با چه روشهای درستی میشه به یه دختر ابراز علاقه کرد؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mehrad_eyval

عضو جدید
امیر تو هنوز اندر کفه (خم)یک کوچه ای

خوشگل من جای تو بودم تا حالا صدباره

به کوچه میگفتم دوست دارم

اسونه من روزی ده بار به ده تا کوچه میگم
 

homeyra_haghighi

عضو جدید
کسی درمورد اینکه به طرف مقابل چی بگیم نظری نداره؟(مثل:سلام یا اگه گل بدیم,بگیم تقدیم با عشق و.....)

آقا چرا انقدر سخت میگیرین؟ من خودم از اون دختر بی اعصابام و به کسی رو نمیدم بخواد بیاد جلو ولی کلا" از کسی که مثل جنتلمنا خیلی مودب و محترم حرف بزنه و متین باشه خوشم میاد. اتفاقا" به داداشمم یاد دادم چجوری بره به کسی که ازش خوشش اومده اظهار علاقه کنه. خیلی محترم برید جلو و ازش بخواین بیشتر آشنا شه باهاتون. گل واسه دفه اول فکر نکنم جواب بده. من که خوشم نمیاد. حالا بازم بستگی به طرف داره.
 

haltash

عضو جدید
سلام دوستان عزیز و اساتید محترم.:lol:
من دانشجو هستم.عاشق همکلاسیم شدم.جزوه درسیش رو قرض گرفتم و با اجازتون یه بیت شعر به همراه شماره م رو روی کاغذ نوشتم و داخل جزوش گذاشتم و جزوه رو پس دادم.وقتی برگه رو دید پا شد و برگه رو بهم داد و گفت این مال شماست جا مونده.کلی ضایع شدم.بعد از اینکه کلاس ها تموم شد رفتم که گندی رو که بالا آوردم رو جمع کنم و بهش بگم که منظورم چی بوده.با کلی خواهش اجازه داد که چند کلمه باهاش حرف بزنم.بهم گفت که توقع نداشته که مثل افراد کوچه و خیابون رفتار کنم.بهش گفتم که قصد من ازدواجه.اون هم این رو به من گفت:
من نامزد دارم.اصلا یکی رو دوست دارم.من هم پرسیدم واقعا؟!یاااااااا؟؟!!!گفتم واقعا.منم گفتم ببخشید و اونم گفت خواهش میکنم.
خواستم گند به وجود اومده رو جمع کنم که فکر کنم بدترش کردم.دوستش پیشش بود.شاید از اون خجالت کشیده و وقتی که شماره من رو داخل جزوه دیده پس آورده.یا اون موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم بازم جلوی دوستش راحت نبود.دوستش که میگفت اگه نری تحویل حراست میدمت.ولی خودش چیزی نگفت.فکر کنم دلش با من باشه ولی یا خجالت میکشه یا ناز میکنه یا اینکه از نحوه ابراز علاقم ناراحت شده.
نظرتون چیه؟!به نظرتون بعد از تعطیلات چند شاخه گل واسه عذرخواهی نخرم یا یه کادو بخرم؟
کمکم کنید.آخه دوسش دارم.
ببخشید که مطالبش زیاد شد.یه داستانه که پایانش بستگی به راهنمایهای شما دوستان داره.
ممنونم:gol::heart:
 

amir.s.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان عزیز و اساتید محترم.:lol:
من دانشجو هستم.عاشق همکلاسیم شدم.جزوه درسیش رو قرض گرفتم و با اجازتون یه بیت شعر به همراه شماره م رو روی کاغذ نوشتم و داخل جزوش گذاشتم و جزوه رو پس دادم.وقتی برگه رو دید پا شد و برگه رو بهم داد و گفت این مال شماست جا مونده.کلی ضایع شدم.بعد از اینکه کلاس ها تموم شد رفتم که گندی رو که بالا آوردم رو جمع کنم و بهش بگم که منظورم چی بوده.با کلی خواهش اجازه داد که چند کلمه باهاش حرف بزنم.بهم گفت که توقع نداشته که مثل افراد کوچه و خیابون رفتار کنم.بهش گفتم که قصد من ازدواجه.اون هم این رو به من گفت:
من نامزد دارم.اصلا یکی رو دوست دارم.من هم پرسیدم واقعا؟!یاااااااا؟؟!!!گفتم واقعا.منم گفتم ببخشید و اونم گفت خواهش میکنم.
خواستم گند به وجود اومده رو جمع کنم که فکر کنم بدترش کردم.دوستش پیشش بود.شاید از اون خجالت کشیده و وقتی که شماره من رو داخل جزوه دیده پس آورده.یا اون موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم بازم جلوی دوستش راحت نبود.دوستش که میگفت اگه نری تحویل حراست میدمت.ولی خودش چیزی نگفت.فکر کنم دلش با من باشه ولی یا خجالت میکشه یا ناز میکنه یا اینکه از نحوه ابراز علاقم ناراحت شده.
نظرتون چیه؟!به نظرتون بعد از تعطیلات چند شاخه گل واسه عذرخواهی نخرم یا یه کادو بخرم؟
کمکم کنید.آخه دوسش دارم.
ببخشید که مطالبش زیاد شد.یه داستانه که پایانش بستگی به راهنمایهای شما دوستان داره.
ممنونم:gol::heart:
 

رسول فهیم

عضو جدید
میشه دربارش جستجو کنی ببینی واقعا نامزده یا نه اگرنامزد باشه, که وقتتو هدرنده واگرنامزد نبود یک راه داره...........................
 

غیرت

عضو جدید
سلام دوستان عزیز و اساتید محترم.:lol:
من دانشجو هستم.عاشق همکلاسیم شدم.جزوه درسیش رو قرض گرفتم و با اجازتون یه بیت شعر به همراه شماره م رو روی کاغذ نوشتم و داخل جزوش گذاشتم و جزوه رو پس دادم.وقتی برگه رو دید پا شد و برگه رو بهم داد و گفت این مال شماست جا مونده.کلی ضایع شدم.بعد از اینکه کلاس ها تموم شد رفتم که گندی رو که بالا آوردم رو جمع کنم و بهش بگم که منظورم چی بوده.با کلی خواهش اجازه داد که چند کلمه باهاش حرف بزنم.بهم گفت که توقع نداشته که مثل افراد کوچه و خیابون رفتار کنم.بهش گفتم که قصد من ازدواجه.اون هم این رو به من گفت:
من نامزد دارم.اصلا یکی رو دوست دارم.من هم پرسیدم واقعا؟!یاااااااا؟؟!!!گفتم واقعا.منم گفتم ببخشید و اونم گفت خواهش میکنم.
خواستم گند به وجود اومده رو جمع کنم که فکر کنم بدترش کردم.دوستش پیشش بود.شاید از اون خجالت کشیده و وقتی که شماره من رو داخل جزوه دیده پس آورده.یا اون موقع که میخواستم باهاش حرف بزنم بازم جلوی دوستش راحت نبود.دوستش که میگفت اگه نری تحویل حراست میدمت.ولی خودش چیزی نگفت.فکر کنم دلش با من باشه ولی یا خجالت میکشه یا ناز میکنه یا اینکه از نحوه ابراز علاقم ناراحت شده.
نظرتون چیه؟!به نظرتون بعد از تعطیلات چند شاخه گل واسه عذرخواهی نخرم یا یه کادو بخرم؟
کمکم کنید.آخه دوسش دارم.
ببخشید که مطالبش زیاد شد.یه داستانه که پایانش بستگی به راهنمایهای شما دوستان داره.
ممنونم:gol::heart:

سلام
اگر نظر ما دخترهارو میخوای باید بهت بگم مثل این بچه مدرسه ایها رفتار کردی از شما که دانشجو هستید بعیده شما از قشر تحصیل کرده هستید بهتر نبود خیلی مودبانه ابراز علاقه میکردید و حرف دلتون رو میزدید.
کلا دخترا از پسرای مودب و متشخص خوششون میاد پس سعی کن رفتار عاقلانه داشته باشی تا دختر مورد علاقت بهت اطمینان کنه .
آرزوی موفقیت براتون دارم
راستی اگر جواب مثبت گرفتی یه تاپیک بزن اعلام کن
 

haltash

عضو جدید
میشه دربارش جستجو کنی ببینی واقعا نامزده یا نه اگرنامزد باشه, که وقتتو هدرنده واگرنامزد نبود یک راه داره...........................
به نظر خودم نامزد نداره.لطفا راه حلت رو بگو.
سلام
اگر نظر ما دخترهارو میخوای باید بهت بگم مثل این بچه مدرسه ایها رفتار کردی از شما که دانشجو هستید بعیده شما از قشر تحصیل کرده هستید بهتر نبود خیلی مودبانه ابراز علاقه میکردید و حرف دلتون رو میزدید.
کلا دخترا از پسرای مودب و متشخص خوششون میاد پس سعی کن رفتار عاقلانه داشته باشی تا دختر مورد علاقت بهت اطمینان کنه .
آرزوی موفقیت براتون دارم
راستی اگر جواب مثبت گرفتی یه تاپیک بزن اعلام کن
قبول دارم بچگانه رفتار کردم.خودش هم گفت که توقع همچین رفتاری رو نداشته.لطفا کمکم کنید تا مشکلم رو حل کنم.
 

رسول فهیم

عضو جدید
خوب نظربنده هم مثل نظر غیرت خانم اینه که مودب بروجلووآروم بهش بگو که مدتی ....میشود که دوستت دارم وکلابه اوتوضیح بده که چطورشد که عاشقش شدی .........................................وچند جمله مودبانه وعاشقانه.................
 

Alonel

عضو جدید
یک نظر و کمی تا قسمتی تجربه شخصی

یک نظر و کمی تا قسمتی تجربه شخصی

سلام امیر جان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!

مبحثی که عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.

باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.

از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.

تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.

منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.

حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.

خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم
 

damash78

عضو جدید
یک شاخه گل رز یادت نره ، معجزه میکنه


من به همکلاسیم علاقه مندم. اونم با نگاه هاش همینو میگه. اما از بد روزگار جو کلاس ما خیلی خشکه. بطوریکه دخترا و پسرا حتی به هم سلام هم نمیکنن.

بعد از یه ترم و نیم من تازه با یه چندتا بهانه باهاش صحبت کردم.
باهم درمورد دشمنای مشترک یعنی استاد ریاضیمون صحبت کردیم و کلی واسم درددل کرد. حتی گفت ترم قبل و با التماس به استاد با ده قبول شده. اما اصلا به روی خودش نیاورد و موضوع بحث رو به جاهای خوب نکشوند.
همیشه منتظره که من یه چیزی بگم.
منم که نمیتونم یه شاخه گل رز ببرم بهش بدم.

اینم بگم که اخلاقش (تا وقتی که باهاش صحبت نکنی) فوق العاده خشکه. اما نمیدونم دیگه به چه بهانه ای برم باهاش حرف بزنم.
 

damash78

عضو جدید
سوال

سوال

یک شاخه گل رز یادت نره ، معجزه میکنه


سلام
من یه موضوع جالب برای کنفرانس فیزیک پایه 1 در حد 15 دقیقه نیاز دارم
بحث نمره یه طرف ولی چون به فیزیک علاقه دارم میخوام موضوع جالب باشه قضیه یه کم رو کم نیه:d
رشته من برقه به فیزیک علاقه زیادی دارم ولی هیچ موضوع جذابی برای کلاس پیدا نکردم
پیشنهاد موضوع کافیه ولی هرکی منبع خوبی برای موضوع داشتش لطف کنه
خودم دوتا موضوع پیدا کردم:
آونگ فوکو و پوشخونوف
نظریه پروفسور حسابی


سر فیزیک سه یکی از دخترا اومد درباره زمان کنفرانس بده گند زد. اول گفت زمان معنایی نداره و نسبیه و مثل جرم نیست که کمیتی شناخته شده باشه (یکی نیست بهش بگه اصلا تعریف دقیق فیزیکی جرم چیه؟) و فلان و ...
آخر سر به این رسید که زمان دوبعدیه و ...
بابا تو که الان میگفتی زمان معنا نداره.

به نظرم پلاسما و شتابدهنده های پلاسمایی که دکتر جعفری دارن روش کار میکنن چیز جالبیه.

یا سپرها و شمشیرهای پلاسمایی مثل جنگ ستارگان. یا محافظ ها عظیم پلاسمایی که میشه زیر دریا یه نیم کره درست کرد و در زیر پلاسما یه شهر ساخت بطوری که آب نفوذ نکنه
 

amir.s.m

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام امیر جان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!

مبحثی که عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.

باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.

از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.

تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.

منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.

حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.

خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم
ممنون خیلی عالی بود.
:w17::w27:
 

EECi

مدیر بازنشسته
سلام امیر جان
اولش با دیدن عنوان تاپیکت تو گوگل خیلی تعجب زده شدم و بعد از خوندن مباحث نظرات مطرح شده از باشگاهتون خوشم اومد و تصمیم گرفتم بجای اینکه تمام وقتم رو برای بهبود SEO سایتهای دیگه خرج کنم با عضویت تو این انجمن یکمی هم با هم قطار ها باشم!!!

مبحثی که عنوان کردی رو یه جورایی خودمم تجربه کردم.
البته اینم باید بگم که از اون دسته از آدم هایی هستم که به خانواده شدیدا مقید هستم و امر ازدواج خودمو به صورت کنترات به مادرم محول کردم ، اما ازاون جا که صحبت به صورت صرف کامل در مورد ازدواج نیست و فقط در مورد برقراری یک رابطه کاملا سالم و البته اخلاقی هست خودم یه چیزایی (با اجازه اساتید و مربیان بزرگوار) میدونم.

باید اینو بگم که اول از همه یه مقدماتی رو باید فراهم کرد نه اینکه یکهو بری پیش یه خانم محترم و بخوای با دادن یه شاخه گل رز ، گلایل و ... ابراز علاقه (اونم از نوع عشقی-نه رفاقتی و بی هیچ قصد پنهان) بکنی و توقع عکس العمل قابل پیش بینی داشته باشی.

از اینجا به بعدشو به صورت نوعی باز سازی تجربه شرح میدم.

تو دانشگاهمون یه خانم بسیار محترم از همکلاسی ها بود که به نظر من با بقیه تفاوت داشت و یه آدم فعال در اجتماع و با نمکی میومد.

منم بعد از کلی کلانجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم که با اون رابطه ای از نوع یک دوستی کاملا پاک (بدون هیچ قصد خاک توسری و غیر خاک توسری ، از نوع همه رفاقت هایی که دو دوست معمولی از جنس غیر مخالف دارند!!) برقرار کنم.
بعد ازکلی مشاوره و پرس و جو از دوستان به یک منبع بینظیر برای دوست شدن رسیدم(کتاب Petit Prince اثر آنتوان دوسنت اگزوپری) که از اهلی شدن سخن گفته بود(خوندنشو به همه توصیه میکنم.) و مراحل اهلی کردن رو پشت سر گذاشتم .
بعد از مدتی صمیمی تر شدن از دوتا همکلاسی با گفتن این جمله جادویی:
-- میتونم شماره تلفنتو داشته باشم ، البته اگر نمیخوای ناراحت نمیشم --
(علت جادویی بودن در بخش دوم جملست) بعد از یه مدت که رابطه به صورت ارسال و دریافت چند پیامک معمولی بود متوجه شدیم که اگر خانواه هامون هم از این موضوع خبردار بشن بهتره تا سوء تفاهمی پیش نیاد.

حالا هم بصورت چکیده این نکته رو خدمتتون عرض میکنم که قصدتتون هرچی که میخواد باشه باشه(فکر بد نکنید ، اوناش دیگه منظورم نبود)شتاب زده و مثل بچه دبستانی ها رفتار نکنید یا مثل اون پسره تو فیلم ترانه مادری ترم 1 بازی و جو خواستگاری تو سال اول برداشتن بر ندارید.
سعی کنید با اهلی کردن به روابط اجتماعیتون شکل بدید تا از لذت پایداری دوستی ها به بقیه هم سهمی بدید.

خیلی خیلی شرمنده که وقت همه رو گرفتم
افرین مهندس:gol:
بالاخره یک نفرم در باشگاه مهندسان دیدیم که با اصول و بدون پنهان کاری و با اطلاع خونواده رفته جلو ابراز علاقه کرده;)
کتابی رو هم که معرفی کردی من هم به همه پیشنهاد می کنم مطالعه کنن...
کلا خیلی لذت بردم از پستت:gol:
 

ازاده 20

عضو جدید
بهترین روش ابراز احساس به دختر خانم ها گفتن احساساتتون از اعماق وجوتون هست . دوست گلم نترس بگو
گل واژه هایی که از احساسات پاک نشأت می گیره همیشه دل نشینه
 

آوای علم

مدیر تالار مشاوره
مدیر تالار
از طرح روابط دوستی در تالار مشاوره جدا خودداری فرمایید

امیدوارم با رعایت قوانین محیط خوبی را با هم ایجاد کنیم
 

VAHIDx360

عضو جدید
سلام

سلام

دوست عزیز دوای دردت پیشه منه ...

ببین چند حالت وجود داره

الف ) حالتی که پسره دختره رو دوست داره و دختره روحشم خبر نداره : در چنین شرایطی باید یه کار کنی دختره بفهمه بهش توجه داری .. با نگاه کردن اصولی , با جزوه گرفتن , در مورد بحثهای مختلفی سر حرف رو باهاش باز کردن و در این میان بهش توجه محبت امیزی کردن و .. کارهایی که دختره بفهمه اولا : صدات چطوریه , بهش محبت داری , قبلا با هم رو در رو شدیم , کمی ازت شناخت داشته باشه و خلاصه یه هو نباشه .. چون اگه یه هو جلو دختره سبز بشی بگی دوست دارم 110 درصد بهت میگه نه .. حالا تو هی خودت رو بکش ..

ب) پسره دختره رو دوست داره و کارهایی که تو حالت الف گفته شد رو نسبت به دختره انجام داده .. ولی بازم نمی دونه جوابش چیه و نمی دونه دوسم داره یا نه ؟
خوب در چنین شرایطی چون گام اول به خوبی برداشته شده نسبت به دختره .. پس به راحتی میتونی توی یک شرایط و موقعیتی که دختره از کسی خجالت نکشه و تنها باشه .. کارهای زیر رو انجام بده :
خانم فلانی .. سلام .. ببخشید مزاحم شدم .. میتونم یه چند لحظه ای وققتون رو بگیرم : یا میگه بفرمایید : حرفت رو میگی یا میگه در چه موردی : تو میگی میخوام اگه اجازه بدین یه موضوعی رو به شما بگم اونم میگه بفرمایید و یا اینکه میگه نه اجازه نمیدم ( احتمالش خیلی ضعیفه )

بعد حرف دلت رو بگو .. با اعتماد به نفس باش .. نمی خواد بخورتت که .. بگو دوسش داری .. به هر حال یه چیزایی بهش بگو تا واقعا بفهمه دوسش داری ... اگه بتونی زهرت رو خوب بریزی تو اخر باید بگی نمی خوام همین الان جواب بدی .. خواهشا در موردش فکر کنین .. مطمین باش .. جوابش حتما اره هستش .. ولی تو وهله اول چرت و پرت تحویلش بدی یا نتونی نیتت رو درست حسابی انتقال بدی ..اون در موردت فکر بد میکنه .. همون اول بهت میگه نه .. که تواین شرایطم بازم جای نگرانی نیست .. برا بار دوم باید بری جلو .. دوم هم نشد .. پس تا 3 نشه بازی نشه .. مطمین باش به یه نتیجه ای میرسی بالخره .
ج) پسره دختره رو دوست داره و دختره هم پسره رو دوست داره : این دو حالت داره : 1- دختره پسره رو میخواد .. عاشقشه .. به خوبی یا بهتر بگم به حد کافی هم چراغ سبز نشون داده به پسره .. و پسره این رو میدونه ولی اصلا بنا حالا به دلایلی پسره نتونسته بهش ابراز کنه و عکس العمل نشون بده .. و دختره حالا بعد یه مدتی ممکنه سرد بشه که طرف دوسم نداره .. و دیگه چراغی نشون نده .. ممکنه فاصله ای هم بیفته بین این دوست داشتن .. شاید تو محوطه دانشگاه اتفاق بیفته .. مثلا دو سه ترم ممکنه فاصله بیفته .. ولی پسره باید از یه چیزی مطلع بشه .. که ایا تو این فاصله دختره رفته سراغه کس دیگه ای یا نه .. اگه رفته که هیچ .. باختی .. اگه نرفته مطمین باش بازم دوست داره و شاید به خاطر تو نتونسته به کس دیگه ای دل ببنده ..
و حالت 2- دختر و پسر عاشق همن .. مشکلی نیست .. فاصله ای نیفتاده و کشته مرده همن .. شاید بازم نمی تونه پسره از روی خجالت بره و بهش بگه دوست دارم ..

ببینید توی او 2 ....>>>> جوابش یکیه .. در این شرایط به راحتی باید رفت جلو .. غرور و خجالت بودن رو باید اقا پسرا بزارن کنار .. انتظارم نداشته باشید که دختره عاشقتم باشه بیاد جلو .. طبیعتا برات بمیره هم نمی تونه بیاد جلو .. که دلالیلش متفاوته نمیشه توضیح داد .. که همون غرور منشا اصلیش هستش . و چون دختره دوست داره .. طبیعتا جوابش مثبت خواهد بود .. جای نگرانی نیست .. برو جلو و بهش ابراز علاقه کن .. مطمین باش خیلیم خوشحال میشه .. انگاری دنیا رو دادن بهش دادن .. ( طنز : از خوشحالی سکته نکنه شکر داره :D)
 

نقی1981

عضو جدید
سلام اگر واقعا قصدتون ازدواج هستش چرا به خواستگاریش نمیرید؟:cool::razz: اگر میخواید اول کاملا بشناسیدش راجع به خودش وخونواده اش بی سرو صدا تحقیق کنید:cool::confused: طوری که اگر جور نشد به ابروی دختر بر نخوره. بنظر من بهترین شیوه برای ازدواج اینکه دولت مردم رو مجبور کنه یه مدت با هم رفت وامد خانوادگی داشته باشن تا اجازه ثبت ازدواج رو بهشون بده :D:confused::surprised:;) اما اگر میخواید فقط باهاش یه مدت دوستی کنید و بعدشم بیخیالش بشید:mad: مطمئن باشید خدا یه روزی تو کاسه تون میذاره ناجور . اینو به تجربه دیدم .چوب خدا واقعا بیصداست ممکن دیر بشه ولی چوبش رو میخورید.:cry:
 

تیکا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سنگين باش
همين
برو جلو و خيلي سنگين (عاجزانه نگو )بگو من مايلم بيشتر با شما اشنا بشم اگه امكانش هست اين اجازه رو بهم بدين
بعدش اگه گذاشت كه حرفتون رو مي زنين
اگه اجازه نداد يه مدت اصلا باهاش كاري نداشته باشين
اگه مايل باشه و روش نشده باشه بگه خودش يا با نگاه هاش يا با يه حركت مثله پرسيدن سوال و ... نشون ميده

من نظرم اينه كه خودتون رو عاجز و خيلي مايل نشون ندين
علاقتون رو نشون بدين ولي سنگين اينجوري متوجه ميشه زياد وقت نداره :D
ايشالا اگه صلاحه بشه
 

alborz_2000

اخراجی موقت
سنگين باش
همين
برو جلو و خيلي سنگين (عاجزانه نگو )بگو من مايلم بيشتر با شما اشنا بشم اگه امكانش هست اين اجازه رو بهم بدين
بعدش اگه گذاشت كه حرفتون رو مي زنين
اگه اجازه نداد يه مدت اصلا باهاش كاري نداشته باشين
اگه مايل باشه و روش نشده باشه بگه خودش يا با نگاه هاش يا با يه حركت مثله پرسيدن سوال و ... نشون ميده

من نظرم اينه كه خودتون رو عاجز و خيلي مايل نشون ندين
علاقتون رو نشون بدين ولي سنگين اينجوري متوجه ميشه زياد وقت نداره :D
ايشالا اگه صلاحه بشه
خوب گفتی. خوشمان امد.
هی دختر من ازت خوشم اومده، شماره موبایلت چنده؟
این جواب میده؟
 

Parham Rezay

عضو جدید
سلام دوستان

تاپیک جالبی . یه سوال داشتم اگه جواب بدین ممنون میشم .

راستش من ترم 6 هستم و تو دانشگاهمون با این که جو خیلی عالی داره و اصلا رابطه با جنس مخالف یه جیز خیلی عادی .

من تو این 6 ترم به خاطر مشغله کاری که داشتم اصلا فرصت فکر کردن به همچین موضوع های نداشتم تا این که ترم قبل

نمیدونم چی شد که از یه نفر خیلی خوشم امد و ارتباط خودم رو با هاش نزدیک تر کردم , تو کل ترم جاری خیلی با خودم گفتم بهش بگم یا نگم .

تا این که 3 روز پیش رفتم کشوندمش یه جا و بهش گفتم . اون تو جواب برگشت بهم گفت : شوکه شدم اصلا از شما انتظار نداشتم. بعدش گفت متاسفم نمیتونم .

امارش رو هم گرفتم به صورت غیر مستقیم با هیچ پسری نیست

دوستان این کاره به نظرتون دوباره بهش بگم ؟( البته اگه بتونم بگم چون واقعا تا حالا این طوری ضایع نشده بودم پیش یه دختر )

چه راهکاری رو پیشنهاد میدین ؟
 

botany

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

تاپیک جالبی . یه سوال داشتم اگه جواب بدین ممنون میشم .

راستش من ترم 6 هستم و تو دانشگاهمون با این که جو خیلی عالی داره و اصلا رابطه با جنس مخالف یه جیز خیلی عادی .

من تو این 6 ترم به خاطر مشغله کاری که داشتم اصلا فرصت فکر کردن به همچین موضوع های نداشتم تا این که ترم قبل

نمیدونم چی شد که از یه نفر خیلی خوشم امد و ارتباط خودم رو با هاش نزدیک تر کردم , تو کل ترم جاری خیلی با خودم گفتم بهش بگم یا نگم .

تا این که 3 روز پیش رفتم کشوندمش یه جا و بهش گفتم . اون تو جواب برگشت بهم گفت : شوکه شدم اصلا از شما انتظار نداشتم. بعدش گفت متاسفم نمیتونم .

امارش رو هم گرفتم به صورت غیر مستقیم با هیچ پسری نیست

دوستان این کاره به نظرتون دوباره بهش بگم ؟( البته اگه بتونم بگم چون واقعا تا حالا این طوری ضایع نشده بودم پیش یه دختر )

چه راهکاری رو پیشنهاد میدین ؟
سلام
اگه قصدت فقط دوستیه و اون هم اهل دوستی نیست به نظرم مطرح کردن دوباره موضوع نه تنها کمک نمیکنه، ممکنه باعث ناراحتیش بشه،
ولی اگه اینطوری نیست که قضیه فرق میکنه...................
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا