دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
به چشمان پريرويان اين شهر
به صد اميد مي بستم نگاهي
مگر يك تن از اين ناآشنايان
مرا بخشد به شهر عشق راهي
به هر چشمي به اميدي كه اين اوست
نگاه بي قرارم خيره مي ماند
يكي هم، زينهمه نازآفرينان
اميدم را به چشمانم نمي خواند
غريبي بودم و گم كرده راهي
مرا با خود به هر سويي كشاندند
شنيدم بارها از رهگذاران
كه زير لب مرا ديوانه خواندند
ولي من، چشم اميدم نمي خفت
كه مرغي آشيان گم كرده بودم
زهر بام و دري سر مي كشيدم
به هر بوم و بري پر مي گشودم
اميد خسته ام از پاي ننشست
نگاه تشنه ام در جستجو بود
در آن هنگامه ي ديدار و پرهيز
رسيدم عاقبت آن جا كه او بود
"دو تنها و دو سرگردان، دو بي كس"
ز خود بيگانه، از هستي رميده
از اين بي درد مردم، رو نهفته
شرنگ نااميدي ها چشيده
دل از بي همزباني ها فسرده
تن از نامهرباني ها فسرده
ز حسرت پاي در دامن كشيده
به خلوت، سر به زير بال برده
به خلوت، سر به زير بال برده
"دو تنها و دو سرگردان، دو بي كس"
به خلوتگاه جان، با هم نشستند
زبان بي زباني را گشودند
سكوت جاوداني را شكستند
مپرسيد، اي سبكباران! مپرسيد
كه اين ديوانه ي از خود به در كيست؟
چه گويم! از كه گويم! با كه گويم!
كه اين ديوانه را از خود خبر نيست
به آن لب تشنه مي مانم كه ناگاه
به دريايي درافتد بيكرانه
لبي، از قطره آبي تر نكرده
خورد از موج وحشي تازيانه
مپرسيد، اي سبكباران مپرسيد
مرا با عشق او تنها گذاريد
غريق لطف آن دريا نگاهم
مرا تنها به اين دريا سپاريد
***
 

pune

عضو جدید
مهم نيست كه گودال كوچك آبي باشي يااقيانوسي بيكران.مهم اين است كه زلال باشي.زلال كه باشي آسمان درتو پيداست.:heart:
 

bahareh s

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا من باهاتوووووووووون قهرم من از صفحه 55 نبوووووووووووووووووووودممممممممم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لحظه ديدار نزديك است .
باز من ديوانه ام، مستم .
باز مي لرزد، دلم، دستم .
باز گويي در جهان ديگري هستم .
هاي ! نخراشي به غفلت گونه ام را، تيغ !
هاي ! نپريشي صفاي زلفم را، دست!
آبرويم را نريزي، دل !
- اي نخورده مست -
لحظه ديدار نزديك است .

من این شعرو خیلی قشنگ میخونم
نگفته بودم صدام قشنگه من همیشه در حال خوندنم حتی سر کار تا مدیرمون میره بیرون

لحظه دیدار نزدیک است
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]....
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه مثل سیب سرخ گرم و بدون خواهشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه دلم ...تمام ضربش با تو[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه میگم تو رو خدا بیا ....دلم منتظره[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه همش یه گوشه ای کز میکنم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه نگاه من تو برگ یک پاییز سرد پریشونه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نه اینکه من پاییزا رو دوست ندارم [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نه این که من تو انتهای مرگمم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نه این که من پر از نیاز وخواهشم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نه این که من می خوام اسیرت بکنم[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]نه اینکه من تنها به عشق مرهمم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فقط می خوام بهت بگم[/FONT][FONT=&quot] ...
[/FONT]
[FONT=&quot]به جون گل های بهار ...به اون ستاره ای که گاه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]میومد از راه دراز[/FONT][FONT=&quot] ...
[/FONT]
[FONT=&quot]میو مد ودل من و ..با اون نگاه ساکتش می برد تا اوج اون خدا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]می گفت تو رو خدا ...برو ...برو...تو رو خداااا[/FONT][FONT=&quot]...
......!!!!
[/FONT]
[FONT=&quot]چشم مهربون..من میرم و تو هر جای این سفرم جا می مونم[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]ستاره ی شب های من این وبدون که[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نگاه اون برای من تولد 2باره بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]کلام اون برای من ستایش شبونه بود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]من چی بگم؟ [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]؟ از حس با هم بودنم؟ از این که هرگز نبودم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از این که راحت گم شدم؟ از ابتدای هر روزم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از اون نگاه آدما ؟ که قلبم و خون میکنه؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از موندنم؟ از بودنم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از نگاهم؟ از حسرتم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از انتظار بیکرون[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از ابهام حد نگات؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از اون چشای بی قرار[/FONT][FONT=&quot] ...
[/FONT]
[FONT=&quot]از لبخند سرد لبات؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از صدای تو رو خداااااااااا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از اون خدایی که شد میون من و تو گواه[/FONT][FONT=&quot]/
[/FONT]
[FONT=&quot]از آبی و خاکستری؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ازون روزای تلخ؟ یا از نگاه اون چشا؟؟ از چی بگم[/FONT][FONT=&quot] ...
[/FONT]
[FONT=&quot]بزار برات از اون نگاه بگم ..می خوام برات از اون چشا بگم[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
[FONT=&quot]از چی بگم؟ای مهربون؟؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از یک سلام آشنا؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از غربت اون آشنا؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]از اون تو رو خدا ...تو رو خدااااا/؟[/FONT][FONT=&quot]
..

[/FONT]
[FONT=&quot]بزار فقط بهت بگم دوست دارم به اون خدا
"خودم"
[/FONT]
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]بازم میگم اگه یه روز بدون من خسته و جا مونده شدی[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه یه روز دور از نگام خسته تر از نگام شدی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه دلت قد خدا پر بکشه[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه یه جا , لبای تو تشنه تر از دریا بشه ؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه بهار تو, تو ابتدای ماتمه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه چشات بارون تنهایی شدنه؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه نگاه سرد من تو عمق چشمات پیدابشه؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه دلت گرفت ...شکست[/FONT][FONT=&quot]....
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه فقط یه لحظه یاد نگاه من می کرد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه دیدی تو هم پاییزا رو دوست نداری؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه دیدی نگاه اون به سردی نگاهته؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه یه روز تو ابتدای هر روزی؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اگه حالا شده برات همون بنای دیروزی؟[/FONT][FONT=&quot]
...[/FONT]
[FONT=&quot]فکر نکنی گناه چشمای منه[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
[FONT=&quot]فکر نکنی تقاص اشکای منه[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]فکر نکنی از راه دور دارم سفارش می کنم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فکر نکنی به اون خدا دارم شکایت می کنم؟[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]فکر نکنی که من باید[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]حالا تلافی بکنم[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]نگار من...من عاشق چشم توام[/FONT][FONT=&quot]..
[/FONT]
[FONT=&quot]تو رو خدا ...تو رو خدا[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT]
[FONT=&quot]به اون خدا ...فقط می خوام بهت بگم دوست دارم قد خدا[/FONT][FONT=&quot]...
"خودم"
[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT]
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی نشنیدن و ندیــــــــــــــــــدن تا کی به ستــــاره خیره گشتن تا کی سر یک شـــــاخه نشستن تا کی ز خدا ترانــــــــــــــه گفتن تا کی به سراب ، خیــــــره گشتن تا کی به خیال ، ســـــــایه دیدن تا کی جمال یــــــــــــــــــــار ندیدن تا کی به پی هوس دویـــــــــدن تا کی سرود حق ســــــــــــــرودن اما در دل بســـــــــــــــــته نمودن تا کی شب غم سحر نمــــــــودن از وصف صفــــــــــای دل شنیدن تا کی شب و روز ، جفـــــــــا کردن با صوت بلند ، ریـــــــــــــا نمودن تا کی چه کنم ، چــــــــــــرا گفتن این وسوسه هــــــــا ز سر نبردن تا کی ، کی و تا کی ، کی گفتن از کی ، این همـــــــه بیت گفتن
 

arash62

عضو جدید
چه هوایی شده بود آن روز
یادت هست؟
که قاصدک را به سوی من پرواز دادی

زیر پایت تپه ی سبز
روبرویت دریا
پشتت کوه
باد در موهایت می نواخت
دریا ضرب می گرفت
پروانه های دامنت می رقصیدند

زانوهایم را بغل کردم
در بستر بی هیاهوی خویش
به جای خالیت نگاه کردم
و گفتم:
دیگر هیچ گاه شعر نمی گویم...
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاقبت یک روز مغرب محو تماشای مشرق میشود
عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق میشود
شرط میبندم زمانی که نه زود است و نه دیر
مهربانی حاکم کل مناطق میشود
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاپری قصه ی من ، چرا دلت هوایی شد؟
دست کدوم غریبه ای باعث این جدایی شد؟
این طوری بی تابی نکن،گریه به چشمات نمیاد
عاشق تو ، پر زد و رفت ، دیگه سراغت نمیاد
عیبی نداره گل من، اگه دلت سنگی شده
اگه که سهم هر شبت گریه و دلتنگی شده
 

arash62

عضو جدید
آن روز بـا تـو بـودم
امـروز بـی تــوام
آن روز کـه بـا تـو بـودم
- بـی تـو بـودم
امـروز کــه بـی تــوام
- بـا تــوام
 
آخرین ویرایش:

arash62

عضو جدید
دست ات را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست.
 

arash62

عضو جدید
لحظه دیدار نزدیک ست.

باز من دیوانه ام ٬ مستم.
باز می لرزد ٬ دلم ٬ دستم.
باز گوئی در جهان دیگری هستم.
های ! نخراشی بغفلت گونه ام را ٬ تیغ !
های نپریشی صفای زلفکم را ٬ دست !
و آبرویم را نریزی دل !
- ای نخورده مست -
لحظه ی دیدار نزدیک ست.
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه دیدار نزدیک ست.

باز من دیوانه ام ٬ مستم.
باز می لرزد ٬ دلم ٬ دستم.
باز گوئی در جهان دیگری هستم.
های ! نخراشی بغفلت گونه ام را ٬ تیغ !
های نپریشی صفای زلفکم را ٬ دست !
و آبرویم را نریزی دل !
- ای نخورده مست -
لحظه ی دیدار نزدیک ست.

این چه شعریه که همتون می نویسنش من تازه این شعرو دیدم یعنی اینقد مشهوره :w20:
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نمیشه باورم سخته[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هنوزم عاشقم هستی؟[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نگو که کوله بارت رو[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]«همینجوری» تو می بستی![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]نگات می لرزه وقتی که[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دروغ مهمون لبهاته[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلت کادو شده، انگار ـ[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]که اون مهمون شبهاته[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]«خیانت» حس خوبی نیست[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تصور کردنش دردِ[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به جون این تن خسته[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دلم از عشق هم سردِ[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]صدات نرم و لطیف اما[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو کل جسمت آشوبه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]رها کن اون صدایی رو[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]که بر ذهن تو می کوبه[/FONT]
[/FONT]
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب اول:
می‌کند اين کاسه‌های فقر را افزون
تا بگيرد کشت‌زاران، بخت آتشناک قحطی را.

شب دوم:
می‌فشاند دانه‌های نااميدی اين جهانخواره (۱)
تا نرويد هيچ " آبادی" نگاه ِ ما.

شب سوم:
صف به صف اين گشنگان در رنج ِ نانی تن به راهِ اين خراب آباد
می‌برند آه...
چشم تردامانِ‌شان را در سری رنجور
تا نبيند ديده‌شان اين: پَست رسم ِ بی‌نوایی را.

شب چارم:
من به آواز حزين زندگاني اين چنين مهجور و دم خسته
می‌دهم تصوير "دردی را " ز خون رفتگان تو به چشم تو
آنچناني که به گور حسرتی اين مردگان ِ طرد
کرده در دل آروزهای نهان زندگانی را به بطن خاک.

شب پنجم:
اين تباهی زمان است
همچنان آوار تخدير شبانی سخت
می‌مکد اين خون خورشيد جوانم را
در سحر مانده ظلام ِ خواب ِ ما بر خستگی‌هامان.

شب ششم:
وين يتيمان تک به تک محروم و جان‌فرسا
کاسه‌هاشان را بسان بی‌کسان، وه، اين بخار سرد تقدير، می‌کند مدهوش.

شب هفتم:
مرگ در حرف است
بر زبانت می‌زند ُمهر ِ"نبودن" را
تا شوی خاموش!
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
هم ترانه! ياد من باش!
بی بهانه ياد من باش
وقت بيداريِ مهتاب،
عاشقانه ياد من باش
!


جای من رو خالی کن
وقتی خورشید در اومد
وقتی جادوی سیاهی بی اثر شد یاد من باش!

تا همیشه عاشقانه یاد من باش
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا