گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها تلخ می گذرد...
مثل طعم یک بادام تلخ....که کاری نمی شود کرد, مجبوری تحمل کنی....
این روزهای"اوج جوانی و قدرت" تلخ می گذرد...
می گذرد...می گذرانم...همیشه منتظر آینده بوده ام...اما این آینده انگار قرار نیست هیچ وقت اکنون شود....بیاید و بگذرد...
یعنی ایراد کار کجاست....کاش می دانستم:(
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی غم داری کسی نیست
وقتی شادی همه هستند
ولی خوب من چه غم داشته باشم
چه شادی همه اینها بخاطر توست
 

...scream...

عضو جدید
کاربر ممتاز
چـه اشـتـبـاه بـزرگـیسـت.......


تلخ کردن زندگی خود


بـرای کـسـی کـه......... در دوری مـا


شـیـریـن تـریـن لـحـظـات زنـدگـیـش را سپری مـی کـندـ
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی به این دنیا امدم تنها بودم
دستانی کمک کرد تا روی پای خود بایستم
اما الان که نیاز به ان دستها دارم صدایی از گلویم خارج نمیشود
 

mar.1980

عضو جدید
انسان تا زمانی که چشمهاش زیبایی های دنیا رو می بینه نمیتونه هرگز اشتباه نکنه !

حتی تکرار نکردن یک اشتباه هم برای این موجود خارق العاده سخت خواهد بود .
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خیلی سخته مجبور باشی با کسی باشی که با یه کلید میان و با یه کلید دیگه میرن
خیلی سخته که همیشه دوستای دنیای واقعیت تنها وقتی کنارشون هستی به یادتن و وقتی ازشون دور میشی دیگه یادشون نمیاد تو هم هستی
 

samiyaran

عضو جدید
عمر تنهایی کوتاه و بلند است.
گاه اختیار داری و گاه اجبار می شود بر تک تک لحظه هایت.
ولی بیشتر وقت ها اجبار می شود.
چه زیباست که در کُنج تنهایی،صدایی از پشت صدایت کند.
می شود شروع یک لبخند.:)
 

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز
........

..........

..........

........... واقعا برات متأسفم زیبا ! ..............


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی تنهایی میاد سراغت نگو چرا
بدون همیشه تنهایی که تنها مونس غمها و دل شکسته توست نه ادما
 

Tahmim

عضو جدید
وقتی می خواهمت و نیستی

اتفاق خاصی نمی افتد

فقط من،

ذره ذره ایوب می شوم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی در گوشه تنهای نشستم تنها یه چیز کمی ارومم میکنه حرف زدن با خدا
 

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
امروز چه متفاوت بود...چه جالب بود که متفاوت نبود...
امروز تولدم بود و من هیچ حس متفاوتی نداشتم...
دیگه حس روز تولدم هم کمرنگ شده....مثل بیشتر هیجانهای بچگی....زودتر از اونچه که باید, رفته از دلم
...
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از من رمیده ای و من ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمی کنم
دل را چنان به مهرتو بستم که بعد از این
دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم
رفتی وبا تو رفت مرا شادی و امید
دیگر چگونه عشق تورا آرزو کنم
دیگر چگونه مستی یک بوسه تو را
در این سکوت تلخ وسیه جستجو کنم


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تنهایی ام را کســی شریک نیست !
مطمــــئن باش ؛

دست احتــــیاج به سمت تــــو که هیـــچ ....
به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد ،

شایـــد کــه تنهایی هایم
از تنهایی دق کنــــد ... !!!
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست

حتی نفس‌های مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در من هوای هیچ کس نیست

دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس اینجا برای هیچ‌کس نیست

باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می‌داند خدای هیچ‌کس نیست

من می‌روم هر چند می‌دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ‌کس نیست
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها سخت مشغولم
مادربزرگ میگفت
رد پای عشق را دنبال كنی
میرسی آخر دنیا - نوك كوه قاف
به شهری كه همه آدمهایش خوشبختند
...
رد پای عشق را دنبال میكنم
اما انگار آخرش به آسمان رسیده
...
خوب شد مادربزرگ دیگر نیست
تا ببیند
شهر خوشبختی را به آسمان برده اند
و دیگر هیچ جای زمین هیچ آدم خوشبختی نیست
حتی نوك كوه قاف
..
این روزها سخت مشغولم
دنبال كسی میگردم كه پرواز بلد باشد
...........
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی کلمه ایست کوتاه اما پر از درد گاهی میخواهم تنها باشم اما تنها نمیگذارنم و گاهی میخواهم تنها نباشم و تنها میگذارند
تنها تلخ نیست شیرین است مثل عسل اخر تازه فهمیدم تنهاییم تنها همدم مهربانیست که برایم باقی مانده تا از همه چیز برایش گلایه کنم
 

جین ایر

عضو جدید
این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست

حتی نفس‌های مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در من هوای هیچ کس نیست

دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس اینجا برای هیچ‌کس نیست

باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می‌داند خدای هیچ‌کس نیست

من می‌روم هر چند می‌دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ‌کس نیست
uhgd عالیییییییییییییییییییبود.

به تنهایی عادت کردم...ازم نگیریدش..
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است
هیچ کاری با ما ندارد..
خوابمان برد
بیدار شدیم دیدیم
آبستن تمام دردهایش شده ایم.
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
پس این ها همه اسمش زندگی است....دلتنگی ها ،دلخوشی ها ،ثانیه ها ،دقیقه ها....حتی اگر تعدادشان ،به دو برابر آن رقمی که برایت نوشته ام برسد !
 

ICE-G

عضو جدید
کاربر ممتاز
تظاهر می‌کنم که ترسیده‌ام
تظاهر می‌کنم به بُن‌بَست رسیده‌ام
تظاهر می‌کنم که پیر، که خسته، که بی‌حواس!
پَرت می‌روم که عده‌ای خیال کنند
امید ماندنم در سر نیست
یا لااقل ... علاقه به رفتنم را حرفی، چیزی، چراغی ...!


دستم به قلم نمی‌رود
کلماتم کناره گرفته‌اند
و سکوت ... سایه‌اش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم می‌رود خانه‌ی خودِ من است.


از اعتمادِ کاملِ پَرده به باد بیزارم
از خیانتِ همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار.
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ دانایی‌ست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانی‌ست
چقدر ...


نباید کسی بفهمد
دل و دستِ این خسته‌ی خراب
از خوابِ زندگی می‌لرزد.
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحت‌ام، راضی‌ام، رها ...
راهی نیست.
مجبورم!
باید به اعتمادِ آسوده‌ی سایه به آفتاب برگردم
 

hiva13

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر تو روی نیمکتی
این سوی دنیا....
تنها نشسته ای
وهمه آنچه نداری
کسی است.....
شاید آن سوی دنیا........
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه آنچه ندارد.......
تویی
نیمکت های دنیا را چه بد چیده اند

 

جین ایر

عضو جدید
پپ
این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست
نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست

آنقدر تنهایم که حتی دردهایم
دیگر شبیهِ دردهای هیچ کس نیست

حتی نفس‌های مرا از من گرفتند
من مرده‌ام در من هوای هیچ کس نیست

دنیای مرموزی‌ست ما باید بدانیم
که هیچ‌کس اینجا برای هیچ‌کس نیست

باید خدا هم با خودش روراست باشد
وقتی که می‌داند خدای هیچ‌کس نیست

من می‌روم هر چند می‌دانم که دیگر
پشت سرم حتی دعای هیچ‌کس نیست

عالی بود.
انچنان دل کندم از دنیا که
شکلم شکل تنهایی است.
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها جای خالی ” تـو ” را با عروسکی پر می کنم
همانند توست مرا ” دوست ندارد ”
احساس ندارد !
اما هر چه هست ” دل شـکـســتـن ” بلد نیست
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کوران زندگی خود در همان پیچ که تو رو در رویم ایستادی هنوز توقف کرده ام دیگر نمیتوانم حرکت کنم دیگر نمیتوانم زندگی را مزه مزه کنم
دیگر از زندگی لذت نمیبرم
 

vajiheh.kh

عضو جدید
بعضی وقتها چیزی می نویسی فقط برای یک نفر
اما دلت می گیرد
وقتی یادت می افتد
که هر کسی ممکن است بخواند
جز آن یک نفر!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی میشود ارام نشست هیچ کاری نکرد اما همیشه تنهایی نه میگذارد ارام داشته باشی و نه قرار
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا