌تر كردي معما را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

DOZI

اخراجی موقت
من بی پناهم تو بی گناهی
دل به تو دادم ، چه اشتباهی
از تو کشیدم شکل کبوتر
نقاشی ام رو بگذار و بگذر
تو این نبودی ، من بد کشیدم
آخه دلت رو هرگز ندیدم
تو بی گناهی ، من بی پناهم
ایمن بمانی از اشک و آهم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پرهیاهو شده این دیار همه از عشق سخن میگویند که چه شیرین و دلفریب هست اما نمیدانم چرا کسی هنوز نفهمیده این همه که از عشق سخن میگویند زیبا بعضی از کلمات ادمهای دیگر که عاشق بودند تقلید میکنند تا مورد پسند واقع شوند بعضی از روی هوس و بعضی از برای خنده اما هنوز ندیدم انکه عاشق هست از عشقش کلمه ای بگوید اخر نمیخواهد کسی به معشوقش برای لحظه ای نگاه بیاندازد و انقدر در خیال معشوق غرق هست که خود را از یاد میبرد چگونه از عشق بگوید انکه بخاطر عشق مرده
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
پرهیاهو شده این دیار همه از عشق سخن میگویند که چه شیرین و دلفریب هست اما نمیدانم چرا کسی هنوز نفهمیده این همه که از عشق سخن میگویند زیبا بعضی از کلمات ادمهای دیگر که عاشق بودند تقلید میکنند تا مورد پسند واقع شوند بعضی از روی هوس و بعضی از برای خنده اما هنوز ندیدم انکه عاشق هست از عشقش کلمه ای بگوید اخر نمیخواهد کسی به معشوقش برای لحظه ای نگاه بیاندازد و انقدر در خیال معشوق غرق هست که خود را از یاد میبرد چگونه از عشق بگوید انکه بخاطر عشق مرده
 

DOZI

اخراجی موقت
ای نارفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم ؟

زیر پایم را زود خالی کردی…

سلام پر مهرت را باور کنم ، یا پاشیدن زهر خیانتت را ؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در خلوت خود به کسانی فکر میکنم که همیشه خیال میکردم دوستانم هستند ولی حال از هر تنهایی ، تنهاتر شده ام
 

ashkan2013

عضو جدید
زیر دوش به کاشی های حموم خیره می شی
غذاتو سرد می خوری
ناهارها نصفه شب، صبح ها؛ شام!
لباس هات یه جوریه انگار بهت نمیان
ساعت ها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگو حفظ نمی شی!
شب ها تا صبح بیداری و فکر می کنی...
تنهایی از تو آدمی می سازه که دیگه شبیه آدم نیست...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا