خودتو با یه شعر وصف کن...!

امیر افشار

عضو جدید
کاربر ممتاز
عالم از ما نغمه پرداز است و خاموشیم ما
مردم از ما هوشیارنند و مدهوشیم ما
ما را کسی نمی آرد به خاطر ای عجب
یاد عالم میکنیم اما فراموشیم ما
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
می خندم می خندم من بر دنیا می خندم
بر دنیا ای زیبا من چون گلها می خندم
گل من رفتی به کجا کردی دل خون تو مرا
چو شوی از من تو جدا من می میرم به خدا
در پایت جان ریزم
از قهرت نگریزم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلم هوای باران کرده بود و دو بیتی ... یک دو بیتی به کوتاهی نگاهت ... و بارانی به وسعت ابرهای بی شکیب چشمانم
کسی چه می داند ... شاید دیدار بعدیمان در باران باشد .......
شاید .......
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اي عشق، شكسته ايم، مشكن ما را

اينگونه به خاك ره ميفكن ما را

ما در تو به چشم دوستي مي بينيم

اي دوست مبين به چشم دشمن ما را
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
کی میگه ما با همیم،ماکه با هم جفت غمیم
دوتا عکسیم و به زندون یه قابیم مگه نه،مگه نه؟
یه روزی قصه پر غصه ما تموم میشه
آخرش نقطه پایان کتابیم مگه نه،مگه نه؟
 

Azarnush

عضو جدید
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
دو سه روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آنروز که پرواز کنم تا بر دوست
به هوای سر کویش پرو بالی بزنم ;)
 

ghazaliii

عضو جدید
ميروم خسته و افسرده و زار سوي منزلگه ويرانه خويش
به خدا ميبرم از شهر شما دل آزرده و ديوانه خويش
بخدا غنچ شادي بودم
دست عشق آمد و از شاخم چيد
شعله آه شدم صد افسوس........
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اگر دریا از جزر و مد و موجش گذشت
من هم از تو می گذرم
اگر پرستو از بال پروازش گذشت
من هم از تو می گذرم
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر خون دل بود ما خورده ايم
اگر داغ دل بود ما ديده ايم
اگر دل دليل است آورده ايم
اگر داغ شرط است ما برده ايم
دلي سربلند و سري سر به زير
از اين دست عمري به سر برده ايم
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را،

و صداي شکستن ها را...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام

و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم.

دلتنگم، دلتنگ...!
 

noom

عضو جدید
بیا
و برای این دوست داشتنات فکری بکن
جا نمیشود در من!
 

noom

عضو جدید
این هُرم تابستان نیست؛
زمین از فرط دوست داشتن تو
تب کرده‌است!
( عباس حسين نژاد )
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
چو مرغ شب خواندی و رفتی

دلم را لرزاندی و رفتی

شنیدی غوغای طوفان را

ز خواندن وا ماندی و رفتی

سیما بینا
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
آســمان نيــستم
کــه هــر پـــرنده
سـهمی از مــن
باشد

مــن
آن پــرنده ام
که ســهم آسمانش را
از چــشمان "تــو "
ميخواهد
 

m sadeq

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدمو بیمار شدم
فارق از خود شدمو کوس انا الحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
گريزانم از اين مردم که با من
به ظاهر همدم و يکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پيرايه بستند
از اين مردم، که تا شعرم شنيدند
...برويم چون گلی خوش بو شکفتند
ولی آندم که در خلوت نشستند
مرا ديوانه ای بد نام گفتند.

((شعراز : فروغ فرخزاد))
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیگر به گوش هایم نیازی ندارم!!



تو که صدایم نمی زنی...!!



تنها چشم هایم مرا کفایت می کند....



برای دیدنت از پنجره .....
 

ghazaliii

عضو جدید
لبخند بزن بدون انتظار پاسخ دنيا
بدان كه روزي دنيا آنقدر شرمنده ميشود كه به جاي پاسخ لبخند با تمام سازهاي تو ميرقصد.......
 

primrose

عضو جدید
کاربر ممتاز
صدای من در ظلمت شب در آسمانها پر گیرد

بیا که با تو این دل من سرود شوق از سر گیرد

استاد شجریان
 

elnaz66

عضو جدید
نبسته ام به کس دل

نبسته کس به من دل

چو تخته پاره بر موج رها ، رها رها من

نه چشم دل بسویی نه باده در سبویی

که تر کنم گلویی

به یاد آشنا من

به من هر آنکه او دور چو دل به سینه نزدیک

به من هر آنکه نزدیک از او جدا جدا من

ستاره ها نهفته در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم هوای خزان کرده است
دلم هوای کوچ پرنده های غریب
و پابه پای تمام نقوش بی زاری
دلم هوای پژمردن کرده است
چه بی تفاوتی تلخی، دلم هوای مردن کرده است
کجاست یار؟ کجاست ظلمت؟ بیغوله؟ کوچه؟ تنهایی... دلم هوای مردن کرده است.
 

noom

عضو جدید
این منصفانه نیست،

من پیر شده باشم

و تو در خیالم
درست مثل روزی که ترکم کردی

...زیبا و جوان...

همین شده که هیچکس
باور نمی کند

معشوق من باشی... !

/کامران رسول زاده/
 

sweetest

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا به چشم چه‌کار و مرا به موی چه‌کار[FONT=_MRT_Khodkar]
مرا به کوچه چه‌حاجت مرا به‌ کوی چه‌کار[FONT=_MRT_Khodkar]

[/FONT]پری! تو آب زلالی و من دلم دریاست[FONT=_MRT_Khodkar]
[/FONT]مرا به حور بهشت و به آب جوی چه‌کار[FONT=_MRT_Khodkar]

[/FONT]هزار چشمی و مویی، هزار کوچه و کوی[FONT=_MRT_Khodkar]
[/FONT]مرا بگو لب این چشمه با سبوی چه‌کار[FONT=_MRT_Khodkar]

[/FONT]گمانم آخرِ این قصه را عوض کردی[FONT=_MRT_Khodkar]
[/FONT]که جوجه‌اردک زشتم، مرا به قوی چه‌کار...[/FONT]
 

بوکانی

کاربر فعال
من را به غیر عشق به نامی صدا نکن
غم را دوباره وارد این ماجرا نکن
بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن
با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن
موهات را ببند دلم را تکان نده
در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن
من در کنار توست اگر چشم وا کنی
خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن
بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود
تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن
امشب برای ماندنمان استخاره کن
اما به آیه های بدش اعتنا نکن....

 

بوکانی

کاربر فعال
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ای آنکه زنده از نفس توست جان من
آن دم که با تو‌ام، همه عالم ازان من
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آن دم که با توام، پُِرم از شعر و از شراب
می‌ریزد آبشار غزل از زبان من
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آن دم که با توام، سبکم مثل ابرها
سیمرغ کی‌ رسد به بلندآسمان من
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بنگر طلوع خنده‌ی خورشید بر لبم
زان روشنی که کاشتی ای باغبان من!
[/FONT]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]با تو سخن ز مهر تو گفتن چه حاجت است؟
خود خوانده‌ای به گوش من این، مهربان من
[/FONT]
 

Similar threads

بالا