dara_ando
عضو جدید
فراماسونری در ایران
فراماسونری از جمله اولین حرکتهای جنبش روشنفکری در ایران بوده است. از آنجا که فراماسونها اسرار خود را در خارج از جمع خود بروز نمیداندند و سوگند میخوردند که هرآنچه در میانشان رخ میدهد را در خارج از لژ فراموش کنند، لژهای فراماسونری در ایران به فراموشخانه مشهور بودند.
منابع مطالعاتی موجود در مورد فراماسونریفراماسونری از جمله اولین حرکتهای جنبش روشنفکری در ایران بوده است. از آنجا که فراماسونها اسرار خود را در خارج از جمع خود بروز نمیداندند و سوگند میخوردند که هرآنچه در میانشان رخ میدهد را در خارج از لژ فراموش کنند، لژهای فراماسونری در ایران به فراموشخانه مشهور بودند.
حجم عظیمی از نوشته های موجود در مورد فراماسونری موجود است که به چهار هزار کتاب و هزاران مقاله می رسد. بیشترین این نوشتارها در دو وادی افراطی قرار دارند و یا بی قید و شرط از فراماسونری دفاع می کنند و یا آنها را فرصت طلب و عامل انواع صدمات به جامعه می دانند. در ایران فراماسونری تشکلیاتی اشراف منش تر و مخفیانه تر داشته است و به همین سبب در ایران فراماسونری در مقایسه با غرب بسیار بیشتر آماج نظریه های تئوری توطئه بوده است. به سبب قلت مطالعات دانشورانه بر روی منابع اولیه، تحلیل اجتماعی فراماسونری در ایران در حال حاضر بسیار مشکل می باشد.
منابع ایرانیبیشتر منابع اولیه موجود در ایران عمدتا برمبنای اسنادساواک در قبل از انقلاب و کمیته ها انقلاب اسلامی و سایر سازمان ها در بعد از انقلاب می باشد. از جمله این منابع به سه جلد کتاب اسماییل رائین می توان اشاره نمود که حاوی اطلاعات مفیدی در مورد فراماسونری در ایران است. همچتین کتاب شامل شماری از انتقادات و در مورد توطئه هایی است که نویسنده به فراماسونری نسبت می دهد. همچنین کتاب دارای تبلیغات خصمانه و شعارهای احساسی و اتهامات ریز و درشت علیه فراماسونری است.
پیش از مشروطهمیرزا ملکمخان
میرزاملکمخانناظمالدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدینشاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانشآموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلالالدینمیرزا. حتی سیدصادقطباطبایی از ملایان خوشفکر و پیشرو که بعدها پسرش، شیخ سیدمحمدطباطبایی، از رهبران مشروطه شد به این انجمن پیوست. گرچه تشکیلات و سازماندهی داخلی فراموشخانه مقتبس از آنِ لژهای فراماسونری در اروپا بود، فراموشخانهٔ ملکم هیچ ارتباطی با محافل فراماسونریِ اروپا نمیداشت.
مرام این انجمن ریشه در آموختههای ملکم از آموزههای سیاسی-اجتماعی اروپای قرن نوزدهم خصوصاً آنِ انقلاب فرانسه داشت: آموزههایی چون لیبرالیسم و اومانیسم .وانگهی هدف ملکم از تأسیس چنین سازمانی تربیت طبقهای از روشنفکران برای خدمت اجتماعی بود، تا فرایند نوسازی سیاسی را به یاری ایشان پیش ببرد. علیرغم تمهیدات ملکم در برنیانگیختن مخالفت صاحبنفوذان، از جمله برگزیدن شاه به ریاست افتخاری انجمن، موج مخالفت خیلی سریع برخاست. از جملهٔ مخالفان قشر سنتی و محافظهکار ملایان بود.
این انجمن نخست با اجازه ناصرالدین شاه و به شرط اینکه مخالف مصلاح شاه و مملکت نباشد در دوران زمامداری میرزا آقاخان صداعظم که از مدافعان فراماسونری بود تاسیس شد و در این دوران رونق بسیار داشت ولی بعد از برکناری میرزا آقاخان ناصرالدین شاه بنابر گزارشهایی که از انجمن داشت ادامه فعالیتها آن را به مطابق مصالح سلطنت ندانست و دستور تعطیلی آن را صادر کرد و میرزا ملکم خان نیز دستگیر و به عراق تبعید شد.
در آغاز؛ بسیاری از روشنفکران دورهٔ قاجار، سازمان فراماسونری را به عنوان یک سازمان نوگرا، انقلابی و آزادیخواه میشناختند که آرمانی جز مبارزه با استبداد و برپایی مردمسالاری و بیداری ملتها ندارد. از جمله عوامل مهمی که موجب گرایش و جذب روشنفکران این دوره به سازمانهای فراماسونری، به ویژه، لژ فرانسوی آن میشد، نقش مهم اعضای آن سازمان در انقلابکبیرفرانسه بود؛ و از آنجا که انقلاب فرانسه سرمشقی ارزنده برای انقلابیون و روشنفکران ایران میبود، ایشان تشکیل فراموشخانه و پیوستن به سازمانهای فراماسونی را وسیلهای برای ایجاد تحول، دگرگونی و انقلاب در ایران میپنداشتند.
میرزاملکمخانناظمالدوله، نخستین انجمن نوین سیاسی اجتماعی ایران را در سال ۱۲۷۵ یا ۱۲۷۶ قمری بنیان نهاد و آن را فراموشخانه نامید. ریاست افتخاری انجمن که خود با اجازهٔ ناصرالدینشاه تأسیس شده بود، با شاه بود و اعضای آن از قشرهای متفاوتی بودند؛ مثلاً هم دانشآموختگان دارالفنون از طبقهٔ متوسط شهری بودند و هم کسانی چون شاهزاده جلالالدینمیرزا. حتی سیدصادقطباطبایی از ملایان خوشفکر و پیشرو که بعدها پسرش، شیخ سیدمحمدطباطبایی، از رهبران مشروطه شد به این انجمن پیوست. گرچه تشکیلات و سازماندهی داخلی فراموشخانه مقتبس از آنِ لژهای فراماسونری در اروپا بود، فراموشخانهٔ ملکم هیچ ارتباطی با محافل فراماسونریِ اروپا نمیداشت.
مرام این انجمن ریشه در آموختههای ملکم از آموزههای سیاسی-اجتماعی اروپای قرن نوزدهم خصوصاً آنِ انقلاب فرانسه داشت: آموزههایی چون لیبرالیسم و اومانیسم .وانگهی هدف ملکم از تأسیس چنین سازمانی تربیت طبقهای از روشنفکران برای خدمت اجتماعی بود، تا فرایند نوسازی سیاسی را به یاری ایشان پیش ببرد. علیرغم تمهیدات ملکم در برنیانگیختن مخالفت صاحبنفوذان، از جمله برگزیدن شاه به ریاست افتخاری انجمن، موج مخالفت خیلی سریع برخاست. از جملهٔ مخالفان قشر سنتی و محافظهکار ملایان بود.
این انجمن نخست با اجازه ناصرالدین شاه و به شرط اینکه مخالف مصلاح شاه و مملکت نباشد در دوران زمامداری میرزا آقاخان صداعظم که از مدافعان فراماسونری بود تاسیس شد و در این دوران رونق بسیار داشت ولی بعد از برکناری میرزا آقاخان ناصرالدین شاه بنابر گزارشهایی که از انجمن داشت ادامه فعالیتها آن را به مطابق مصالح سلطنت ندانست و دستور تعطیلی آن را صادر کرد و میرزا ملکم خان نیز دستگیر و به عراق تبعید شد.
در آغاز؛ بسیاری از روشنفکران دورهٔ قاجار، سازمان فراماسونری را به عنوان یک سازمان نوگرا، انقلابی و آزادیخواه میشناختند که آرمانی جز مبارزه با استبداد و برپایی مردمسالاری و بیداری ملتها ندارد. از جمله عوامل مهمی که موجب گرایش و جذب روشنفکران این دوره به سازمانهای فراماسونری، به ویژه، لژ فرانسوی آن میشد، نقش مهم اعضای آن سازمان در انقلابکبیرفرانسه بود؛ و از آنجا که انقلاب فرانسه سرمشقی ارزنده برای انقلابیون و روشنفکران ایران میبود، ایشان تشکیل فراموشخانه و پیوستن به سازمانهای فراماسونی را وسیلهای برای ایجاد تحول، دگرگونی و انقلاب در ایران میپنداشتند.
از دیگر فراماسونهای مشهور این دوران میتوان به سیدجمالالدیناسدآبادی اشاره کرد که با نامهای مختلف در ده لژ فراماسونری در ایران، مصر و اروپا فعالیت داشتهاست.
...........................
...........................
