fa_arch
عضو جدید
من سر دل خویش بتو کی گویمترا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
و زان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
چون عالم اسرار خفیات تویی
من سر دل خویش بتو کی گویمترا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
و زان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونشمن سر دل خویش بتو کی گویم
چون عالم اسرار خفیات تویی
در کار گلاب وگل حکم ازلی این بود
کاین شاهد بازاری و ان پرده نشین باشد...
یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره میمیره خرج مداوا نداره
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند...............گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
هر نگاهی یک سبد لبخند داشت
کاش لبخندها پایان نداشت
سفره ها تشویش آب ونان نداشت
کاش می شد ناز را دزدید و برد
بوسه رابا غنچه هایش چید و برد
کاش دیواری میان ما نبود
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را-----دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارایا رب این آینه حسن چه جوهر دارد / که در او آه مرا قوت تأثیر نبود
در مجلس عطر مياميز كه ما را...هرلحظه زگيسوي خوش بوي مشام استآن یار کزو خانه ما جای پری بود / سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
تو همه؛ راز جهان ریخته در چشم سیاهت،
من همه؛ محو تماشای نگاهت.
تو را من چشم در راهم
شباهنگام که میگیرند شاخه ها رنگ سیاهی
مي رسيد آواي غمناكي به گوش:
"خيمه ها مي سوزد و شمع شب تار عزاست
كربلا
ماتم سراست."
دوش در حلقه ماقصه گیسوی توبود.
تا دل شب سخن از سلسله موی توبود
دل از من برد و روی از من نهان کرددوش در حلقه ماقصه گیسوی توبود.
تا دل شب سخن از سلسله موی توبود
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است**************کلاهی دلکش است اما به ترک سرنمی ارزد
دگر به صید حرم تیغ بر مکش زنهار
وزان که با دل ما کرده ای پشیمان باش.....
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است**************کلاهی دلکش است اما به ترک سرنمی ارزد
daram az zolfe siahash gele chandan k mapors
k chonan zo shode am bi saro saman k mapors
ساقی به جام عدل بده باده تا گدا..............غیرت نیاورد که جهان پر بلا کندdaram az zolfe siahash gele chandan k mapors
k chonan zo shode am bi saro saman k mapors
سرتو بذار ور شونه هام خوابت بگیرهdaram az zolfe siahash gele chandan k mapors
k chonan zo shode am bi saro saman k mapors
(سوختم از آتش دل در میان موج اشک
شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم)
مرا به رندی و عشق آن فضول عیب کند.........که اعتراض بر اسرارعلم غیب کند
ياد باد انكه ز ماوقت سفر ياد نكرد...به وداعي دل غمديده ما شاد نكرددلتنــــــگ که باشی آدم دیگری میشوی ....
خشـنتر ، عصبــــیتر ، کلافهتــر و تلـــختر ....
و جالبتر اینکه با اطــراف هم کاری نداری ....
همـــــه اش را نگـــــــــه می داری ...............
و دقیقاً سر همان کسی خالی میکنی که دلتنگ اش هستی ....
ياد باد انكه ز ماوقت سفر ياد نكرد...به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |