مشاعرۀ سنّتی

[meddler]

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم

با نعره​های قلقلش اندر گلو ببست

توی خیابانی ست بعد از تو که باران داشت
بغضی درون سینه اش هر لحظه امکان داشت

 

[Ghazal_joon]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه​ای و در آرزو ببست

 

[meddler]

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه​ای و در آرزو ببست

تبسم آرزوی مادری.... در کام مرگ دخترش
فردا قراره شب نشه.... ورد زبون مادرش
بارون بباره دونه دونه ... دون کنه حبه اناراشو
بریزه... خون کنه ... تنگ بلور چین جفت دامناشون


الان اومد

 

[Ghazal_joon]

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رخت این خسته رنجور نماندست

الان اومد

چی اومد؟

 

[meddler]

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رخت این خسته رنجور نماندست

چی اومد؟

شعر دیگه !؟( البت ترانه هم )

توی تنهایی من از خوابی
که پتوی تو را بغل کرده
خیسی ات از لباس زیری که
عشق را ذره ذره حل کرده

 

[Ghazal_joon]

همچو حافظ به رغم مدعیان

شعر رندانه گفتنم هوس است

 

[meddler]

همچو حافظ به رغم مدعیان

شعر رندانه گفتنم هوس است

تف شدن توی صورت دنیا
مثل یکجور فحش ناموسی

 

[mrsos256]

تف شدن توی صورت دنیا
مثل یکجور فحش ناموسی

یکی را داد بخشش تا رساند
یکی را کرد ممسک تا ستاند

 

[Ghazal_joon]

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

 

[mrsos256]

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

اگر بی عشق بودی جان عالم
که بودی زنده در دوران عالم

 

[Ghazal_joon]

مرد تماشای باغ حسن تو سعدیست

دست فرومایگان برند به یغما

 

[mrsos256]

مرد تماشای باغ حسن تو سعدیست

دست فرومایگان برند به یغما

از آن معنی نشستم بر سر راه
که تا از ره شناسان باشم آگاه

 

[Ghazal_joon]

هنوز با همه دردم امید درمانست

که آخری بود آخر شبان یلدا را

 

[mrsos256]

هنوز با همه دردم امید درمانست

که آخری بود آخر شبان یلدا را

آنکه داد این دوک ، ما را رایگان
پنبه خواهد داد بهر ریسمان

 

[Ghazal_joon]

نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی

چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

 

[mrsos256]

نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی

چو دل به عشق دهی دلبران یغما را

المنة لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

ببخشید که باید از حضورتون مرخص بشم
خیلی عالی بود

 

[Ghazal_joon]

تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو

ببرد قیمت سرو بلندبالا را

خواهش میکنم
واسه من همینطور
موفق باشید
شب خوش

 

[Mehraz-6128]

تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو

ببرد قیمت سرو بلندبالا را

خواهش میکنم
واسه من همینطور
موفق باشید
شب خوش

ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آبروی خوبی از چاه زنخدان شما
عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
باز گردد یا برآید چیست فرمان شما؟

 

[t.askari]

ازهرچه مي‌رودسخن دوست خوشتر است

پيغــــام آشنـــا نفس روح پرور است

 

[t.askari]

تا به سرسوداي آن گيسوي دامنگير دارم

خاطري آزاد و پائي بسته در زنجير دارم

 

[t.askari]

ما آبروي خويش به گوهر نمي‌دهيم

بخل به جا به همّت حاتم برابر است

 

[t.askari]

تو غنچه سحر و من چراغ صبحدم

تو خنده بر لب و من جان در آستين دارم

​

 

[t.askari]

مي كنم از سينه بيرون اين دل افسرده را

نيست اميد شكفتن غنچه پژمرده را

 

[t.askari]

اين جهان گذران جز قفسی نيست مرا

تا اسير قفسم همنفسی نيست مرا

 

[t.askari]

انگشت مزن بر لب كم حوصله من

بگذار كه سر بسته بماند گله من

 

[t.askari]

نه جان بی نصيبم را پيامی از دل آرامی

نه شام بی فروغم را، نشانی از سحرگاهی

 

[monalizza]

ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد

به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

 

[mrsos256]

ياد باد آنكه ز ما وقت سفر ياد نكرد

به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد

دارم امید عاطفتی از جناب دوست
کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست

 

[t.askari]

تا سر زلف تو شد سلسله جنيان جنون

كس نديدم به همه شهر كه ديوانه نبود

 

[t.askari]

داري هوس كه غير براي تو جان دهـــــــد؟

آه اين چه آرزو است مگـــــــــر مرده‌ايم ما