ولی فقیه با زن مردم چکار دارد؟

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنچه می‌خوانید یادداشتی است از حجت‌الاسلام محمد رضا زائری، نویسنده‌ی کتاب "کتاب مقدس" که در بخش وبلاگ نخبگان "خبرآنلاین" درج شده و اینک با تصرف اندک و البته تلخیص فراوان، فراروی شماست.

... سال‌ها پیش وقتی جوانی در نمایشگاه کتاب تهران با شور و هیجان جلو آمد و گفت : "حاج آقا ! من ولایت فقیه را اصلاً قبول ندارم ". با خونسردی گفتم : باشد ... ، به من خیره شد و متعجب از اینکه مثلاً توی گوشش نزده‌ام منتظر ماند تا گفتگوی یکی دو ساعت مان روی جدول کنار باغچه کنار سالن یازده تمام شود و او که در ابتدا بدون ذکر القاب از رهبر انقلاب یاد می‌کرد موقع خداحافظی بگوید : کاش آیت الله خامنه‌ای این حرف‌ها را صراحتاً به مردم می‌گفتند!
یکی از مشکلات اصلی ما در برقراری ارتباط با مخاطب عام - در دایره اول ایران و بعد برای تبیین موضوعات و مواضعمان در سطح جهان - این است که به زبان درونی ، صنفی ،داخلی سخن می‌گوییم . زبان صنفی در محیط خاص خودمان قابل فهم است و مشکلی ایجاد نمی‌کند ولی وقتی به سطح مخاطب عام می‌آید مشکل درست می‌شود . بعد از قرن‌ها برای نخستین بار فرصت حاکمیت برای فکر و اندیشه شیعی حاصل شده و اتفاقاً حالا وقتی است که اینترنت هست و ماهواره هست و حرف توی اتاق دربسته نمی‌ماند و روزگار عوض شده و حالا که می‌خواهیم با دنیا حرف بزنیم وقتی با زبان صنفی خودمان که مخصوص مدرسه و حجره و متن کتاب است با دنیا حرف می‌زنیم مشکل شروع می‌شود . این قضیه در همه اصناف و طبقات اجتماعی صادق است ، پزشکان هم در داخل دانشکده و بیمارستان و مطب زبان خاص و اصطلاحات خاص دارند و هر دانش و علم و تخصصی ترمینولوژی خودش را دارد . این زبان و ادبیات و واژگان وقتی در همان اتمسفر و فضا به کار می‌رود کاملاً قابل فهم و طبیعی است و کارکرد خود را حفظ می‌کند ولی وقتی به فضا و محیط عمومی می‌آید قضیه فرق می‌کند .

در خیابان جمهوری تهران که بورس تریکوباف هاست یا در بازار تهران وقتی آگهی‌های دست‌نویس به در و دیوار می‌زنند که مثلاً " سفت زن ماهر نیازمندیم " یا " وسط کار خانم باتجربه " کمتر کسی دچار تعجب می‌شود ولی همین آگهی را اگر در ایستگاه متروی میرداماد ببینیم همه ناخودآگاه می‌خندند . این خنده و تعجب کاملاً طبیعی است زیرا زبان داخلی یک صنف خاص را عموم نمی‌فهمند و هضم نمی‌کنند .
در باره این موضوع قبلاً مفصل گفته و نوشته‌ام که به دلایل گوناگون حوزه‌های علمیه ما ادبیات خود را به روز نکرده‌اند . اگر فرهنگ‌های لغت معروف دنیا هر سال ویرایش جدید دارند رساله توضیح المسائل ما صد سال است ادبیاتش ثابت مانده در حالی که سرعت تغییرات فرهنگی و اجتماعی مخاطب بسیار زیاد است . وقتی می‌گوییم تقلید مرجع تقلید ما چیزی اراده می‌کند و مخاطب چیز دیگری می‌فهمد . شما درک مخاطب عام از تقلید یعنی " تکرار طوطی‌وار و بی معنی رفتار دیگران " را مقایسه کنید با تعبیر شگرف و زیبای علامه شهید سید محمد باقر صدر که تقلید یعنی گردن بند و قلاده به گردن آویختن و معنی‌اش این است که فقیه مجتهد بار عمل مکلف را به گردن می‌گیرد . در واقع فقیه خود را فدا می‌کند تا شخص مؤمن فردای قیامت آسوده باشد و فقیه در پیشگاه خدا به پاسخ برخیزد .
بین خودتان و خدا این فهم و تلقی کاملاً متفاوت و غریب از مفهوم تقلید چه قدر فرق می‌کند با آن دیدگاه و تلقی عمومی و رایج ؟ با این دیدگاه دوم چه احساسی پیدا می‌کنید نسبت به کسی که به خاطر سبک شدن شانه‌های عمل شما بار اعمالتان را به گردن گرفته است و به جایی می‌رسد که مثل آیت الله العظمی خوانساری وقتی می‌خواهند برای یک عمل جراحی او را بیهوش کنند اجازه نمی‌دهد ومی گوید مردم از من به عنوان یک فقیه عاقل هوشیار تقلید می‌کنند و اعمالشان به من وابسته و منسوب است و حتی به اندازه ساعتی نمی‌خواهم از ادراک و فهم خارج شوم . پزشکان با ناباوری کار را آغاز می‌کنند و در کمال حیرت می‌بینند که آن بزرگوار تا پایان عمل جراحی و آخرین بخیه به ذکر و تلاوت قرآن مشغول است . این احساس مسئولیت و فداکاری کجا و آن باور غالب و عمومی کجا ؟


من خود هر وقت برای پرداخت خمس سالانه‌ام به محضر یکی از فقهای بزرگوار در تهران می‌رسم به ایشان عرض می‌کنم : تمنا دارم محبت کنید و باری از من بردارید ! بر من منت بگذارید و مرا سبک کنید ! چرا که باور دارم او مال مرا پاک می‌کند و مسئولیتی سنگین برای مصرف این مبلغ ناچیز می‌پذیرد . حالا من با خیال راحت خدا را شکر می‌کنم و می‌روم و توپ در زمین اوست که آیا می‌تواند این حق را درست ادا کند ، آیا می‌تواند این مال را به نیازمند واقعی برساند ،‌ آیا می‌تواند این پول را در جهت صحیح هزینه کند ؟ ( در این باره هم مفصل نوشته‌ام که اگر حرمت امام‌زاده ای را متولی‌اش نگه نداشت چه خواهد شد و باورهای عمومی مردم چگونه تغییر خواهد کرد )
موضوعاتی مثل ولایت فقیه یا امر به معروف و نهی از منکر ( که نظام مترقی و پیشرفته کنترل اجتماعی است که آن را در حد مچ گیری توی خیابان تنزل داده‌ایم ) یا حجاب دقیقاً در همین نقطه دچار مشکل بدفهمی می‌شوند ( بد کرداری ما هم از این بدفهمی ناشی می‌شود یعنی با این دریافت غلط برای روسری و چادر توی سر مردم می‌زنیم و برای نماز در سالن مدرسه یا پادگان را از داخل قفل می‌کنیم ! ) و به این ترتیب می‌آییم و برای تبین اهمیت مفهوم ولایت فقیه و حدود اختیاراتش به تعابیری متوسل می‌شویم مثل اینکه اگر بگوید زنت بر تو حرام است دیگر طلاق خود به خود جاری است .از تعبیر " إمرأتک طالق " در فهم فقهی و ادبیات حوزوی یک دریافت می‌شود و در فهم مخاطب عام سال هزار و سیصد و نود ایران و جهان دریافتی دیگر .
کسی باید بیاید و بگوید اصلاً ولی فقیه چه کار به زن و بچه مردم دارد ؟ کسی که خودش و زندگی‌اش را فدای کشور و مردمش کرده و یک تنه مقابل یک دنیا ایستاده ، کسی که نگذاشته یک وجب از خاک این کشور را کسی غارت کند ، کسی که با همه مشکلات پای پیشرفت حیرت آور علمی این کشور ایستاده و عزت و آبروی این مردم را در دنیا خریده ، کسی که از بالای سرش روسیه و اسراییل و از پایین پایش شیخک های عرب و از راست و چپش آمریکا در افغانستان و عراق شب و روز مشغول تهدید و معرکه گیری اند و در همین حال در داخل هم با جماعتی کودک مزاج روبروست که هم از آن‌ها خنجر می‌خورد و هم باید لبخند بزند و تحویلشان بگیرد چه کار به زن مردم دارد ؟

می‌آییم و مثلاً برای بیان ارادت و تبعیت مان می‌گوییم اگر ولی فقیه در وسط روز بگوید : " الآن شب است ما می‌پذیریم ! " اگر ولی فقیه چنین بگوید هم او اشتباه می‌کند و هم تو که می‌پذیری ! اصلاً ولی فقیه را ما تبعیت می‌کنیم چون در شب تاریک زندگی روز را تشخیص می‌دهد و در روز روشن هدایت از شب حفظمان می‌کند و اگر روزی ولی فقیه فرق روز و شب را تشخیص ندهد همان لحظه از ولایت ساقط است . چرا عقل و فهم مردم را دست کم می‌گیریم و نه فقط به مردم بلکه به ولی فقیه و دین اهانت می‌کنیم ؟
ولی فقیه را تبعیت می‌کنیم چون آگاه است ، چون عالم است ، اختیارمان را نه کورکورانه و از سر عجز بلکه با آگاهی کامل و اختیار داده‌ایم دستش چون بهتر از دیگران می‌فهمد و تشخیص می‌دهد . چون بیدار است پشت سرش راه افتاده‌ایم ، چون چشم‌هایش باز است به نگاهش اعتماد کرده‌ایم ، چون درست تشخیص می‌دهد همراهش شده‌ایم . قصه، قصه عاشقی و سرسپردگی دلی و حالی نیست بلکه اصل ماجرا درک عقلی و انتخاب آگاهانه است . حالا اگر دو تا جوان بسیجی خواستند چفیه گردنشان بیندازند و علی علی کنند و جای پای آقا را در حسینیه امام خمینی ببوسند ، خوب آزادند ، اما موضوعی به این اهمیت و والایی را تا حد موضوعات مسخره‌ای مثل سیاه بودن ماست و شب بودن روز ! پایین آوردن ظلم به همه فقهای شیعه است .

جریانی پرافتخار از شیخ طوسی و علامه حلی تا میرزای شیرازی و شیخ انصاری و از شیخ مفید و شهید اول تا سید حسن مدرس و امام خمینی را که حتی دشمنانشان به نزاهت و هوشمندی و تقوا و دانش و آگاهی‌شان اعتراف دارند و تنها جریانی است که انحراف و خطا تویش استثناست و در طول تاریخ این طور پای مردم ایستاده و مصالح مظلومان بی پناه را در برابر منافع اقتصادی و سیاسی استعمارگران و قدرت‌ها حفظ کرده یکسره ندیدن و به خاطر اشتباه تنی چند اصل موضوع را به فراموشی سپردن بی انصافی است .
مصیبت این است که از افقی چنین متعالی به جایی می‌رسیم که مسئولیت تبیین مفهومی متعالی مثل ولایت فقیه بر عهده کسانی قرار می‌گیرد که عظمت ولی فقیه را در نقل قول یک خانم قابله ارزیابی کنند و همین طور بگیر تا همه کسانی که خواسته و ناخواسته حرف‌هایشان ، دیدگاهشان ، طرز فکرشان می‌شود خوراک یوتیوب و فیسبوک و بالاترین و نقل قول مجلس و محفل و تاکسی و اتوبوس ! و تقصیر از ملت است نه ، از ماست که بر ماست .
امیر مؤمنان فرمود : " یُستدل علی إدبار الدول بأربع ...نشانه فروپاشی و سقوط چهار چیز است ، مشغول شدن به جزئیات و حواشی ، غفلت از مسائل کلان و اصلی ، کنار زدن اشخاص و مدیران لایق و کارشناس و سپردن امور به افراد ناتوان و فرومایه و پست ! " بله مشکل از خودمان است که تئوری افتخارآفرین فقه سیاسی شیعه را که باید در مهم‌ترین مراکز علمی و پژوهشگاه‌های علوم سیاسی و مراکز مطالعاتی دنیا در باره اش بحث کنیم و ادعا داشته باشیم و سرمان را بالا بگیریم در حد منبری‌ها و مداح‌های یک هیأت خانگی پایین آورده‌ایم و نمی‌فهمیم انتشار حرفی که شاید با ارفاق و تسامح در یک روضه زنانه مقبل و بل قابل تحمل باشد ، در سطح عمومی چه نتیجه‌ای دارد ؟!

در یکی از کتاب‌هایم با نام " ما سخاوتمندترین مردم دنیا هستیم ! " به همین درد دل‌ها پرداخته‌ام که چنین ارزش‌هایی ،چنین مردمی ،چنین تاریخ و تمدن و پیشینه‌ای ،چنین موقعیت جغرافیایی و استراتژیکی ، چنین منابع طبیعی و قابلیت‌های اقتصادی ، چنین شهدا و سرداران سرافرازی را هر ملتی در هر جای دنیا داشته باشند چه می‌کنند و ما چه طور با تمام قوا به غارت و حراج همه داشته‌هایمان برخاسته‌ایم .

حیف است که گروهی دانشجویی از قوات لبنانیه یعنی نیروهای سمیر جعجع و دشمنان حزب الله و ایران کتاب آیت الله جوادی آملی را با هم مباحثه کنند و در باره ولایت فقیه حرف بزنند و ما خودمان توی ایران و بین خودمان اهل مطالعه علمی و بحث جدی نباشیم.
نویسنده: محمد رضا زائری،‌ خبرآنلاین
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکبار اومدم اما از نوشتن پشیمون شدم
مشکل اینجاست که امثال این حرفها رو یک مداح گمنام تو یه روستای دورافتاده نزدن... این مثالهایی که گفتنش فقط اثبات دوستی به سبک خاله خرسه ست... مواردی از ارادت که فقط مریدها رو پراکنده می کنه... از افرادی شنیده شده که...!
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکبار اومدم اما از نوشتن پشیمون شدم
مشکل اینجاست که امثال این حرفها رو یک مداح گمنام تو یه روستای دورافتاده نزدن... این مثالهایی که گفتنش فقط اثبات دوستی به سبک خاله خرسه ست... مواردی از ارادت که فقط مریدها رو پراکنده می کنه... از افرادی شنیده شده که...!


باور کنید حتی یک کلمه هم از منظورتون سردر نیاوردم!!!!!!
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
:d
.
اگر بگوید زنت بر تو حرام است دیگر طلاق خود به خود جاری است
اگر ولی فقیه در وسط روز بگوید : " الآن شب است ما می‌پذیریم ! "
امثال این حرفها رو کسایی می گن که اتفاقا شناخته شده هستن و حرفاشون پخش تلویزیونی هم داره... مثل امام جمعه ها
امیدوارم اینبار سرراست گفته باشم
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
:d
.


امثال این حرفها رو کسایی می گن که اتفاقا شناخته شده هستن و حرفاشون پخش تلویزیونی هم داره... مثل امام جمعه ها
امیدوارم اینبار سرراست گفته باشم

امثال این حرف ها رو خیلی آدم ها در طول تاریخ زده اند ولی هیچکدوم از جریانات فکری اونها باقی نمونده و همهشون نابود شدند
به نظر من این نهایت بی جنبگی رو نشون میده که یک نفر که به قدرت برسه ادعای خدایی کنه .... منظورم شحص خاصی نیست منظورم همه آدم های بی جنبه تاریخ هست
 

Sarp

مدیر بازنشسته
من خود هر وقت برای پرداخت خمس سالانه‌ام به محضر یکی از فقهای بزرگوار در تهران می‌رسم به ایشان عرض می‌کنم : تمنا دارم محبت کنید و باری از من بردارید ! بر من منت بگذارید و مرا سبک کنید ! چرا که باور دارم او مال مرا پاک می‌کند و مسئولیتی سنگین برای مصرف این مبلغ ناچیز می‌پذیرد . حالا من با خیال راحت خدا را شکر می‌کنم و می‌روم و توپ در زمین اوست که آیا می‌تواند این حق را درست ادا کند ، آیا می‌تواند این مال را به نیازمند واقعی برساند ،‌ آیا می‌تواند این پول را در جهت صحیح هزینه کند ؟ ( در این باره هم مفصل نوشته‌ام که اگر حرمت امام‌زاده ای را متولی‌اش نگه نداشت چه خواهد شد و باورهای عمومی مردم چگونه تغییر خواهد کرد )
تا جایی که من دیدم (نمیگم شنیدم ! میگم دیدم) طلبه ها هر ماه به دفاتر مراجع تقلید مراجعه میکنند و مقداری پول دریافت میکنند
حالا نمیدونم به چه عنوانی !!!
و این پو.ل از کجا تامین میشه
 

babak 123

عضو جدید
کاربر ممتاز
به عنوان کمک هزینه تحصیلی و انواع دیگری از مساعدت ها
به خاطر اینکه مراجع علاوه برسهم خمس و زکات و کمک های مردمی - بودجه تعیین شده ای نیز دارند ( البته بنا به جایگاه مراجع و مسائل دیگر متغییر است)
که هر کدام می توانند بخشی از این بودجه را در راه های تبلیغ و گسترش علوم دینی هزینه کنند

تا جایی که من دیدم (نمیگم شنیدم ! میگم دیدم) طلبه ها هر ماه به دفاتر مراجع تقلید مراجعه میکنند و مقداری پول دریافت میکنند
حالا نمیدونم به چه عنوانی !!!
و این پو.ل از کجا تامین میشه
 

3D Art

عضو جدید
کاربر ممتاز
به عنوان کمک هزینه تحصیلی و انواع دیگری از مساعدت ها
به خاطر اینکه مراجع علاوه برسهم خمس و زکات و کمک های مردمی - بودجه تعیین شده ای نیز دارند ( البته بنا به جایگاه مراجع و مسائل دیگر متغییر است)
که هر کدام می توانند بخشی از این بودجه را در راه های تبلیغ و گسترش علوم دینی هزینه کنند

کمک هزینه تخصیلی ؟!!!
از جیب مردم دیگه !
کی گفته مجاز به این کارند ؟
الان توی قم دیگه فقیر نداریم ...نه ؟
من خودم قم رفتم .... یکی از فقیر ترین شهر های ایرانه ...

منم تحصیل میکنم باید قبل از انتخاب واحد پولم رو بریزم یک دفعه 50 هزار تومن پولم کم بود خودمو کشتم گفتم فردا میریزم ( آخرین روز حذف و اضافه بود ) گفتم ساعتم و گوشیم رو میزارم پیش امور مالی رفتم پیش معاون رئیس دانشگاه رفتم و رفتم و رفتم ولی آخرش به خاطر 50 هزار تومن پول زور که باید قبل از انتخاب واحد بریزم یک ترم بهم اضافه شد...
ولی فقیه کجاست بیاد این چیزا رو ببینه که دارن چه جوری خون مردم رو تو شیشه میکنن
وظیفه ولی فقیه فقط حلال و حروم کردن زن مردم به شوهرش هست ؟
این مذهب نیست که نیست که آینده یک کشور رو میسازه علم عزیز من علم ...
من تا حالا خیلی از این جور مسائل برام پیش اومده و دیگه کشورم برای من کم ارزش شده این چیزهاست که آینده ایران رو خراب میکنه وقتی ببینم توی این مملکت اندازه 50 هزار تومن (اون هم برای یک روز ) ارزش ندارم دیگه خیلی از ارزش ها باری من کمرنگ میشه
آره عزیز من ظلم داره بیداد میکنه تو این کشور کاش منم مثل شما خودم رو میزدم به خواب ولی نمیتونم چشمام رو ببندم ...
 
 

1trust

عضو جدید
تا جایی که من دیدم (نمیگم شنیدم ! میگم دیدم) طلبه ها هر ماه به دفاتر مراجع تقلید مراجعه میکنند و مقداری پول دریافت میکنند
حالا نمیدونم به چه عنوانی !!!
و این پو.ل از کجا تامین میشه



شما هرماه به دفترمراجع میری وهرهرماه اون طلبه هارو میبینی ! مشکوک میزنی ها خوب همونجا میپرسیدی این پولا چیه که بعدا شایعه درست نشه;)
 

Sarp

مدیر بازنشسته
شما هرماه به دفترمراجع میری وهرهرماه اون طلبه هارو میبینی ! مشکوک میزنی ها خوب همونجا میپرسیدی این پولا چیه که بعدا شایعه درست نشه;)
یه راهش هم اینه که دور و اطرافت از اون طلبه ها باشه و وقتی هم بپرسی ، از جواب دادن طفره برن !;)
 

devil may cry

عضو جدید
تا جایی که من دیدم (نمیگم شنیدم ! میگم دیدم) طلبه ها هر ماه به دفاتر مراجع تقلید مراجعه میکنند و مقداری پول دریافت میکنند
حالا نمیدونم به چه عنوانی !!!
و این پو.ل از کجا تامین میشه

تا جایی که من میدونم از منابع رجوعات شرعی و ..... این پول پرداخت میشه مثل خمس و زکات و .....که خمس به دوقسمت سهم امام و سهم سادات تقسم میشه و امام در مورد سهم خودش و راهای مصرفش تصمیم میگیره
 

Sarp

مدیر بازنشسته
تا جایی که من میدونم از منابع رجوعات شرعی و ..... این پول پرداخت میشه مثل خمس و زکات و .....که خمس به دوقسمت سهم امام و سهم سادات تقسم میشه و امام در مورد سهم خودش و راهای مصرفش تصمیم میگیره
پس من یعنی الان به مراجع تقلید شک کنم ؟

این مسئله جدا واسم سواله
شاید بعضی دوستان از حرفام ، متلک و کنایه برداشت کنند

ولی تا حالا هرچقدر سوال کرده ام به جواب درست و حسابی نرسیده ام
 
آخرین ویرایش:

devil may cry

عضو جدید
پس من یعنی الان به مراجع تقلید شک کنم ؟

این مسئله جدا واسم سواله
شاید بعضی دوستان از حرفام ، متلک و کنایه برداشت کنند

ولی تا حالا هرچقدر سوال کرده ام به جواب درست و حسابی نرسیده ام

منم با اینکه پول خمس و زکات و ... در راه های اینچنینی به جای کمک به افراد نیاز مند مصرف بشه موافق نیستم ولی در جامعه ما مرجع تقلید و .... تصمیم میگرند که با خمس و زکات و .... در چه راهی مصرف بشه
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا اونجا که من میدونم یک قسمتی از پول خمس و زکات باید در راه اعتلا و ترویج و معرفی صحیح دین به مردم خرج بشه
که در همین جهت به طلاب علوم دینی ماهیانه مبلغی کمک میشه
و اینهم بگم خیلی از بزرگانمون از این پول استفاده نمیکردن مثل شهید مطهری چرا که این یزرگان احتیاط میکردن
و اصولا هر چه بیشتر از نیاز باشه حرام است
 
یکبار اومدم اما از نوشتن پشیمون شدم
مشکل اینجاست که امثال این حرفها رو یک مداح گمنام تو یه روستای دورافتاده نزدن... این مثالهایی که گفتنش فقط اثبات دوستی به سبک خاله خرسه ست... مواردی از ارادت که فقط مریدها رو پراکنده می کنه... از افرادی شنیده شده که...!
:gol:

حرف اینجاست که امام جمعه ی منتصب رهبری این حرفها رو زده
شخصی که مستقیما توسط ولی فقیه انتخاب شده گفته "رهبر می تواند زن فلانی را بر او حرام کند"
و رهبر هم هیچ واکنشی نشان نداده
این یعنی تایید رهبری
اینطور نیست؟
رهبری چرا توی دهن منتصبین خودشون نمی زنن اگر به حد و حدود خود واقفند و قانون اساسی و شرع را می دانند؟
 

Sarp

مدیر بازنشسته
تا اونجا که من میدونم یک قسمتی از پول خمس و زکات باید در راه اعتلا و ترویج و معرفی صحیح دین به مردم خرج بشه
که در همین جهت به طلاب علوم دینی ماهیانه مبلغی کمک میشه
و اینهم بگم خیلی از بزرگانمون از این پول استفاده نمیکردن مثل شهید مطهری چرا که این یزرگان احتیاط میکردن
و اصولا هر چه بیشتر از نیاز باشه حرام است
به والله قسم حداقل 20 تا از این طلبه ها و مبلغان مذهبی رو از نزدیک میشناسم که دین رو تبلیغ نکردنشون خیلی بهتر از تبلیغ کردنشونه
طرف (طلبه) دست به سیاه و سفید نمیزنه !
یه ماه پیش خونه چن صد میلیونی خرید
اون هم در اول جوونی
ماشین حداقل 30 میلیونی زیر پاش
هر دو سه سال یک بار یه جفت بچه دوقلو

همه اینها بدون هیچگونه منصب دولتی و غیر دولتی فراهم شده واسش
یعنی روضه خونی این همه درآمد داره ؟

البته این فقط یه نمونه هست که مثال زدم ! وگرنه زیاد میشناسم از این موردا !

در مقابل روحانی ای هم میشناسم که عمری ازش گذشته
صاحب عروس و داماد و نوه هست
سواد و معلومات حوزویش خیلی خیلی بالاتر از روحانیها و قاضیهای امروزی
تنها راه درآمدش همون روضه خونیه
درآمد فقط بخور و نمیر !
میگه من میبینم دل و جرات و . . .قضاوت رو ندارم ! چرا باید برای پول ، قاضی بشم که مجبور باشم حق یکی رو ناحق کنم !
 

farshid992006

عضو جدید
بابک خان راست میگن تا جایی که من دیدمو میدونم به طلبه ها هر ماه مبلغی حدود 60 تومن به عنوان هزینه تحصیل میدن
البته دلیل این امر هم اینه که یکی از مصارف زکات کمک به کسایی هست که طلب علم میکنند
اما به قول دوستمون تو صفحه قبل مگه ما طلب علم نمیکنیم تازه اگه به کارایی باشه علم ما کاراتره و به پیشرفت کشور و اسلام هم بیشتر کمک میکنه
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابک خان راست میگن تا جایی که من دیدمو میدونم به طلبه ها هر ماه مبلغی حدود 60 تومن به عنوان هزینه تحصیل میدن
البته دلیل این امر هم اینه که یکی از مصارف زکات کمک به کسایی هست که طلب علم میکنند
اما به قول دوستمون تو صفحه قبل مگه ما طلب علم نمیکنیم تازه اگه به کارایی باشه علم ما کاراتره و به پیشرفت کشور و اسلام هم بیشتر کمک میکنه
ببین احکام اسلامی گفته تبلیغ دین
قطعا برای انواع دیگر هم حتما مصالحی در نظر گرفته
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
به والله قسم حداقل 20 تا از این طلبه ها و مبلغان مذهبی رو از نزدیک میشناسم که دین رو تبلیغ نکردنشون خیلی بهتر از تبلیغ کردنشونه
طرف (طلبه) دست به سیاه و سفید نمیزنه !
یه ماه پیش خونه چن صد میلیونی خرید
اون هم در اول جوونی
ماشین حداقل 30 میلیونی زیر پاش
هر دو سه سال یک بار یه جفت بچه دوقلو

همه اینها بدون هیچگونه منصب دولتی و غیر دولتی فراهم شده واسش
یعنی روضه خونی این همه درآمد داره ؟

البته این فقط یه نمونه هست که مثال زدم ! وگرنه زیاد میشناسم از این موردا !

در مقابل روحانی ای هم میشناسم که عمری ازش گذشته
صاحب عروس و داماد و نوه هست
سواد و معلومات حوزویش خیلی خیلی بالاتر از روحانیها و قاضیهای امروزی
تنها راه درآمدش همون روضه خونیه
درآمد فقط بخور و نمیر !
میگه من میبینم دل و جرات و . . .قضاوت رو ندارم ! چرا باید برای پول ، قاضی بشم که مجبور باشم حق یکی رو ناحق کنم !



آقا کارش چیه ؟
بگو دست ماروهم یه جایی بند کنه؟
(اینا که دیگه روحانی نیستن روحانی باید حداکثر تو مایه های متوسط جامعه باشه
احادیث در مورد اینا چها که نگفته)
 

Sarp

مدیر بازنشسته
ببین احکام اسلامی گفته تبلیغ دین
قطعا برای انواع دیگر هم حتما مصالحی در نظر گرفته
کدوم احکام ؟
مرجع این احکام چیه ؟ یا کیه ؟
آقا کارش چیه ؟
بگو دست ماروهم یه جایی بند کنه؟
(اینا که دیگه روحانی نیستن روحانی باید حداکثر تو مایه های متوسط جامعه باشه
احادیث در مورد اینا چها که نگفته)
آقا کارش چیه ؟
اگه کار داشت که تعجب نمیکردم !

اکثر روحانیان دور و اطراف ما که ماشالا (خدا زیادشون هم بده) بالاتر از متوسط هستند
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
کدوم احکام ؟
مرجع این احکام چیه ؟ یا کیه ؟

آقا کارش چیه ؟
اگه کار داشت که تعجب نمیکردم !

اکثر روحانیان دور و اطراف ما که ماشالا (خدا زیادشون هم بده) بالاتر از متوسط هستند

شماهم آره.............
یه سوال میپرسی و میفرستی دنبال نخود سیا
سوال کردن خیلی راحته......اما جواب...............

راستی رسم مردونگی هم نیت اگه شما تمامش نخونی!!!!!!!!!!!!!!!






طلاب علوم دینی که در حوزه ها به درس و بحث اشتغال دارند، کمک هزینه ای پرداخت می شود.به
این هزینه را مراجع تقلید، هر کدام به فراخور توانایی و وسعی که دارند و مبلغی که مقلدان به عنوان خمس و... به آنان می پردازند، تأمین می کنند.
این روش، سالیان درازی است که ادامه دارد. در این مقال در پی آنیم که پیشینه این روش و چرایی آن را بنمایانیم و به دست بیاوریم که پیش از رواج و رسمیت یافتن روش موجود، مروجان دین، از چه راهی تأمین می شده اند و نقش بیت المال، در تأمین هزینه مرزبان عقیده چه بوده است.
در ضمن این کند و کاو، روشن خواهد شد که آیا نظام اسلامی در تأمین هزینه مبلغان و عالمان دینی، وظیفه ای دارد، یا خیر؟
سخن را با اشارتی به پیشینه و سابقه تکوین حوزه و شیوه معیشتی طالبان علم در ادوار گوناگون تاریخ اسلام، می آغازیم: حوزه های علمیه، به مرور شکل گرفته اند و به اقتضای ضرورتها و نیازه، دگرگونیهایی در آنها رخ داده است.
به روزگار پیامبر(ص) صنفی به نام روحانیت، وجود نداشته است. ولی گروههای کوچکی به امر تبلیغ و ترویج دین اشتغال داشتند: کاتبان وحی، قاریان قرآن، مؤذنان، فقها و...یا کسانی که از دیگران به اسلام آشناتر بودند، پیامبر را در رساندن پیام و روشن کردن مردم، کمک می کردند.
این گروههای کوچک و ناپیوسته و متفرق، به خاطر گسترش نیازهای فرهنگی و دینی، رو به گسترش گذاردند و منسجم شدند و حوزه های علمیه به شکل نو، پا گرفتند.
نیاز، به عالمان دین برای تبیین اندیشه دینی و پاسخ به اهل شبهه و... سبب گردید که عده ای که به دانش دین روی آورده بودند، تمام وقت خود را به تحصیل و تبلیغ اختصاص دهند. این، باز می داشت محصلان و مروجان را از کار برای تأمین زندگی، از این روی، باید دست از تحصیل و تبلیغ بر می داشتند و یا دست از کار برای تأمین مایحتاج زندگی. اگر دست از تحصیل و تبلیغ بر می داشتند، کار تبلیغ دین تعطیل می شد و الحاد به پیشروی می پرداخت و بدنه علمی دین رو به ضعف و ناتوانی می گذاشت و اگر دست از کار برای تأمین مایحتاج زندگی بر می داشتند، ذلیل می شدند و سربار جامعه و دچار تشویش. پیشرفت دانش به فراغت بال و بی نیازی دانشمندان بستگی دارد.
از آن جا که اسلام، نه به تعطیل تحصیل و تبلیغ رضایت می دهد و نه به سربار جامعه شدن مبلغان دین و نان دین خوردن آنان4، می باید فکری کرده باشد و راه مناسبی برای جمع این دو (هم تحصیل و تبلیغ و هم سربار جامعه نشدن و عزتمندانه زندگی کردن مبلغان دین) داشته باشد. از این روی، باید به جست و جو پرداخت، در لابه لای اوراق تاریخ، تا قضیه روشن شود.
در دوران امویان و چه به روزگار عباسیان، کمکهای بیت المال، بیشتر به کسانی تعلق می گرفت که پشتیبان حکومت بودند و مدح حاکمان می گفتند و علیه ظلم و جور آنه، کوچک ترین حرکتی نمی کردند وگرنه علمای ظلم ستیز و افشاگر ظلم و دنائت حاکمان، نه تنها از بیت المال و مناصب دولتی، همچون: افتاء و قضا و امامت جمعه و جماعت و اذان و... محروم می شدند، که در مواردی به اندک بهانه از میان برداشته می شدند. بیشتر علمای اصیل، برای حفظ اعتبار دینی و علمی خود، از معاشرت و همراهی با حاکمان جور خودداری می کردند تا مبادا ستمگران از آنان در جهت مقاصد نامشروع استفاده برند. سعیدبن مسیب، به همین دلیل، از گرفتن مستمری خود از بیت المال، در دوران امویان خودداری می کرد.
در روزگار هارون، کمکهای بیت المال، بیشتر به گروهی ویژه، مثل جناح قاضی ابو یوسف، اختصاص داشت و علمای صالح و فرزانه، از آن محروم بودند. در برهه ای از زمان، شدت عمل، علیه فقیهان راستین، بدان جا رسید که فقهای اهل بیت، از حقوق خود محروم شدند و جمع آنان پراکنده گردید. دعبل خزاعی، این فشارها را در اشعار معروف خود به امام رضا(ع) چنین بازگو می کند:
مدارس آیات خلت من تلاوته ومنزل وحی مغفر العرصاتاری فیئهم فی غیر هم متقسماو ایدیهم عن فیئهم صفرات53 سراهایی که جایگاه تلاوت قرآن بود، از صدای قرآن خاموش ماند و فرودگاه وحی به ویرانه تبدیل گشت. بهره و سهم فرزندان پیامبر، میان بیگانگان، تقسیم می شود و دستهای ایشان، از بهره خویش تهی مانده است. امامان شیعه، نزدیک شدن علما را به دستگاههای جائر، موجب تأیید بیدادگریهای آنان می دانستند، از این روی آنان از همکاری با خلفا و نزدیک شدن به آنان، برحذر می داشتند.
محرومیت از بیت المال و کمکهای حکومتی، دانشمندان آزادیخواه را دچار فقر و تنگدستی کرد. از این روی، برای این دسته از فقهاء و راویان حدیث بویژه پیروان اهل بیت، راههای دیگری از سوی ائمه اندیشه شد. از جمله خمس و کمکهای مردمی.
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
خمس، که از منابع اصلی بیت المال بود، بیشتر از غنائم جنگی و فیٌ تأمین می گردید. ولی خمس در آمد و ارباح مکاسب از مردم گرفته نمی شد و از دیدگاه فقهای مورد قبول حاکمان اموی و عباسی، مشروعیت نداشت. ولی در نظر امامان شیعه(ع(، خمس بر منافع، از حقوق شرعیه ای بود که مردم وظیفه داشتند آن را به امام و حاکم واقعی بپردازند. شیعیان، از نقاط گوناگون جهان: عراق، حجاز، خراسان و... اموال واجب خود را به نزد ائمه می آوردند و به طور سرّی به آن بزرگواران، تحویل می دادند. حاکمان عباسی، گاه از این اموال، تعبیر به خراج غیر رسمی می کردند و از ازدیاد قدرت مالی امامان از این ناحیه، وحشت داشتند.
گاه، شیعیانی که در دستگاه حکومت عباسی، دارای منصب بودند، خمس در آمد خود را به نزد امامان می فرستادند.
حکم بن علباء اسدی، والی بحرین، خمس اموالش را به امام باقر می داد. حسین بن عبداللّه نیشابوری، حاکم نیشابور، اموال واجبش را به امام جواد وا می گذارد. همچنین، علی بن یقطین، وزیر هارون، کمکهای زیادی به امام کاظم(ع) می کرد.
ائمه، بخشی از خمس را در راه تأمین زندگی خود و نزدیکان پیامبر به کار برده و بخش بیشتری را در راه پیشبرد دین و مکتب و حمایت محرومان. به تعبیر امام رضا(ع): ( ان الخمس عوننا علی دیننا وعلی عیالاتنا وعلی موالینا.خمس، کمک برای م، بر دین و برخانواده و بر پیروان ماست.
ائمه (ع) در سایه توان اقتصادی، به گسترش علوم دینی کمک می کردند و معلمان قرآن و راویان حدیث و مبلغان دین را تشویق معنوی و مادی می فرمودند: امام باقر(ع)، که حوزه تدریس گسترده ای داشته و امکانات مالی به نسبت وسیع، زندگی طالبان علم را تأمین می کرد و برای کسانی که به حضورش می شتافتند، پوشاک و لباس فراهم می آورد.
خمس و زکات
در اواخر حکومت عباسیان شرایط سیاسی و اقتصادی، موجب شد که حکومت، در جمع و توزیع زکات کمتر دخالت کند. این، فرصتی مناسب برای پیروان اهل بیت فراهم آورد، تا از انفاقات مالی در پیشبرد مکتب و محرومیت زدایی شیعیان بهره برند. فقهای اهل بیت، در جهت هماهنگی سیاسی و اجتماعی شیعه، به آنان توصیه می کردند خودسرانه واجبات مالی خود را توزیع نکنند، بلکه آنها به عالمان دیار خود بسپارند. مردم نیز، پیروی کردند و زکات و خمس بر درآمد را به فقهای شیعه، وامی گذاردند. شیخ مفید، پیشنهاد کرد که فقهای امین در هر ولایت مناسب ترین افرادند که زکات به آنان پرداخت شود، زیرا آنان جایگاه توزیع آن را از غیر فقه، بهتر می شناسند. در مورد خمس نیز، برخی از فقهای بزرگ، همین نظر را دارند:
ابن براج، از علمای سده پنجم فتوا داد: مردم خمس اموالشان را در زمان غیبت، به فقهای مورد اطمینان شیعه بسپارند.
در دوره بعد، محقق سبزواری، و علامه مجلسی تصریح کرده اند: خمس، باید به فقیه حاکم واگذار شود و اگر صاحب مال خودسرانه آن را توزیع کند، بری الذمه نمی شود.
در جواز مصرف زکات در تامین بودجه حوزه میان فقهاء بحثی نبوده و از آن استفاده می شده است. زیرا (فی سبیل الله) از موارد مصرف زکات است و مصداق اعلای آن، تبلیغ و نشر معارف دین.
علامه حلی، در مواردی استفاده حوزه را از زکات،لازم می شمرد. وی، در تحلیل مسأله می نویسد:
(فراگیری دین بر مردم واجب است. اگر کسی به تعلیم و تفقه مشغول گردد، نمی تواند کسب و کار کند؛ از این روی، ناچار است برای انجام این واجب، از زکات استفاده کند.)
(ویجوز للقادر علی التکسب التفقه فی الدین واخذ الزکاة، لانه مامور بالتعلم فی الدین): جایز است برای آن کس که توان کسب و کار دارد، کار را رها کند و دانش دینی بیاموزد ومعیشت خود را از زکات تامین کند؛ زیرا او مامور تعلم دین است.
علامه مجلسی نیز، مصرف زکات را برای طالبان علوم دینی جایز می شمرد و برای توانمندان بر تحصیل وکسانی که دانش شان در خدمت رشد دین و مبارزه با بدعتها قرار می گیرد، نکوتر می شمرد که کار را رها سازند و خود را وقف تحصیل و تبلیغ کنند و از زکات بهره برند.
از علاّمه مجلسی سؤال می شود:
طلبه علومی که توانند میان قدری تحصیل و کسبی یا تجارتی یا زراعتی جمع کند بهتر است؟ یا از وجوه استحقاق بگیرند و در تحصیل بیشتر بکوشند؟
وی، در جواب می نویسد:
بسم الله الرحمن الرحیم. با قدرت بر کسب، اگر طلبه علوم ضروریه، جمع شود، دور نیست که بهتر باشد از اخذ زکات و صدقات و اگر داند که بر تحصیل علم او، فوائد عظیمه، از نشر علوم و دفع بدع، مترتب می شود و با کسب جمع نمی شود، اخذ صدقات بهتر خواهد بود.
در مورد خمس نیز، فقه، مصرف آن را در ترویج دین و شعائر الهی، جایز شمرده اند. مبانی مصرف آن، چه رضایت امام باشد و یا حق حکومت و پشتوانه مالی نظام اسلامی، در هر صورت، باید در راه مصالح مسلمانان مصرف شود و حفظ و نگهداری حوزه ه، از اهم مصالح مسلمانان است. به همان عللی که امامان معصوم از مردم خمس می گرفتند، در زمان غیبت نیز می شود گرفت. بدین جهت، فقهای شیعه، در آن دورانهای پرمخاطره که ناتوانی اقتصادی کیان تشیع را تهدید می کرد، اداره حوزه ها را از راه خمس، جایز شمرده اند.
ابن حمزه، از فقهای قرن پنجم، در این باره نوشته است:
انه یقسم بین موالیه والعارفین بحقه من اهل الفقر و الصلاح و السداد.
خمس بین پیروان امام، آنانی که اهل فقر و صلاح و استقامتند و نسبت به امام شناخت و معرفت دارند، توزیع می شود.
در نقل (جواهر) از (وسیله)، تعبیر (اهل الفقه و الصلاح والسداد) عنوان شده است. هر کدام که باشد، جواز مصرف خُمس را در تربیت طلاب و مدرسین اثبات می کند. زیرا علم، تا نیازی به استفاده از خمس، احساس نکنند و ضرورتی در میان نباشد، آن را جایز نمی شمارند. علاوه، تعبیر صلاح و سداد، با تعبیر (اهل الفقه) مناسب تر است. این عبارت، به امکان استفاده حوزه از خمس در قرن پنجم دلالت دارد.
از گزارش عبدالجلیل رازی، از علمای قرن ششم. ه.ق. استفاده می شود که در آن دوره، در قم، از خمس در راه پیشبرد امور مذهبی و احیاء قرآن و سنت استفاده می شده و زکات و خمس و صدقات، زیر نظر مردمان امین و متدین، به مصرف می رسیده است.
شواهد بسیار است که در زمان صفویه، مردم و حتی حکام، خمس خود را به علمای بزرگ می پرداخته اند، تا در امور مذهبی و اداره حوزه ه، به مصرف برسد.
محمد باقر سبزواری، از علمای بنام دوران صفوی و سرپرست حوزه خراسان، از خمس در رفع مشکلات حوزه استفاده می کرده است. علامه مجلسی، که مجلس درس مفصلی در اصفهان داشته، از شاگردان خود پذیرایی می کرده و برای شاگردان بی بضاعت و غریب، ماهانه مبلغی می پرداخته که به احتمال بسیار، بودجه آن از سهم امام و خمس تامین می شده است.
مقدس اردبیلی، با آن همه احتیاط در استفاده از بیت المال، رفع نیازهای ضروری را از راه خمس، مجاز می شمرد:
وبالجمله الاحتیاط فی الصرف الیه(ع) الوجود والامکان والا فبمصلحة بعض الطلبة المامونین مع الاقتصار بالعطاء علی سبیل التتمة والاحوط الاقتصار علی قدر الحاجة یوما فیوما اوقضاء دیونهم او اشتراء کسوتهم و مسکنهم علی تقدیر الاحتیاج التام. خصوصا فی الشتاء و کسوة الیل والنهار ولایبعد الاعطاء. لمؤونة السنة التی یحتاج الیه کما کان یفعله(ع) فی اعطاء. مؤونه السنة...
احتیاط آن است که در حد ممکن، خمس به امام داده شود و در زمان غیبت، در تربیت طلاب امین به کار رود. احوط آن است که بودجه روزانه داده شود، یا در راه ادای قرض یا خرید لباس و مسکن، در صورت احتیاج به مصرف برسد. و دور نیست که بودجه به صورت سالیانه داده شود، همان طور که امام(ع) خرج سال را به مستحقان داده است.
عصر استقلال اقتصادی حوزه ها
مهم ترین راه تأمین حوزه ها در دو سده واپسین، خمس بوده است.حوزه، با تکیه بر این بخش از بیت المال و جذب و مصرف آن، در واقع، به نوعی استقلال اقتصادی دست یافته است.
مسدود یا محدود شدن راههای ارتباطی حوزه با دیگر منابعی که درگذشته علماء از آن استفاده می کردند، مهم ترین عامل روی آوری آنان به این بخش است. چرا که در گذشته اوقاف وزنه ای پرقیمت در اداره حوزه ها بود و در سده اخیر، دخل و تصرفهای نابجای متولیان و حکام جائر، آن را از مسیر خود منحرف ساخت. بویژه در دوران حکومت پهلوی، بسیاری از اراضی وقفی مصادره و به ملک خاصه خاندان سلطنتی درآمد.
بسیاری از مدارس قدیم و ویژه طلاب علوم دینی، تعطیل و یا تبدیل به مدارس جدید و یا ورزشگاه شدند!
برای ازبین بردن حوزه های دینی و ازبین بردن منابع تأمین بودجه آنه، فعالیت های مرموزی انجام گرفت. در شکواییه مرحوم کاشانی، در مورخه 7 مهر 1320، به دولت آمده است:
... مردمی روی علاقه به دیانت مقدسه اسلامیه و برای ترویج و حفظ دین و آیین، بنای مدارس نموده و اوقافی معین کرده اند که اشخاص در آنها مجهز به علوم دینیه گردیده مروج و مبین و ناشر احکام حلال و حرام و اخلاق اسلام باشند. در این چند سال، انواع وسائل وحیل که برای برانداختن تحصیلات علوم دینیه و کندن ریشه سلسله روحانیه اتخاذ شد.... ضربت اخیر آن بود که مدارس قدیمه را تخلیه نموده و جایگاه محصلین جدید قرار داده و به کل قلم سرخ انقراض بر روی این رشته کشیده اند و ظاهر، مقصود آن بوده که بدل مایتحللی که در این مدارس تهیه می شد، تهیه نشود و قریباً یک نفر عالم به علوم دینیه در بین مردم نباشد تا به کل، دین و آیین ازبین برود.
مدارس دینی عراق و اوقاف آن نیز، به همین سرنوشت گرفتار آمد.
حکام قاجار و پس از آنان، پهلویه، در نزد مردم، مشروعیت نداشتند. مردم، آنان را حکام جائری و غاصب می دانستند. بین حوزه ها و حکومته، رابطه ای نبود. نه حوزه به حکومت خدمتی عرضه می داشت و نه حکومت به حوزه. حوزه، حکومت را غاصب می دانست و حکومت، حوزه را سدّ راه خودکامگیها و... این بود که حوزه، برای تأمین مخارج خود، بیش از پیش، به خمس روی آورد.
مردم مؤمن، که رابطه ای با حکومتها نداشتند، با علماء و حوزه ه، بیش ازپیش، ارتباط برقرار کردند و خمس درآمد خود را به آنان تحویل می دادند، تا در راه مصالح مسلمانان و امور دین، از آن بهره برند.
گرایش مردم به پرداخت واجبات مالی خود به مراجع، در دو سده اخیر بسیار چشمگیر است.
گزارش زیر که در باره سیّد ابراهیم قزوینی است، از استقبال مردم حکایت می کند:
از مراتب زهد استاد این که، با رسیدن تنخواه هند به دست او، که زیاده از بیست هزار تومان بود و با وجود رسیدن وجوه بسیار از ایران و عربستان به دست او، بسیار فقیر بود.
بعد از ایشان، مرحوم صاحب جواهر و شیخ انصاری، مرجع وجوهات بودند. در دوره میرزای شیرازی پرداخت وجوهات چنان گسترش یافت که نوشته اند:
اموال، از انتهای چین و ماوراءالنهر، به سامراء، سرازیر می شد.
اکنون نیز، به این سیره نیک عمل می شود و علماء تصدی این بخش از بیت المال را برعهده دارند.
همان گونه که در گذشته، مراجع این وجوه را از مردم تحویل می گرفتند و با کمال امانت، در راه صلاح عموم مسلمانان، بویژه سامان دادن حوزه ه، نان، مسکن و درمان طلاب و تبلیغ و تحقیق، به مصرف می رساندند، در زمان ما نیز، مراجع امین و پاک همین مشی را دارند.
البته آیا این روش در عصر ما که ولی فقیه در رأس جامعه است و زمام امور را به عهده دارد، به صلاح حوزه ها و مسلمانان خواهد بود یا خیر، سخنی است دیگر که در جای خود، بویژه در مجلّه حوزه شماره (ویژه مرجعیت) به طور دقیق بحث شده است.
در بررسی سیر تاریخی تأمین بودجه حوزه و مصرف خمس، نکات ارزشمندی به چشم می خورد که می تواند در برنامه ریزی حوزه ها به کار آید:
1. مقدار وجوه شرعی که از بلاد اسلامی به مرکز می رسید، در همه دورانها یکسان نبوده است. اوضاع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، در کاستی و فزونی آن، تأثیر داشته است. از جمله در جنگ جهانی دوم و اشغال عراق، حوزه ها به بحران مالی دچار شدند. نا امنی راهها و بحرانهای سیاسی، وصول وجوه شرعی را به حوزه نجف، دچار مشکل کرده بود. به گونه ای که طلاب در فقر شدید به سرمی بردند و قدرت بر تشکیل خانواده و اداره آن نداشتند.
امّا پس از جنگ، وضع مالی حوزه بهبود یافت و تعداد طلاب فزونی گرفت. به طوری که مقدار تقسیمی سید کاظم یزدی، مرجع وقت، بالغ بر صد هزار لیره استرلینگ گزارش شده است.
غیر از جنگ جهانی مسائل دیگری نیز در جلوگیری از وصول وجوه شرعی به حوزه نجف مؤثر بوده از جمله، در ایران رضا شاه و در هند، دولت بریتانی، مانع رسیدن وجوه شرعی به حوزه نجف بودند که با تلاش پی گیر مراجع بزرگ نجف، و برچیده شدن حکومت رضا شاه در ایران، وضع بهبود یافت.
همچنین در برهه ای، تبلیغات سوء ملحدان، بویژه حزب بعث عراق، علیه حوزه های علمیه از مقدار وجوه دریافتی حوزه ها، کاسته است.
2. از جمله عوامل مؤثر در فراوانی وصول وجوه شرعی، به حوزه علمیه مرکزی و حوزه های تابع، در دورانهای مختلف، وجود مرجعی قوی و با نفوذ و محبوب در رأس بوده است.
با مطالعه ادوار گوناگون حوزه های علمیه، این مطلب به دست می آید که هرگاه، حوزه مرکزیتی داشته و زعیمی قوی، وضع مالی حوزه ها سامان یافته و طلاب، با فراغت بال بیشتری به درس و بحث پرداخته اند.
دوران مرجعیت میرزای شیرازی، نمونه زعامت قوی و نمونه اعلای هماهنگی و انسجام حوزه هاست.
از این روی، وجوه فراوانی در اختیار ایشان قرار گرفت و ایشان هم، به بودجه حوزه نظام داد، نمایندگانی برای این مقصود، به شهرها و مناطق گسیل داشت، دفاتر ورود و خروج وجوهات را به کنترل درآورد و...
پس از میرز، آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، گامهایی در این راه برداشت. وی، با فرستادن نمایندگانی به شهرها و مناطق، به امر وجوهات سامان داد. در دوران ایشان، حوزه ها از نظر مالی وضع نسبتاً مطلوبی پیدا کردند.
علمای بزرگ دیگر نیز، بر آن شدند که این راه را دنبال کنند و بر بهبود اوضاع، بیفزایند.
آیة اللّه شاهرودی، پس از رحلت سیّد ابوالحسن اصفهانی، پیشنهاد کرد که همه مراجع تقلید، وجوه دریافتی خود را در صندوق و یا نزد فرد امینی بسپارند و اعلام کنند: مقلدان با همان مرکز تماس گیرند و خود، در امر وجوه دخالت نکنند.
ایشان، تا مدتی بر این طرح پافشاری کرد و از کسی وجوه نمی پذیرفت. ولی پس از این که طرح از سوی دیگران، مقبول نیفتاد، او نیز، مانند دیگران، به دخل و تصرف در وجوه پرداخت.
در ایران، در دوران مرجعیت آیة اللّه حائری، وضع وجوه شرعی سامان نسبی گرفت و در آن روزگار وانفسا و قلدریها و غداره بندیهای رضا خان و فشارهای استعمار، آن مرحوم توانست حوزه را از گزندها حفظ کند و تا حدّی که مقدور بود، نگذارد، حوزه ازهم بپاشد و طلاب مستعد، به خاطر فقر و تهیدستی حوزه را ترک کنند.
متأسفانه، با همه تلاشی که ایشان کرد، بسیاری از استعدادهای درخشان و نیروهایی که به آنان امید می رفت در آینده درخت پرثمری باشند و سایه گستر، به هدررفتند و در فقر و تنگدستی تباه شدند. پس از آیة اللّه حائری، آیات ثلاث: حجت، خوانساری و صدر زعامت حوزه را برعهده گرفتند.از جمله کارهای مهم این سه بزرگوار، ایجاد صندوقی واحد، برای وجوه شرعی بود. اینان، وجوهات به دست آمده را در یک جا گرد می آوردند و با عنوان واحد، تقسیم می کردند.
ولی متأسفانه دیری نپایید که این طرح مفید و کارساز، به عللی، از جمله، فشار و جوّ آفرینی مرتجعان و کسانی که این برنامه را به نفع خود نمی دیدند، تعطیل شد و هر یک از این بزرگان، تقسیمی جداگانه برقرار کردند.
آیة اللّه خوانساری، پس از نافرجام ماندن طرح، مدتی وجوه شرعی را دریافت می کرد و بین طلاب تقسیم می کرد، امّا ادامه نداد و خود را به کلی از امور مالی حوزه، کنار کشید، نه وجوهی از مردم دریافت کرد و نه شهریه ای پرداخت. آیة اللّه صدرهم، چنین کرد و در امور مالی حوزه دخالت نکرد. دریافت و پرداخت وجوه، بر عهده آیة اللّه حجت قرار گرفت.پس از مرحوم حجت، آیة اللّه بروجردی، زعامت حوزه را بر عهده گرفت و تشکیلات و برنامه منسجمی برای وجوه شرعی پی ریخت که باعث رونق و گسترش حوزه های علمیه شد:
به روایت تاریخ کمبریج:
به منظور کمک به حوزه، برای اولین بار یک دفتر مرکزی برای جمع آوری کمک از اطراف و اکناف، تشکیل شد و برآورد می شود که در سال 1961 1340ه . ق ماهانه مبلغ پنج ملیون ریال به قم می رسیده است.
این عواید، امکان ایجاد بناهای جدید را در قم... و شهرهای دیگر فراهم ساخت و به افزایش عدد طلاب حوزه، که در زمان مرگ [مرحوم] بروجردی، به شش هزار نفر می رسید نیز، کمک کرد.
3. در توزیع وجوهات، مصالح مسلمانان، در نظر گرفته می شد. فقرا و مساکین بهره می بردند، در هنگام بروز حوادث ناگوار، چون: سیل، زلزله، قحطی و... مراجع برای جبران خسارته، به کمک می شتافتند.
شیخ انصاری، برای فقرا ماهیانه ای قرار داده بود.
میرزای شیرازی، در قحطی سال 1288ه . ق. فقرای نجف را تأمین کرد.
آخوند خراسانی، نان ناتوانان و بینوایان نجف را تأمین می کرد.
آیة اللّه حائری برای فقرا ماهیانه ای می پرداخت و در سالهای سخت، به فقرا نان می داد.
اینک که نشانی از ظلم و ستم و بی مهریها نسبت به اسلام و حوزه ها نیست و فقیه عادل و جامع الشرایط در رأس قرار دارد، شایسته است که در اخذ وجوه شرعی و مصرف آن برنامه ای دقیق و به دور از سلایق و هواها پی ریزی شود، تا هم حوزه ها به نحو احسن اداره شوند و هم برخی از خلأهای اجتماعی پرشود.
 
  • Like
واکنش ها: Sarp

Sarp

مدیر بازنشسته
شماهم آره.............
یه سوال میپرسی و میفرستی دنبال نخود سیا
سوال کردن خیلی راحته......اما جواب...............

راستی رسم مردونگی هم نیت اگه شما تمامش نخونی!!!!!!!!!!!!!!!
ندانستن عیب نیست

خوب
حالا مرجع این احکام رو فهمیدیم

سوال اصلی اینجاست که میخواستم بهش برسیم

آیا کسی که این احکام رو تعیین کرده ، قوانین و شرایطی هم واسه شون در نظر گرفته؟
اگر گرفته کو؟
اگر نگرفته چرا نگرفته ؟
چرا باید عده ای (الان این عده اکثریت مطلق رو تشکیل میدن) با یه عمامه و عبا ، با عقیده ملت که همان دین هست بازی کنند؟
چرا باید از این اموال بخورند و نیشه به ریشه دین بزنند؟
چرا الان بالای 80 درصد جوونا با شنیدن لغت دین ، به فکر دزد و کلاهبردار و . .. میفتند ؟
سوال اینه
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
ندانستن عیب نیست

خوب
حالا مرجع این احکام رو فهمیدیم

سوال اصلی اینجاست که میخواستم بهش برسیم

آیا کسی که این احکام رو تعیین کرده ، قوانین و شرایطی هم واسه شون در نظر گرفته؟
اگر گرفته کو؟
اگر نگرفته چرا نگرفته ؟
چرا باید عده ای (الان این عده اکثریت مطلق رو تشکیل میدن) با یه عمامه و عبا ، با عقیده ملت که همان دین هست بازی کنند؟
چرا باید از این اموال بخورند و نیشه به ریشه دین بزنند؟
چرا الان بالای 80 درصد جوونا با شنیدن لغت دین ، به فکر دزد و کلاهبردار و . .. میفتند ؟
سوال اینه

جان برادر اینهایی که میگی با این پولا به جایی نمیرسن
منبع جاهای دیگه و پولهی دیگس
نه چندرغازی که مراجع میدن و زندگی خود مراجع هم که معلومه
و این قصه سر دراز دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
آخرین ویرایش:

Sarp

مدیر بازنشسته
جان برادر اینهایی که میگی با این پولا به جایی نمیرسن
منبع جاهای دیگه و پولهی دیگس
نه چندرغازی که مراجع میدن و زندگی خود مراجع هم که معلومه
و این قصه سر دراز دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من هم نگفتم فقط با این پولها
چون از مبلغش هم خبر دارم
از 20 تومن بگیر تا 50 - 60 تومن

و در صورت تایید از طرف مدرسه علمیه و . . .مثلا 100 تومن

ولی این دلیل نمیشه سو استفاده شه
حالا من چه 20 تومن بخورم و چه 20000000000 تومن
حرام حرامه
کوچیک و بزرگ هم نداره
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
من هم نگفتم فقط با این پولها
چون از مبلغش هم خبر دارم
از 20 تومن بگیر تا 50 - 60 تومن

و در صورت تایید از طرف مدرسه علمیه و . . .مثلا 100 تومن

ولی این دلیل نمیشه سو استفاده شه
حالا من چه 20 تومن بخورم و چه 20000000000 تومن
حرام حرامه
کوچیک و بزرگ هم نداره

چیش حرومه بابک جان
همش از سهم امامه
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
تعبیر شگرف و زیبای علامه شهید سید محمد باقر صدر که تقلید یعنی گردن بند و قلاده به گردن آویختن و معنی‌اش این است که فقیه مجتهد بار عمل مکلف را به گردن می‌گیرد . در واقع فقیه خود را فدا می‌کند تا شخص مؤمن فردای قیامت آسوده باشد و فقیه در پیشگاه خدا به پاسخ برخیزد .
کسی که به خاطر سبک شدن شانه‌های عمل شما بار اعمالتان را به گردن گرفته است
کسی باید بیاید و بگوید اصلاً ولی فقیه چه کار به زن و بچه مردم دارد ؟ کسی که خودش و زندگی‌اش را فدای کشور و مردمش کرده و یک تنه مقابل یک دنیا ایستاده ، کسی که نگذاشته یک وجب از خاک این کشور را کسی غارت کند ، کسی که با همه مشکلات پای پیشرفت حیرت آور علمی این کشور ایستاده و عزت و آبروی این مردم را در دنیا خریده ، کسی که از بالای سرش روسیه و اسراییل و از پایین پایش شیخک های عرب و از راست و چپش آمریکا در افغانستان و عراق شب و روز مشغول تهدید و معرکه گیری اند و در همین حال در داخل هم با جماعتی کودک مزاج روبروست که هم از آن‌ها خنجر می‌خورد و هم باید لبخند بزند و تحویلشان بگیرد چه کار به زن مردم دارد ؟

می‌آییم و مثلاً برای بیان ارادت و تبعیت مان می‌گوییم اگر ولی فقیه در وسط روز بگوید : " الآن شب است ما می‌پذیریم ! " اگر ولی فقیه چنین بگوید هم او اشتباه می‌کند و هم تو که می‌پذیری ! اصلاً ولی فقیه را ما تبعیت می‌کنیم چون در شب تاریک زندگی روز را تشخیص می‌دهد و در روز روشن هدایت از شب حفظمان می‌کند و اگر روزی ولی فقیه فرق روز و شب را تشخیص ندهد همان لحظه از ولایت ساقط است . چرا عقل و فهم مردم را دست کم می‌گیریم و نه فقط به مردم بلکه به ولی فقیه و دین اهانت می‌کنیم ؟




همیشه یه کسی که در راس امور قرار میگیره، مخصوصا اگه در کشور تک صدایی حاکم باشه، یه سری طرفدار برای خودش داره، و اونا آزادانه از محاسن اون صحبت میکنن، برای مثال از قدیم مردم ایران شاه دوست بودن و اونا تا حد خدای مملکت بزرگ میدونستن. در دوره امروزی خوب ولایت فقیه مطرح هست و طرفدارای جان برکفش. و خیلی خوش به حال طرفداراش که میان اینجور جانانه از اون طرفداری میکنن. برای مثال اگه الان من هم دلایل خودمو برای اینکه ولایت فقیه یعنی بزرگترین توهین به شعور مردم رو بشمرم، خیلی راحت متن من پاک میشه و همون جریان تک صدایی مثل همیشه ادامه پیدا میکنه. پس فعلا ما فقط به سخنان شما گوش میدیم!!

ولی یه ضرب المثل هست که میگه: در همیشه روی یه پاشنه نمی چرخه!!
 

Similar threads

بالا