وقتی خفت شدم،خفه شدم !!! شما خفت بشی،چه میکنی؟

*Essi*

اخراجی موقت
گویند هرچه سنگ آید پیش پای لنگ آید.


یکی از شب های بهاری ساعت 22 ،اسی دست هایش را در جیب های شلوارش کرده بود و در تهران مشغول قدم زدن بود و کلا تو فاز قشنگی بود.........


من معمولا وقتی تنها قدم میزنم خیلی تو فاز معنویات میرم و این ماجرایی که تعریف میکنم اصلا شوخی نیست:
(باور کنین عین واقعیته )


برای خودم خوش بودم و آواز میخوندم، که یهویی یه موتوری از پشت بهم نزیک شد، گفت آقا خیابان شکوفه کجاست،گفتم نمیدونم، گفت هان،گفتم نمیدونم.

دوباره کله ام را مثل بُز انداختم پایین و با خودم ادامه دادم.

ناگهان یه موتوری دیگه از جلو پیچید و راهمو بست و سریع یک قمه گذاشت جلوی قفسه سینه ام.
منم کوپ کرده بودم و کامل خفه شدم. :cry:

گفت هرچی داری بده،موبایل،فلش،پول و......


منم تو کیف روی دوشم کلی چیز بود،مقاومت هم میکردم مثل خر کتک میخوردم، مجبور شدم خودم کیف پولم را پیشنهاد بدم،یارو استقبال کرد،کلا 15000 تومان بیشتر توش نبود،اما خوب گواهینامه و کارت دانشجویی و.... توش بود،طرف کیف رو گرفت پرید روی موتور و رفتند.........


شانس آوردم طرف توی کیف رو همون لحظه نگاه نکرد وگرنه وسط خیابون لختم میکردند.

خلاصه رفت و از نظرها دور شد و من ماندم تنها .........
.
.
.
.
.
اما سئوالات این تاپیک :


1- تا حالا دچار خفت گیری،زورگیری یا سرقت شدین؟

2- اگر جدای از بحث این نا امنی گسترده در کشور و مخصوصا شهر تهران بگذریم، شما اگر تو چنین موقعیتی قرار بگیرین که خفتتون کنن چه اقدامی میکنید؟
 

Erfan_K

عضو جدید
کاربر ممتاز
کار عاقلانه ای کردی .
البته اگر بخوان در هرصورت حمله کنن ، یا باید فرار کرد یا ...
 

bahar_cve

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
منم بودم همین یه راهو بیشتر نداشتم ولی از این جور نا امنی ها تو همه کشورا هست...تنها ایران نیست نمیشه کاریشم کنی...
تنها راهش اینه ک تنهایی نصفه شب جایی ک خیلی شلوغ نیس نری
 

Mehrdad-254

عضو جدید
برای خودم نه ولی داداشم چرا

یه بار زیر یه پل داشته میرفته یه پسره رو موتور نشسته بوده وقتی داداشم میرسه به موتور پسره میپره پایین یقه داداشم رو میگیره. داداشمم هم بدون معطلی میزنه تخت سینه پسره.
پسره چند قدم میره عقب و داداشم سریع راهشو عوض میکنه و برمیگرده.
شانس اورده که برگشته وگرنه دوست پسره اون جلو ایستاده بوده و منتظر بوده که داداشم بره جلو و دو نفری خفتش کنند. ( چه قدر گفتم داداشم داداشم :smile:)
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يه شب رفته بودم پارك داشتم بر ميگشتم خونه..حدود ساعت 9 شب بود .از شانس بد هم اون شب با موتور بودم.همين اينكه داشتم رانندگي ميكردم ديدم يه موتور آومد كنارم سمت چپ گفت (چيزي گفتي؟) گفتم (نه مگه بايد چيزي بگم؟) بعد از 3 ثانيه ديدم يه موتور ديگه سمت راستم آومد ديدم مشكوك ميزنن هم اينكه يه نگاه به جلوم انداختم ديدم يه موتور ديگه جلوم داره حركت ميكنه كه هي ترمز ميكنه يه خورده كه ترمز كردم موتور سمت چپم سرنشين عقبي كه قمه در آورد و زد روي دست چپم كه رگ دستم رو قطع كرد(هر موتور 2 سرنيشين داشت..كه جمعا 6 نفر بودن).اصلا متوجه نشده بودم.هيچ دردي نميكرد.بعدش موتور رو از دنده 4 انداختم تو 2 ميخواستم در برم اما فايده نداشت بعد ا فاصله 100 متر يكي از موتور ها پيراهنم رو از پشت گرفت انداختم رو زمين كه همين اينكه بلند شدم از روي زمين ديدم يكي از دزد ها سوار موتور شد .3 تا ديگه افتادن به جونم..كيف پول و گوشي موباليم رو بردن..اگر مقاومت ميكردم باور كنيد ميكشتنم...همين اينكه وسط خيابون بودم يه دفعه نگاه دستم كردم ديدم روي دستم كاملا باز شده..بد جوري خون ميومد..خيلي ترسيده بودم جلوي يه موتور رو گرفتم گفتمش ببرم بيمارستان ترسيد گذاشت رفت اما يه موتور ديگه آومد ديدم..گفت سوار شو رفتم بيمارستان زود بردنم اتاق عمل و بيهوشي..................

از شانس بد اون لحظه هيچ كسي داخل خيابون نبود
 

*Essi*

اخراجی موقت

ali_vb

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
الان این اسمش خفت شدن بود؟ :cry:




به نظر خودت خفت بشی، چه عکس العملی نشون میدی.

یعنی من کشته مرده اعضای این باشگاه شدم، به زور باید ازشون حرف بکشم همه مامور تلگراف خانه شدن. :D
نمیدونم
 

thamin

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه خدا رو شکر گوش شیطون کر شه ایشاالله
البته بی وقت و بی موقع بیرون نمیرم:D

بهترین راه اینکه هر مقدار پول داری بدی تا شرشون کم شه ، پول و چیزای دیگه بدست میاد ، جون که بره دیگه نمیاد:w16:
 

mahsa92

عضو جدید
يه شب رفته بودم پارك داشتم بر ميگشتم خونه..حدود ساعت 9 شب بود .از شانس بد هم اون شب با موتور بودم.همين اينكه داشتم رانندگي ميكردم ديدم يه موتور آومد كنارم سمت چپ گفت (چيزي گفتي؟) گفتم (نه مگه بايد چيزي بگم؟) بعد از 3 ثانيه ديدم يه موتور ديگه سمت راستم آومد ديدم مشكوك ميزنن هم اينكه يه نگاه به جلوم انداختم ديدم يه موتور ديگه جلوم داره حركت ميكنه كه هي ترمز ميكنه يه خورده كه ترمز كردم موتور سمت چپم سرنشين عقبي كه قمه در آورد و زد روي دست چپم كه رگ دستم رو قطع كرد(هر موتور 2 سرنيشين داشت..كه جمعا 6 نفر بودن).اصلا متوجه نشده بودم.هيچ دردي نميكرد.بعدش موتور رو از دنده 4 انداختم تو 2 ميخواستم در برم اما فايده نداشت بعد ا فاصله 100 متر يكي از موتور ها پيراهنم رو از پشت گرفت انداختم رو زمين كه همين اينكه بلند شدم از روي زمين ديدم يكي از دزد ها سوار موتور شد .3 تا ديگه افتادن به جونم..كيف پول و گوشي موباليم رو بردن..اگر مقاومت ميكردم باور كنيد ميكشتنم...همين اينكه وسط خيابون بودم يه دفعه نگاه دستم كردم ديدم روي دستم كاملا باز شده..بد جوري خون ميومد..خيلي ترسيده بودم جلوي يه موتور رو گرفتم گفتمش ببرم بيمارستان ترسيد گذاشت رفت اما يه موتور ديگه آومد ديدم..گفت سوار شو رفتم بيمارستان زود بردنم اتاق عمل و بيهوشي..................

از شانس بد اون لحظه هيچ كسي داخل خيابون نبود

:cry::cry:
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا خدا....شماها چه چیزای ترسناکی دیدین...اینو به هیشکی نگفتم.....یه بار ساعت 10 بود...از خونه ی دوستم برگشتم...سر خیابون خودمون(سوارتاکسی بودم)یه موتوری زد به در عقب ماشین...منم جفت در نشسته بودم...نیم متر پریدم هوا...راننده تاکسی ه دید من اینجوری شک زده شدم ازم پول نگرفت:d
اومدم بیام تو خیابونمون یهو دیدم یه پسره جلوم سبز شد چاقوشو در آورد...گفت گوشی...منم به این حالت بودم:cry:
(گوشی و خط جهنم....مموری و شماره های توی گوشیم از همه مهمتر بود)یهو دیدم یکی داره با موتور از ته کوچه میاد یه جیغ بنفش کشیدم پسره(دزده)نیم متر پرید هوا...برگشت پشت سرشو نگاه کرد...گرخید...منم تا دم در خونه فقط دویدم....خدا خودش رحم کرد
ولی پسر دوست بابام سوار دوچرخه بوده ازش گوشیشو میگیرن به زور...(بیچاره روز قبلش گوشیشو خریده بود)
 

thamin

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقاومت تا مرگ خودم یا مرگ اونا

:surprised:نگفتن میدون جنگه که میخوای مقاومت کنی
بعد اینو بدون برادر من وقتی قرار باشه از مردی زورگیری بشه یه نفر تصمیم نمیگیره بیاد زورگیری کنه ، حداقل دونفری میان بله
 

saghaigh

کاربر بیش فعال
يه شب رفته بودم پارك داشتم بر ميگشتم خونه..حدود ساعت 9 شب بود .از شانس بد هم اون شب با موتور بودم.همين اينكه داشتم رانندگي ميكردم ديدم يه موتور آومد كنارم سمت چپ گفت (چيزي گفتي؟) گفتم (نه مگه بايد چيزي بگم؟) بعد از 3 ثانيه ديدم يه موتور ديگه سمت راستم آومد ديدم مشكوك ميزنن هم اينكه يه نگاه به جلوم انداختم ديدم يه موتور ديگه جلوم داره حركت ميكنه كه هي ترمز ميكنه يه خورده كه ترمز كردم موتور سمت چپم سرنشين عقبي كه قمه در آورد و زد روي دست چپم كه رگ دستم رو قطع كرد(هر موتور 2 سرنيشين داشت..كه جمعا 6 نفر بودن).اصلا متوجه نشده بودم.هيچ دردي نميكرد.بعدش موتور رو از دنده 4 انداختم تو 2 ميخواستم در برم اما فايده نداشت بعد ا فاصله 100 متر يكي از موتور ها پيراهنم رو از پشت گرفت انداختم رو زمين كه همين اينكه بلند شدم از روي زمين ديدم يكي از دزد ها سوار موتور شد .3 تا ديگه افتادن به جونم..كيف پول و گوشي موباليم رو بردن..اگر مقاومت ميكردم باور كنيد ميكشتنم...همين اينكه وسط خيابون بودم يه دفعه نگاه دستم كردم ديدم روي دستم كاملا باز شده..بد جوري خون ميومد..خيلي ترسيده بودم جلوي يه موتور رو گرفتم گفتمش ببرم بيمارستان ترسيد گذاشت رفت اما يه موتور ديگه آومد ديدم..گفت سوار شو رفتم بيمارستان زود بردنم اتاق عمل و بيهوشي..................

از شانس بد اون لحظه هيچ كسي داخل خيابون نبود

چقدر وحشتناک ....................چندوقت پیش این اتفاق واستون افتاد؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا خیلی بهتون رحم کرد....................
 

afshin-18

عضو جدید
:surprised:نگفتن میدون جنگه که میخوای مقاومت کنی
بعد اینو بدون برادر من وقتی قرار باشه از مردی زورگیری بشه یه نفر تصمیم نمیگیره بیاد زورگیری کنه ، حداقل دونفری میان بله
برا همین گفتم اونا
دیگه دعواست
اگه حواست جمع باشه می تونی مقاومت کنی
 

thamin

عضو جدید
کاربر ممتاز
برا همین گفتم اونا
دیگه دعواست
اگه حواست جمع باشه می تونی مقاومت کنی
گفتی یا مرگ خودت یا اونا
دعوا نیست زورگیریه ،اگر هم باشه دعوا زورکیه
آخه چقدر میخواد حواستون جمع باشه تا حریف 2نفر بشین
یعنی می ارزه حتی به قیمت جونتون :eek:
 

afshin-18

عضو جدید
گفتی یا مرگ خودت یا اونا
دعوا نیست زورگیریه ،اگر هم باشه دعوا زورکیه
آخه چقدر میخواد حواستون جمع باشه تا حریف 2نفر بشین
یعنی می ارزه حتی به قیمت جونتون :eek:
نگاه کن بعضی چیزا ارزش دارن مثلا خفت نشدن
حس بعد از خفت شدن بدون مقاومت خیلی بده 
 

AYSAN.SH

عضو جدید
شما رو درک میکنم....
خیلی شرایط بدیه...
ولی باز شانس اوردی که فقط کیف پول میخواسته ازت....
 

thamin

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاه کن بعضی چیزا ارزش دارن مثلا خفت نشدن
حس بعد از خفت شدن بدون مقاومت خیلی بده
حالا مثلا خفتت کنن چی میشه ،
ببین به نظر من عقل میگه چیز با ارزشو باید نجات بدی ، اون چیزی که بیشتر از همه ارزش داره جون آدمیزاد ، حالا بقیه چیزا به هر سختی هم بشه خلاصه بدست میاد
ببین پست های بهنامو بخون واست درس عبرت میشه:w16:
 

taranom.s

عضو جدید
گویند هرچه سنگ آید پیش پای لنگ آید.


یکی از شب های بهاری ساعت 22 ،اسی دست هایش را در جیب های شلوارش کرده بود و در تهران مشغول قدم زدن بود و کلا تو فاز قشنگی بود.........


من معمولا وقتی تنها قدم میزنم خیلی تو فاز معنویات میرم و این ماجرایی که تعریف میکنم اصلا شوخی نیست:
(باور کنین عین واقعیته )


برای خودم خوش بودم و آواز میخوندم، که یهویی یه موتوری از پشت بهم نزیک شد، گفت آقا خیابان شکوفه کجاست،گفتم نمیدونم، گفت هان،گفتم نمیدونم.

دوباره کله ام را مثل بُز انداختم پایین و با خودم ادامه دادم.

ناگهان یه موتوری دیگه از جلو پیچید و راهمو بست و سریع یک قمه گذاشت جلوی قفسه سینه ام.
منم کوپ کرده بودم و کامل خفه شدم. :cry:

گفت هرچی داری بده،موبایل،فلش،پول و......


منم تو کیف روی دوشم کلی چیز بود،مقاومت هم میکردم مثل خر کتک میخوردم، مجبور شدم خودم کیف پولم را پیشنهاد بدم،یارو استقبال کرد،کلا 15000 تومان بیشتر توش نبود،اما خوب گواهینامه و کارت دانشجویی و.... توش بود،طرف کیف رو گرفت پرید روی موتور و رفتند.........


شانس آوردم طرف توی کیف رو همون لحظه نگاه نکرد وگرنه وسط خیابون لختم میکردند.

خلاصه رفت و از نظرها دور شد و من ماندم تنها .........
.
.
.
.
.
اما سئوالات این تاپیک :


1- تا حالا دچار خفت گیری،زورگیری یا سرقت شدین؟

2- اگر جدای از بحث این نا امنی گسترده در کشور و مخصوصا شهر تهران بگذریم، شما اگر تو چنین موقعیتی قرار بگیرین که خفتتون کنن چه اقدامی میکنید؟
من یه بار کیف دوشیم رو زدن
منم افتادم دنبال موتوریه و کیفم رو پس گرفتم ;)
 

behnam.95

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الهی.....الهی....
خدا رو شکر که خوب شدی عزیزم....
:redface:
مرسي مهسا جان.لطف داري:gol:
من اگه بودم همیشه اون خاطره تو ذهنم بودو هر روقت یه موتور نزدیکم میشد قلبم میریخت...............................
پس این باید بدترین خاطره سال پیشتونه .....نه؟؟؟؟
آره بدترين خاطره سال بود برام...يه خاطره ديگه هم دارم كه نميدونم بگم بد يا خوب:دي

داخل جاده بودم كه يه اتبوس از پل افتاد پايين.منم زير پل بودم اما يه خورده فاصله داشتم از پل..خيلي بد بود.اتبوس داغون شده بود..يه نگاه كردم ديدم بيش از 10 تا دختر و زن داخل اتبوس هستش..تمام مردم از بالاي پل نگاه ميكردن..هي التماس ميكردم بيايين كمك اما ميگفتن اتبوس منفجر ميشه نمياييم...اولين نفر خودم رفتم جلو 3 تا رو از اتبوس آوردم بيرون.اما 2 تا جنازه .خدا رو شكر اون يكي زنده بود.يه دختر 19 ساله حدودا

بعدش ديدن كه اتبوس منفجر نميشه بقيه آومدن كمك
..اينم عكس اتبوس هستش

 

ali_vb

اخراجی موقت
کاربر ممتاز
مرسي مهسا جان.لطف داري:gol:

آره بدترين خاطره سال بود برام...يه خاطره ديگه هم دارم كه نميدونم بگم بد يا خوب:دي

داخل جاده بودم كه يه اتبوس از پل افتاد پايين.منم زير پل بودم اما يه خورده فاصله داشتم از پل..خيلي بد بود.اتبوس داغون شده بود..يه نگاه كردم ديدم بيش از 10 تا دختر و زن داخل اتبوس هستش..تمام مردم از بالاي پل نگاه ميكردن..هي التماس ميكردم بيايين كمك اما ميگفتن اتبوس منفجر ميشه نمياييم...اولين نفر خودم رفتم جلو 3 تا رو از اتبوس آوردم بيرون.اما 2 تا جنازه .خدا رو شكر اون يكي زنده بود.يه دختر 19 ساله حدودا

بعدش ديدن كه اتبوس منفجر نميشه بقيه آومدن كمك
..اينم عكس اتبوس هستش


این که مینی بوس هس!!:surprised::confused:
 

ddrraaggoonn

عضو جدید
مرسي مهسا جان.لطف داري:gol:

آره بدترين خاطره سال بود برام...يه خاطره ديگه هم دارم كه نميدونم بگم بد يا خوب:دي

داخل جاده بودم كه يه اتبوس از پل افتاد پايين.منم زير پل بودم اما يه خورده فاصله داشتم از پل..خيلي بد بود.اتبوس داغون شده بود..يه نگاه كردم ديدم بيش از 10 تا دختر و زن داخل اتبوس هستش..تمام مردم از بالاي پل نگاه ميكردن..هي التماس ميكردم بيايين كمك اما ميگفتن اتبوس منفجر ميشه نمياييم...اولين نفر خودم رفتم جلو 3 تا رو از اتبوس آوردم بيرون.اما 2 تا جنازه .خدا رو شكر اون يكي زنده بود.يه دختر 19 ساله حدودا

بعدش ديدن كه اتبوس منفجر نميشه بقيه آومدن كمك
..اينم عكس اتبوس هستش

ایول داداش بهنام.........
 

saghaigh

کاربر بیش فعال
مرسي مهسا جان.لطف داري:gol:

آره بدترين خاطره سال بود برام...يه خاطره ديگه هم دارم كه نميدونم بگم بد يا خوب:دي

داخل جاده بودم كه يه اتبوس از پل افتاد پايين.منم زير پل بودم اما يه خورده فاصله داشتم از پل..خيلي بد بود.اتبوس داغون شده بود..يه نگاه كردم ديدم بيش از 10 تا دختر و زن داخل اتبوس هستش..تمام مردم از بالاي پل نگاه ميكردن..هي التماس ميكردم بيايين كمك اما ميگفتن اتبوس منفجر ميشه نمياييم...اولين نفر خودم رفتم جلو 3 تا رو از اتبوس آوردم بيرون.اما 2 تا جنازه .خدا رو شكر اون يكي زنده بود.يه دختر 19 ساله حدودا

بعدش ديدن كه اتبوس منفجر نميشه بقيه آومدن كمك
..اينم عكس اتبوس هستش

این دیگه خیلی بد بود......اوردن جنازه بیرون....ولی اورین به جاعتت که اینکارو کردی......
راستی بازم دخترو دیدی...مثل تو این فیلما .........:دی
 

Similar threads

بالا