هر کی سوتی داده تعریف کنه!

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینم یکی دیگه:
سکشن زبان ما فقط 3 تا دختر دشت.فقط هم سکشن ما اینجور بودا...شانسه دیگه..یعنی من اینقده سر این کلاس مظلوم میشدم که نگو...

رفتم سر کلاس.در رو باز کردم اینجور شدم:

حدود 50 تا پسر نشسته بودن...(لازم به ذکره که کل سکشن ما 30 نفر بود)
من در تعجب اینکه کلاس چرا اینقده شلوغه نشستم ردیف اول.حالا هی هر چی منتظر میمونم دخترا بیان....دریغ از یکیشون حتی

بعد چند مین یکی دیگه از دخترا اومد..
یهو دیدم همه پسرا زل زدن به ما...ما هم گیج...هی میگیم خدایا پَـ اینا چشونه؟؟؟
یهو یکی از پسرا برگشت نگامون کرد گفت:
میگم خانوما شما اینجا چه میخواین؟؟؟؟چکار دارین؟؟
دختره جفتیم:همون کاری که شما دارین؟؟؟!!!!
(گفتم که من اصولا سر این کلاس مظلوم میشدم...رفیق فابریکم باهام نبود که حمایتم کنه
)
یهو دیدم کلاس رفت رو هوا پسرا همه به این سبک بودن

من با حالتی حق به جانب:ایش...چه لوس....آدم ندیده ها.
پسره:خانوم اینجا کلاس تنظیمه.
من و سرور:

دو پا داشتیم و دو تا هم قرض کردیم الفرار

 

ایلناز71

عضو جدید
اینم یکی دیگه:
سکشن زبان ما فقط 3 تا دختر دشت.فقط هم سکشن ما اینجور بودا...شانسه دیگه..یعنی من اینقده سر این کلاس مظلوم میشدم که نگو...

رفتم سر کلاس.در رو باز کردم اینجور شدم:

حدود 50 تا پسر نشسته بودن...(لازم به ذکره که کل سکشن ما 30 نفر بود)
من در تعجب اینکه کلاس چرا اینقده شلوغه نشستم ردیف اول.حالا هی هر چی منتظر میمونم دخترا بیان....دریغ از یکیشون حتی

بعد چند مین یکی دیگه از دخترا اومد..
یهو دیدم همه پسرا زل زدن به ما...ما هم گیج...هی میگیم خدایا پَـ اینا چشونه؟؟؟
یهو یکی از پسرا برگشت نگامون کرد گفت:
میگم خانوما شما اینجا چه میخواین؟؟؟؟چکار دارین؟؟
دختره جفتیم:همون کاری که شما دارین؟؟؟!!!!
(گفتم که من اصولا سر این کلاس مظلوم میشدم...رفیق فابریکم باهام نبود که حمایتم کنه
)
یهو دیدم کلاس رفت رو هوا پسرا همه به این سبک بودن

من با حالتی حق به جانب:ایش...چه لوس....آدم ندیده ها.
پسره:خانوم اینجا کلاس تنظیمه.
من و سرور:

دو پا داشتیم و دو تا هم قرض کردیم الفرار


:biggrin::biggrin::biggrin:
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم یکی دیگه:
سکشن زبان ما فقط 3 تا دختر دشت.فقط هم سکشن ما اینجور بودا...شانسه دیگه..یعنی من اینقده سر این کلاس مظلوم میشدم که نگو...

رفتم سر کلاس.در رو باز کردم اینجور شدم:

حدود 50 تا پسر نشسته بودن...(لازم به ذکره که کل سکشن ما 30 نفر بود)
من در تعجب اینکه کلاس چرا اینقده شلوغه نشستم ردیف اول.حالا هی هر چی منتظر میمونم دخترا بیان....دریغ از یکیشون حتی

بعد چند مین یکی دیگه از دخترا اومد..
یهو دیدم همه پسرا زل زدن به ما...ما هم گیج...هی میگیم خدایا پَـ اینا چشونه؟؟؟
یهو یکی از پسرا برگشت نگامون کرد گفت:
میگم خانوما شما اینجا چه میخواین؟؟؟؟چکار دارین؟؟
دختره جفتیم:همون کاری که شما دارین؟؟؟!!!!
(گفتم که من اصولا سر این کلاس مظلوم میشدم...رفیق فابریکم باهام نبود که حمایتم کنه
)
یهو دیدم کلاس رفت رو هوا پسرا همه به این سبک بودن

من با حالتی حق به جانب:ایش...چه لوس....آدم ندیده ها.
پسره:خانوم اینجا کلاس تنظیمه.
من و سرور:

دو پا داشتیم و دو تا هم قرض کردیم الفرار



واااااااااااااااای خدا مرگمممممممم:biggrin::biggrin::biggrin:ته سوتی بووود:biggrin:
 

bahar01

عضو جدید
اینم یکی دیگه:
سکشن زبان ما فقط 3 تا دختر دشت.فقط هم سکشن ما اینجور بودا...شانسه دیگه..یعنی من اینقده سر این کلاس مظلوم میشدم که نگو...

رفتم سر کلاس.در رو باز کردم اینجور شدم:

حدود 50 تا پسر نشسته بودن...(لازم به ذکره که کل سکشن ما 30 نفر بود)
من در تعجب اینکه کلاس چرا اینقده شلوغه نشستم ردیف اول.حالا هی هر چی منتظر میمونم دخترا بیان....دریغ از یکیشون حتی

بعد چند مین یکی دیگه از دخترا اومد..
یهو دیدم همه پسرا زل زدن به ما...ما هم گیج...هی میگیم خدایا پَـ اینا چشونه؟؟؟
یهو یکی از پسرا برگشت نگامون کرد گفت:
میگم خانوما شما اینجا چه میخواین؟؟؟؟چکار دارین؟؟
دختره جفتیم:همون کاری که شما دارین؟؟؟!!!!
(گفتم که من اصولا سر این کلاس مظلوم میشدم...رفیق فابریکم باهام نبود که حمایتم کنه
)
یهو دیدم کلاس رفت رو هوا پسرا همه به این سبک بودن

من با حالتی حق به جانب:ایش...چه لوس....آدم ندیده ها.
پسره:خانوم اینجا کلاس تنظیمه.
من و سرور:

دو پا داشتیم و دو تا هم قرض کردیم الفرار


بسی زیااااااااااااااد خندیدیم..... خیلی باحال بود
 

sare_r

عضو جدید
پارسال رفتم دفتر استادم که بهم بگه طرح رو با کی بگیرم.
ازم پرسید استاد ترم پیشت کی بوده ؟ گفتم یه استاد وحشتناک تر از شما :surprised:

 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه روز صبح ساعت 6:30 بلند شدم رفتم تو حیاط دیدم هوا ابریه بعد اومدم تو خونه و صبحونه خوردم و چتر رو برداشتم که برم دانشگاه چون خیلی خوابم میومد دیگه توجهی به آسمون نکردم...آخه ابرا همشون رفته بودن و من موندم و یه چتر و یه هوای کاملا آفتابی!!!!هرکی چتر رو میدید دستم یه ساعتی میخندید...
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تار دوستمو بردم خونه
مامان گفت : این چیه:

گفت: سه تاره دوستم داده تور و باهاش بزنم ( می خواستم بگم داده واست بزنم)

بیچاره مامانم دلم واسش سوخت
 

rose_ramesh

عضو جدید
يه روز سر كلاس يكي از استاداي باحالمون بوديم بحث به ازدواج و اينا كشيد
بعدن استاد داشت ازدواج كرده هارو ميشمرد كه رسيد به يكي از دخترا كه نامزد بودو اونم شمرد
و من يهو گفتم ،وا مگه شمام ازدواج كردين؟يعني ديگه كلمه ازدواجشو نگفتم!!!!!!:redface:


راستي استاده هم برگشت بم گفت بي تربيت!!
 

beso

اخراجی موقت
همین امروز داشتم استادمو مسخره می کردم

پشت سرم بود :cry:
 

یک دختره

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوتی خفن دادم:

یک بار هیچی از روی درسی که امتحان داشتیم نخونده بودم اصلا نمیدونستم موضوعشم چیه میز اخر نشستم کتاب باز کردم یک سوال ادامش صفحه بعدش بود من دیگه از روی کتاب مینوشتم اصلا توجه نمیکردم دارم چی مینویسم همشو کپی کرده بودم بعد نوشته بود ..... ادامه را در صفحه بعد کتاب با جدول توضیح خواهیم داد... :biggrin:فکر کنید حتی اینشم از روی کتاب نوشته بودم... دبیرمون یک صفر گنده دادش
 

engineer.sh

عضو جدید
همممممممممم...با سوتی های ساده شما احتمالا من خدای سوتی میشم....
خدایا الان براتون میگم چه سوتی هایی میدم..:دی
به سوتی بنده توجه فرمایید:

بله ما دوستی داریم بسی خل!!!!
(عقلش پاره آجر بر میداره بیچاره)
دم در دانشگاه به همراه یکی دیگر از دوستان به اسم فاطمه(این ختر دلقکیه واسه خودش مهران و یلدا در جریانند) منتظر دایی من بودیم...این دختر اومد
من:فافا مرضیه اومد

فاطمه:کو؟؟؟هی وای... مرجان روتو کن انور الان میاد با تراکتور از رو مخمون رد میشه....
من:فافا؟؟؟داره میاد اینور خوووو
فاطمه:ای که من حلواتو بخورم...داری میای جهنم؟؟؟چشمت ندارم

مرضیه:سلام بچه ها
من:سلام،چطوری؟؟
فاطمه:تو هنوز زنده ای؟؟؟
مرضیه؟

من در حال ماست مالی:میگه خوبی؟؟؟
خلاصه یه خرده حرفیدیم...این درباره بی اف جدیدش میگفت من الکی میگفتم :اهان
فاطمه هم هی اس ام اس میداد
مرضیه:آره دیگه مرجان جون،علی خیلی ماهه...
من:پدرام چی شد؟؟
مرضیه:الکی بهش گفتم ازدواج کردم
من:آهان
فاطمه همچنان در حال اس دادن
مرضیه:به علی گفتم اولین بی افمه
من:اهان
مرجان گوش میدی؟؟
من:آهان،نه یعنی آره
مرضیه:ا سلام
من و فاطمه دیدیم یه پسره اومده.....
مرضیه:بچه ها بی افمه
من:خوشوقتم
فاطمه:ا؟؟؟آیشون آقا پدرامن؟؟

من و مرضیه:

من در حال ماس مالی:نه...اون که مال خیلی وقت پیش بد...ایشون آقا رضا هستن
علی:

مرضیه:

فاطمه:ا...چیزه..اهان یادم اومد...آقا فرهاد؟؟؟
مرضیه:

من:ابله...اون که بی اف نتیش بود


دمتون گرم حقش بوده ه ه
 

ایلناز71

عضو جدید
بعده سالو ماهی گفتم بشینم یه ذره درس بخونم!
کتابامو نگا کردم. با هیشکدومشون حال نکردم که ناگهان چشم به دفترچه لغاته انگلیسیم افتاد.
خوابیدم رو تختو پتو هم کشیدم روم شرو کردم به خوندم. کم کم داش خوابم میگرف که ناگهان دیدم
e-mail =پست الکتریکی!!!
:biggrin: :biggrin: :biggrin:
 

misento

عضو جدید
من یه بار داشتم به دخترخالم اس میدادم ، اس که چه عرض کنم داشتم حرص و جوشمو با کلی بدوبیراه و .... از یه نفر دیگه که خیلی هم باهاش رودربایستی دارم و حتی وقتی باهاش صحبت میکنم از افعال جمع و محترمانه و نهایت رسمی استفاده میکنم ، می نوشتم که بفرستم واسه دخترخالم .:w18: از شانس خوبٍ من و از اونجایی که وقتی داشتم اس میفرستادم نگام به گوشی نبود ، نگو اس رو فرستادم به همون یارو ! :w06:حالا 2ساعته منتظرم دخترخالم جواب بده ، هی تک میزنم به بیچاره ، اونم فک میکنه باز مرض تک گرفتم دیگه ! :w05:خلاصه بعد یه مدتی یارو اس داده که :surprised: خانوم این اس چی بود؟ منم میگم خدایا این چی میگه؟قاطی کرده ها! :razz: :biggrin: یهویی به سرم زد که برم سندباکسو ببینم ، رفتم دیدم اون اس که مزین به تمامی القاب زیبا و شایسته ی شخص اون جناب بود رو واسه خودش فرستادم ، منو میگی شده بودم این شکلی :w47: ولی شانس آوردم دوستم به دادم رسید ، گفت که دست پیش بگیر و اگه چیزی گفت بگو از اول هم واسه خودت قرار بود سند بشه! و قضیه ماسمالی شد ، حالا فکر کنین بیچاره آخرسر از من عذرخواهی هم کرد که مزاحم وقتم شده ! :w15::w15:
تازه آخرسر بهش گفتم بیاد به من درس یاد بده ! :w12::w10:
 

Sanjaaab

عضو جدید
من یه بار داشتم به دخترخالم اس میدادم ، اس که چه عرض کنم داشتم حرص و جوشمو با کلی بدوبیراه و .... از یه نفر دیگه که خیلی هم باهاش رودربایستی دارم و حتی وقتی باهاش صحبت میکنم از افعال جمع و محترمانه و نهایت رسمی استفاده میکنم ، می نوشتم که بفرستم واسه دخترخالم .:w18: از شانس خوبٍ من و از اونجایی که وقتی داشتم اس میفرستادم نگام به گوشی نبود ، نگو اس رو فرستادم به همون یارو ! :w06:حالا 2ساعته منتظرم دخترخالم جواب بده ، هی تک میزنم به بیچاره ، اونم فک میکنه باز مرض تک گرفتم دیگه ! :w05:خلاصه بعد یه مدتی یارو اس داده که :surprised: خانوم این اس چی بود؟ منم میگم خدایا این چی میگه؟قاطی کرده ها! :razz: :biggrin: یهویی به سرم زد که برم سندباکسو ببینم ، رفتم دیدم اون اس که مزین به تمامی القاب زیبا و شایسته ی شخص اون جناب بود رو واسه خودش فرستادم ، منو میگی شده بودم این شکلی :w47: ولی شانس آوردم دوستم به دادم رسید ، گفت که دست پیش بگیر و اگه چیزی گفت بگو از اول هم واسه خودت قرار بود سند بشه! و قضیه ماسمالی شد ، حالا فکر کنین بیچاره آخرسر از من عذرخواهی هم کرد که مزاحم وقتم شده ! :w15::w15:
تازه آخرسر بهش گفتم بیاد به من درس یاد بده ! :w12::w10:
:w15::w15::w15: اي ول باباااااااااا
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این سوتی همین بعد از ظهر من و داداشم بود
محسن اومد تو اتاق با حالتی متفکرانه:مرجان تو کنکوری 90 بودی یا 91؟؟؟
من زدم زیر خنده گفتم ایکیو سال 91 اصن تحویل شده؟؟؟
بدو رفتم برا مامانم بگم،آجیم بعد از تعرف کردن من:تو چی گفتی؟؟؟
من:خنگیا...خب معلومه گفتم 91
دیگه آدم بود که قهقهه میزد
:دی
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام مهندسان گلو بلبل ... با توجه بسته بودن تشکر برای زنگ تفریح برای تشکر در این تاپیک به این لینک مراجعه کنید . ( مدیریت زنگ تفریح ! )
 

پروشا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
این سوتی همین بعد از ظهر من و داداشم بود
محسن اومد تو اتاق با حالتی متفکرانه:مرجان تو کنکوری 90 بودی یا 91؟؟؟
من زدم زیر خنده گفتم ایکیو سال 91 اصن تحویل شده؟؟؟
بدو رفتم برا مامانم بگم،آجیم بعد از تعرف کردن من:تو چی گفتی؟؟؟
من:خنگیا...خب معلومه گفتم 91
دیگه آدم بود که قهقهه میزد
:دی
وای خدا !!!!!! خیلی بامزه بود دمت گرم
 

serenti-_-piti

عضو جدید
يه بار تو يه جمعي بودم مامانم زنگ زد گفت : يه سوالي ازت مي پرسم اونجا تابلو نكن ! فقط با اره يا نه جواب منو بده ! باشه ؟
گفتم : باشه !
گفت: اوضاع اونجا چه جوريه ؟
:eek:
 

رجبی علی

عضو جدید
دوستای من تو دانشگاه منوصدا میکنن مهندس یا دکتر
منم عادت کردم یکروز تو خیابان راه میرفتم که یکهو یکی گفت سلام مهندس منم برگشتم گفتم سلام یکهو متوجه شدم بنده خدا داره با گوشی حرف میزنه با من نبوده آقا کلی خجالت کشیدم
 

رجبی علی

عضو جدید
امروز سر کلاس بودم استاد داشت حاضر غایب می کرد اسم یکی از بچه ها رو خوند و گفت صلواتی منم بند صلوات فرستادم
 

Ned_Anathema

عضو جدید
2roz pish to uni omadim ba dostam az pele ha berim bala yeki az pesaray ham kelasi ke man aslan azash khosham nemiad hamzaman bama omad biad bala nazdik bod berim to baghale ham hala on hey taerof mikard ke aval shoma befarmaeid manam ba etemad be nafse tamam asansor ro neshon dadam va goftam ma ba metro mirim shoma befarmaeid:eek:
 

Ned_Anathema

عضو جدید
hichi baba yaro baham ro dar baystiam dasht natonest jelo khodesho begire terekid
:w15::w15::w15::w15::w15::w15::w15::w15:
بعدش چی شد؟
من جای تو بودم در ادامش می افزودم که البته مترو به زبونٍ ما ، آسانسور به زبونٍ شما ! و اگه باز حرف زیادی میزد میگفتم ما به آسانسور میگیم متروی عمودی ! :w18:
 

hmdjml

مدیر تالار مهندسی نفت
مدیر تالار
دو هفته پیش داداشم زنگ زد 110 دوساعت با یکی داشت حرف میزد که شماره فلان جا رو بده هر چی طرف میگفت زنگ بزن به 118 قبول نمیکرد تا یه هفته بهش میخندیدم
یه بارم داداشم اومد خاطره تعریف کنه گفت: ((گفتم گفتم گفتم...)) الان دوساله بهش میخندم
یه بارم یکی از دوستام سر سفره به باباش گفته بود لبو رو بده باباشم یه کشیده زده بود بهش 3 دور سرجاش چرخیده بود فکر کرده بود بهش گفته... بده
بچه که بودم با داداشم توی حیاط قبر میکندیم بعد داداشم میخوابید توش ببینه اندازش خوبه یا نه
یه بار دیگه بچه که بودیم رفته بودیم 13 به در سر راه بقیه چاله کندیم بعد با گل پرش کردیم هرکی از اونجا رد میشد تا زانو میرفت تو گل
 

FTM2

عضو جدید
همین دیشب یکی از پسرای کلاس که باهم چت میکنیم یه اس داد که کارت دارم اگه میشه یه دقه آن شو منم که به خاطره دلایلی نمیخواستم آن شم (با این بنده خدا هم یکم مشکل داریم ) گفتم نه بد گفت میشه به اون دوستت بگی آن شه (کارش درسی بود تازه واسه ما بود نه واسه خودش) بد من نوشتم: فلانی میگه آن شو به منم گفت من آن نشدم، نگو من اسمسو ریپلای کردم واسه خودش هیچی دیگه بدش کلی چرتو پرت گفتم اونم گفت حالا ماله نکش بد من کلی قاطی کردم سرشو اینا یارو گفت حالا عیب نداره آخرشم بش گفتم اونی که باید بگه عیب داره یا نه منم نه تو دیگه خلاصه به غلط کردن افتاده بود آخرش :D
 

atiii-68

عضو جدید
نمي دونم سوتيه يا ... ولي خيلي باحال بود.
اين ماجرا واسه يكي از دوستام اتفاق افتاده.
روز كنكور باباش مي خواد برسونتش حوزه. داشتن مي رفتن كه يهو يه يارو مي پيچه جلوشون، رفيق منم سرش رو از پنجره مي كنه بيرون با تمام توانش داد مي زنه " گوساله"
يارو هم سرش رو از پنچره مياره بيرون مي گه " گوساله باباته"
ديگه خودتون شرايط رو تصور كنين ... :biggrin::biggrin::biggrin:

وااااای،خیلی باحال بود.......:biggrin::D
 

Similar threads

بالا