وقتی انسان حیوان میشود

[دکتر مهدیه]

!--EndFragment-->

<

خدایان مدعی انسان دوستی و کمک به دیگران به حیوان زبان بسته رحم نمی کنند بعد ادعای انچنانی هم دارند . بخدا اگه این مراسم در ایران بود چنان حرف های در مورد ایرانیان در مورد وحشی بودنشان می زدند که بیا و ببین

به امید روزی که ما انسانها حاضر نباشیم برای شادی چند دقیقه ای ....

گاوبازی، ورزش سنتی اسپانیا که با گذشت قرنها در این کشور و مناطق تحت استعمار آن همچنان جریان دارد، نبردی نابرابر میان گاوبازان و گاوهای نری است که فرجامی جز مرگ در پایان مسابقه ندارند. خشونت این مسابقه موجب شده است تا گروههای هوادار محیط زیست و حیوانات، بارها در اعتراض به آن تجمع کنند اما در مقابل،‌ هیجان مسابقه، قدمت بسیار و از همه مهمتر، نقش آن در جذب گردشگر برای کشورهایی مانند اسپانیا باعث گشته است که مخالفان گاوبازی نتوانند تاکنون ره به جایی ببرند. اهمیت این مسابقه برای مردم این مناطق تا آنجا است که حتی نویسندگان و چهره های سرشناس خطه اسپانیا و امریکایی لاتین از جمله ماریو وارگاس یوسا در نامه‌ای خواستار ثبت مراسم گاوبازی به عنوان میراث ملی کشور اسپانیا در سازمان یونسکو شده اند.

طبق سنتی که در اسپانیا وجدو دارد، سه گاوباز که آنها را ماتادور (قاتل) می خوانند، به نبرد با شش گاو می روند که هر یک از آنها دارای حداقل ۴ سال سن و حدود ۶۰۰ کیلوگرم وزن هستند. کمترین وزن گاوهای مسابقه برای شرکت در این میادین ۴۶۰ کیلوگرم است و پرورش دهندگان این نوع گاوها از دامداران معروف و صاحبنام کشور به شمار می روند.هر ماتادور یا گاوباز ۶ دستیار و معاون دارد. دو نفر سوار کار نیزه به دست که پیکادور نام دارند و سه نفر نیزه دار دیگر که به صورت پیاده او را همراهی می کنند و یک نفر شمشیردار که ماتادور را همراهی می کنند.ماتادور و شش دستیارش را یککوادریل یا تیم گاوبازی می نامند. در کنار این تیم شاهد حضور افراد دیگری نیز هستیم که تیم گاوبازی را در انجام بهتر مسابقه یاری می کنند. یک نفر به عنوان دستیار در کنار شمشیردار تیم خواهد بود و دو نفر پیشخدمت و گروهی نیز به عنوان کارکنان میدان به کار مشغولند. وظیفه انتقال بدن بی جان گاو مغلوب را مولیلرها بر عهده دارند که با قاطرهای خود گاو را از میدان به بیرون می کشند.


این مسابقه تشریفات خاص خود دارد. کل مراسم در سه مرحله انجام می شود که آغاز هر مرحله با طنین صدای شیپورچی که در شیپور خود می دمد، آغاز می شود. ابتدا اعضای گروه در نمایشی باشکوه وارد میدان می شوند و از جلوی تماشاگران رژه می روند، رژه ای که با همراهی گروه موسیقی شکوه خاصی نیز خواهد داشت. در ابتدای مراسم یکی از پیرترین ماتادورهای حاضر در مراسم به همراه ماتادور جوان به وسط میدان می رود تا آغاز مسابقه را اعلام نماید.سپس گاو مسابقه وارد میدان می شود تا میزان درنده خویی آن توسط ماتادور و نیزه داران او آزمایش شود. برای این کار آنها از شنلهای طلایی و صورتی استفاده می کنند.

در ابتدا ماتادور در جلوی گاو می ایستد و چشم در چشم او می دوزد تا حریف خود را بهتر بشناسد. سپس دو نفر از نیزه داران که سوار بر اسبهایی با چشمان بسته هستند به میدان وارد می شوند.بدن اسبها به خوبی با زره ای پوشانده شده تا شاخهای گاو به آنها آسیبی نرساند. سوارکاران با بی رحمی تمام، نیزه خود را در پشت گاو بیچاره فرو می کنند تا با زخمی کردن گاو جریان مسابقه را به نفع ماتادور هدایت نمایند.در مرحله بعد نیز سه نفر دیگر از نیزه داران به گاو حمله می برند تا با زخمی کردن او بر هیجان
مسابقه و خشم گاو بیفزایند، سرانجام مرحله پایانی آغاز می شود که در طی آن ماتادور به تنهایی و با یک شنل قرمز و شمشیری در دست وارد میدان می شود تا لحظات آخر عمر گاو زخمی را با نمایشی خونین به پایان رساند.ماتادور هنگامی که در می یابد گاو یارای ادامه مبارزه را ندارد شمشیر خود را از لای پارچه بیرون می روند و در لحظه ای مناسب، هنگام آخرین حمله گاو، شمشیر را به تمامی در میان شانه های گاو تا قلب حیوان بیچاره فرو می برد. در این هنگام، گاو دچار ضعف و سرگیجه شده و در حالی که دنیا در مقابل چشمانش به سیاهی می رود، گاوبازان او را حلقه کرده و با به حرکت درآوردن شنلهای خود، کاری می کنند که حیوان از شدت سرگیجه، بر زمین افتاد.

با به زمین افتادن گاو و شکست خوردن او ،هیات داوری مسابقه نیز نظر خود را در باره بازی اعلام می کند و بسته به کیفیت مسابقه گاوباز به او دو گوش، یک گوش یا دم گاو جانباخته را هدیه می دهد که به ترتیب به معنای دریافت بالاترین امتیاز است. به عبارت دیگر، کسب دو گوش گاو بالاترین امتیاز برای گاوباز تلقی می شود.


درمراسم امسال بیش از ۶ نفر زخمی شدند

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<
!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<

!--EndFragment-->

<


!--EndFragment-->

<

!--EndFragment--> !--EndFragment-->

<<

http://upload.iranvij.ir/image_tir91/13419699362.jpg


http://upload.iranvij.ir/image_tir91/13419699363.jpg

http://upload.iranvij.ir/image_tir91/13419699364.jpg

 

[...SPARTACUS]

دکتر درود بر شما بازم مثل همیشه ترکوندی!!!
البته درسته کشته میدن ولی به تفریحش می ارزه...میدونید چه حالی میده...
یادش بخیر جوونیا چقدر از این کارا میکردیم!!

 

[...SPARTACUS]

 

[*Essi*]

این کار در غرب هم از سوی نهادهای مختلف تقبیح میشه، از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف .......

اما دوست گرامی، یادتون باشه، نمیشه جلوی توحش و تحجر عوام رو در مراسم سنتی گرفت.

اونجا گاو رو میکشند، اینجا قمه میزنند و جیغ و فریاد و شیپور میکشن و خون حیوانات رو در شهر فواره باران میکنند.

همه از یک چیز رنج میبریم.

رنج تبعیت کورکورانه و لذت و غم به ارث رسیده.

 

[...SPARTACUS]

این کار در غرب هم از سوی نهادهای مختلف تقبیح میشه، از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف .......

اما دوست گرامی، یادتون باشه، نمیشه جلوی توحش و تحجر عوام رو در مراسم سنتی گرفت.

اونجا گاو رو میکشند، اینجا قمه میزنند و جیغ و فریاد و شیپور میکشن و خون حیوانات رو در شهر فواره باران میکنند.

همه از یک چیز رنج میبریم.

رنج تبعیت کورکورانه و لذت و غم به ارث رسیده.

اونا خون میریزن..ماهم خون میریزیم...
اما این کجا و آن کجا!!!!!
وقتی سطح تفکر یه نفر همینقده،دیگه نیازی نیست توضیح داد...
شاد باشید...حرفی نیست

 

[*Essi*]

اونا خون میریزن..ماهم خون میریزیم...
اما این کجا و آن کجا!!!!!
وقتی سطح تفکر یه نفر همینقده،دیگه نیازی نیست توضیح داد...
شاد باشید...حرفی نیست

اونها برای باورهاشون خون میریزند، شما هم برای باورهات خون میریزی.
باور اون میگه با ریختن خون لذت ببر، باور تو میگه با ریختن خون ثواب ببر.

حیوان کشی و ریختن خون در خیابان ها یک توحشه، کسیکه هدفش قربانیه میتونه در کشتارگاه ها اینکارو بکنه.

ولی خوب نمیشه از آدم هایی که فقط سنت گذشتگان براشون مهمه، انتظار کارهای عقلانی داشت.

وقتی سطح تعصب یه نفر همینقدره، دیگه نیازی نیست توضیح داد....
شاد باشید...حرفی نیست.

 

[مهندس نفت]

ماتادورها یعنی این ها

 

[malmal_r]

حقشونه!لامذهبا!حیووونن!

 

[محمدسرلک]

شکر خدا به لطف ایزد منان وشما دوست گرامی واقعا مرسی
واقعا جذاب بود
این تصاویر ر دیده بودم
ام این یاداوری به جا بود
ما با عرض معذرت خواهی انسانیت داره فراموش میشه.
یه جشن هم هست در اسپانیا که جوان ها روز جوان رو به دریا میریزن ودلفین ها رو به خاک و خون میکشن
اگه مطلبشو پیدا کردم حتما برات میفرستم .
اما اینو بخون جالبه

چهل مورد از کم هزینه ترین لذت‌های دنیا ​

​

اگه كمی و فقط كمی بخواهیم از زندگی لذت ببریم و نگاهمان را كمی بهتر كنیم بسیاری از لذت ها نه وقت زیادی می‌خواهد و نه پول زیادی. پس منتظر تغییرات زیاد در یه روزی كه معلوم نیست كی باشد نباشیم ... در کوچکترین اتفاقات عظیم ترین تجارب بشر نهفته است . باور کنید ... ​

1- گاهی به تماشای غروب آفتاب بنشینیم. ​

2 - سعی كنیم بیشتر بخندیم. ​

3- تلاش كنیم كمتر گله كنیم. ​

4 - با تلفن كردن به یك دوست قدیمی، او را غافلگیر كنیم. ​

5 - گاهی هدیه‌هایی كه گرفته‌ایم را بیرون بیاوریم و تماشا كنیم. ​

6 - بیشتردعا كنیم. ​

7 - در داخل آسانسور و راه پله و... باآدمها صحبت كنیم. ​

8- هر از گاهی نفس عمیق بكشیم. ​

9- لذت عطسه كردن را حس كنیم. ​

10- قدر این كه پایمان نشكسته است را بدانیم. ​

11- زیر دوش آواز بخوانیم. ​

12- سعی كنیم با حداقل یك ویژگی منحصر به فرد با بقیه فرق داشته باشیم . ​

13- گاهی به دنیای بالای سرمان خیره شویم. ​

14- با حیوانات و سایر جانداران مهربان باشیم. ​

15- برای انجام كارهایی كه ماهها مانده و انجام نشده در آخر همین هفته برنامه‌ریزی كنیم! ​

16- از تفكردرباره تناقضات لذت ببریم. ​

17- برای كارهایمان برنامه‌ریزی كنیم و آن را طبق برنامه انجام دهیم. البته كار مشكلی است! ​

18- مجموعه‌ای از یك چیز (تمبر، برگ، سنگ، كتاب و... )برای خودمان جمع‌آوری كنیم. ​

19- در یك روز برفی با خانواده آدم برفی بسازیم. ​

20- گاهی در حوض یا استخر شنا كنیم، البته اگر كنار ماهی‌ها باشد چه بهتر. ​

21- گاهی از درخت بالا برویم. ​

22- احساس خود را در باره زیبایی ها به دیگران بگوئیم. ​

23- گاهی كمی پابرهنه راه برویم!. ​

24- بدون آن كه مقصد خاصی داشته باشیم پیاده روی كنیم. ​

25- وقتی كارمان را خوب انجام دادیم مثلا امتحاناتمان تمام شد، برای خودمان یك بستنی بخریم و با لذت بخوریم ​

26- در جلوی آینه بایستیم وخودمان را تماشا كنیم. ​

27- سعی كنیم فقط نشنویم، بلكه به طور فعال گوش كنیم. ​

28- رنگها را بشناسیم و از آنها لذت ببریم . ​

29- وقتی از خواب بیدار می‌شویم، زنده بودن را حس كنیم. ​

30- زیر باران راه برویم. ​

31- كمتر حرف بزنیم و بیشترگوش كنیم .. ​

32- قبل از آن كه مجبور به رژیم گرفتن بشویم، ورزش كنیم و مراقب تغذیه خود باشیم . ​

33- چند بازی و سرگرمی مانند شطرنج و... را یاد بگیریم. ​

34- اگر توانستیم گاهی كنار رودخانه بنشینیم و در سكوت به صدای آب گوش كنیم. ​

35- هرگز شوخ طبعی خود را از دست ندهیم. ​

36- احترام به اطرافیان را هرگز فراموش نكنیم. ​

37- به دنیای شعر و ادبیات نزدیك تر شویم. ​

38- گاهی از دیدن یك فیلم در كنار همه اعضای خانواده لذت ببریم. ​

39- تماشای گل و گیاه را به چشمان خود هدیه كنیم. ​

40- از هر آنچه كه داریم خود و دیگران استفاده كنیم ممكن است فردا دیر باشد.
​

 

[hami_sani]

این کار در غرب هم از سوی نهادهای مختلف تقبیح میشه، از سوی سازمان ها و نهادهای مختلف .......

اما دوست گرامی، یادتون باشه، نمیشه جلوی توحش و تحجر عوام رو در مراسم سنتی گرفت.

اونجا گاو رو میکشند، اینجا قمه میزنند و جیغ و فریاد و شیپور میکشن و خون حیوانات رو در شهر فواره باران میکنند.

همه از یک چیز رنج میبریم.

رنج تبعیت کورکورانه و لذت و غم به ارث رسیده.

بسیار بسیار موافقم.همیشه یه عده خرافه پرست و کوته فکر هستن که با رفتارهای بدون فکرشون عده کثیری رو زیر سوال میبرن

 

[shakibam]

اینا خیلی گاون...

 

[sage007]

اینا خیلی گاون...

حیف گاو که به اینا بگید!

گاو بنده خدا تا کاریش نداشته باشی کاریت نداره!

اینا میرن گاو ها رو میارن که واسه خوشی خودشون اذیتشون کنن


اینا اسمشون بشر هست!

 

[shakibam]

حیف گاو که به اینا بگید!

گاو بنده خدا تا کاریش نداشته باشی کاریت نداره!

اینا میرن گاو ها رو میارن که واسه خوشی خودشون اذیتشون کنن


اینا اسمشون بشر هست!

گاو بنده ی خداست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره اینا خرن!!!!!!!!!!!!!!!!
بدون شوخی,خیلی وحشین.یعنی حتی روحیه ی زناشونم اینطوریه.پس ظرافت و لطافت کجاست؟
اصلا بیخیال لطافت.انسانیت کجاست؟

 

[sage007]

گاو بنده ی خداست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آره اینا خرن!!!!!!!!!!!!!!!!
بدون شوخی,خیلی وحشین.یعنی حتی روحیه ی زناشونم اینطوریه.پس ظرافت و لطافت کجاست؟
اصلا بیخیال لطافت.انسانیت کجاست؟

آره دیگه! تمام موجودات فاقد اراده بندگی خدا رو می کنن!
موجودات دارای اراده اگر بخوان بندگی خدا رو می کنن!
===
مثلا خانوماشون با ظرافت و لطافت وحشی بازی در میارن
اره دیگه اینا بشرن بجای حرکت به سمت انسانیت دارن به سمت پست تر حیوان شدن پیش میرن!

بازم خر بهشون نزدیک تره!

 

[shakibam]

مثلا خانوماشون با ظرافت و لطافت وحشی بازی در میارن

 

[shakibam]

آره دیگه! تمام موجودات فاقد اراده بندگی خدا رو می کنن!
موجودات دارای اراده اگر بخوان بندگی خدا رو می کنن!
===
مثلا خانوماشون با ظرافت و لطافت وحشی بازی در میارن
اره دیگه اینا بشرن بجای حرکت به سمت انسانیت دارن به سمت پست تر حیوان شدن پیش میرن!

بازم خر بهشون نزدیک تره!

آقا ایران خیلی خوبه...

 

[sage007]

آقا ایران خیلی خوبه...

] چه ربطی داره؟

چیش خوبه ؟ اینکه گاو (خود گاو! خود خود گاو منظورم موجود چهرپاس!) تو خیابون ول نمی کنن؟ ولی گاو کم نیست تو خیابون های همین وطنما!

 

[shakibam]

] چه ربطی داره؟

چیش خوبه ؟ اینکه گاو (خود گاو! خود خود گاو منظورم موجود چهرپاس!) تو خیابون ول نمی کنن؟ ولی گاو کم نیست تو خیابون های همین وطنما!

میدونی چرا خوبه؟؟
آخه اگه اینجا از این برنامه ها بود نمیشد که همه برن ما نریم.من میخواستم برای تماشا برم.بعد بابام نمیذاشت.!!!!

 

[shakibam]

] چه ربطی داره؟

چیش خوبه ؟ اینکه گاو (خود گاو! خود خود گاو منظورم موجود چهرپاس!) تو خیابون ول نمی کنن؟ ولی گاو کم نیست تو خیابون های همین وطنما!

میدونی چرا خوبه؟؟
آخه اگه اینجا از این برنامه ها بود نمیشد که همه برن ما نریم.من میخواستم برای تماشا برم.بعد بابام نمیذاشت.!!!!

 

[shakibam]

] چه ربطی داره؟

چیش خوبه ؟ اینکه گاو (خود گاو! خود خود گاو منظورم موجود چهرپاس!) تو خیابون ول نمی کنن؟ ولی گاو کم نیست تو خیابون های همین وطنما!

آخه میدونی چرا خوبه؟
اگه اینجا از این برنامه ها میذاشتن ,نمیشد همه برن ما نریم.من میخواستم برای تماشا برم.بعد بابام نمیذاشت..!!!!!

 

[sage007]

آخه میدونی چرا خوبه؟
اگه اینجا از این برنامه ها میذاشتن ,نمیشد همه برن ما نریم.من میخواستم برای تماشا برم.بعد بابام نمیذاشت..!!!!!

نه دیگه اون موقع مثل چهارشنبه سوزی بود! یه جوری در میرفتیم و تماشا می کردیم

 

[shakibam]

نه دیگه اون موقع مثل چهارشنبه سوزی بود! یه جوری در میرفتیم و تماشا می کردیم

من که شانس ندارم.جیم میشدم.بعد تو مراسم,گاوه منو زخمی میکرد,بعد میبردن بیمارستان و به بابام زنگ میزدن و...

 

[محمدسرلک]

اسکافیلد عشق من من عاشق نقشش بودم

 

[shakibam]

اسکافیلد عشق من من عاشق نقشش بودم

حالا به این تاپیک ربطی هم داره؟؟؟فرار از زندان.

 

[sage007]

من که شانس ندارم.جیم میشدم.بعد تو مراسم,گاوه منو زخمی میکرد,بعد میبردن بیمارستان و به بابام زنگ میزدن و...

می دید که ای بابا
باباتونم رو تخت کناری پیشتون هست و سلام علیک و...

نه دیگه بچه ماتادور که نوب نمیشه که کارش به بیمارستان بکشه

 

[محمدسرلک]

اره چون اگه شعورشون رو به کار بندازن دیگه این کارو نمیکنن

 

[shakibam]

اره چون اگه شعورشون رو به کار بندازن دیگه این کارو نمیکنن

آها شما عمقی صحبت کردین...
صحیح..

 

[senaps]

اسکافیلد عشق من من عاشق نقشش بودم​

من همیشه از اون شخصیت متنفر بودم... واقعا شخصیت کودنی بود که الکی روش مانور میدادن!!!!در مقایسه با تی‌بگ یا ماهون(من ماهون رو دوست داشتم!!)باهوش نبود!


در مورد تاپیک هم باید بگم که تو هر فرهنگی، یه چیزی وجود داره که از نظر بقیه بده!!!
من مطمئن هستم که اگر مثلا کسی می‌اومد و در مورد نوروز یا 13 بدر ما حرف میزد، تیکه پاره‌اش میکردیم!!

 

[shakibam]

من همیشه از اون شخصیت متنفر بودم... واقعا شخصیت کودنی بود که الکی روش مانور میدادن!!!!در مقایسه با تی‌بگ یا ماهون(من ماهون رو دوست داشتم!!)باهوش نبود!

من حالم از تیبک بهم میخورد.انقدر به جنس مونث,بد نگاه میکرد

 

[senaps]

من حالم از تیبک بهم میخورد.انقدر به جنس مونث,بد نگاه میکرد

هه هه ماخ!! اتفاقا من از همینش خوشم می‌اومد... دقیقا به ادم القا میشد که چیکارس.... چیزی که برای اکثر بازیگر ها بود...ولی برای مایکل نبود..
شخصیت جالبی هم داشت... اون عشقش به اون خانومه برام خیلی جالب بود... تقریبا همیشه بهش پایبند بود...