طنز تلخ !

NILUFAR2

عضو جدید





یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن!! خلاصه بعد از کلی تلاش، متوجه میشه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!
میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار میشه...!
بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاسهای نهضت شرکت کنید! این بنده خدا هم شرکت می کنه!!
یه روز معلم محترم در کلاس چهارم، ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که چطوری حساب کنه که همه بفهمن که می بینه همه دارن داد می زنن:
انتگرال بگیر ، انتگرال بگیر !!




 

alborz_3000

اخراجی موقت
:biggrin:خیلی خندیدم. ولی میترسم اخرش همین بلا سرمون بیاد. البته کار عار نیست، ولی ... (نمیدونم جای این 3نقطه چی بزارم، شما بگید)
 

NILUFAR2

عضو جدید
:biggrin:خیلی خندیدم. ولی میترسم اخرش همین بلا سرمون بیاد. البته کار عار نیست، ولی ... (نمیدونم جای این 3نقطه چی بزارم، شما بگید)
منم اولین بار که خوندم کلی خندیدم!هر کسی باید سر جای خودش باشه دیگه ...!
 

t#h

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:cry::cry::eek:
برا چی من درس می خونم !:w20:
من رو هم توی یکی از این نهضت ها می بینید یه روزی:D
 

sade_messi

عضو جدید
تیکرارییییییییییییییییی بود

چرا بعضيا با خودشون درگيري دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واسه تو تكراري بود كه بود خوب نخون............حداقل يه نگاه بنداز كه كلي از بچه ها از پستش تشكر كردن يعني واسشون جديد و جالب بوده.....
ديگه تكرار نشه
 

NILUFAR2

عضو جدید
مرسی از نظراتون بچه ها!
می خواستم تاپیکو بیارم بالا، فهمیدین؟؟؟!!!!;)
 

fatima25

عضو جدید
یه طنز تلخ دیگه، یه روز جهنمی ها به بهشتیا میگن ما اینجا خیلی بهمون سخت میگذره بیاید یه پل بزنیم تا ما بتونیم بیایم بهشت ،بهشتیا قبول میکنن جهنمیا یه روزه پل طرف خودشون و میسازن ولی یه سال صبر میکنن دو سال صبر میکنن سه سال صبرمیکنن میبینن که طرف بهشتی هیچ حرکتی نکرده آخر می پرسن از بهشتیا که این قسمت پل که شما باید بسازید چی شد بهشتیا جواب میدن ما می خوایم بسازیم ولی مهندس عمران نداریم!
 

Similar threads

بالا