حیف نیست؟

[TINA ARCHI]

سیلاممم

میخواستم بگم که زندگی یه فرصت خیلی کوتاه از طرف خدا و هر لحظه ممکنه که مرگ بیاد و به اون پایان بده چرا ما تو این فرصت کوتاه که داریم کاری نمیکنیم که از زندگی لذت ببریم چرا کارایی که دوست داریمو انجام نمدیم مثلا خود من یه مدت گرفتار روزمرگی و تنبلی شدم هر روز برم دانشگاه بعد بخوابم و دوباره فردا برم دانشگاه دلم میهواد بیخیال درس و دانشگاه بشم و برم دور دنیا رو بچرخم برم همه جا رو ببینم همش کارای تکراری همش اعصاب داغوونی واقعا حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چند نفرمون داریم از زنگی الانمون لذت میبریم؟کارایی که دوست داریمو انجام میدیم؟

 

[TINA ARCHI]

نه بابا مثل اینکه حیف نیست همه راضیه ان

 

[sufia89]

سلام

دوست عزیز 20 دقیقه هست تاپیکو گذاشتی کسی جواب نداده ینی همه راضیند؟؟؟؟؟؟؟؟

دقیقا یه مشکل عمومیه

همش از بی انگیزگی و بی هدفی در زندگیه

البته ممکنه بعضی ها شاکی بشند که نه ما تو زندگیمون هدف داریم ولی بازم بعضی وقتا از این روزمرگی خسته میشیم که اینم به خاطر انگیزه زیاد نداشتن برای رسیدن به اون هدفه

خیلی بحث پیچیده ایه

فکر نکن حتما با یه سفر رفتن مشکل حل میشه، باید مشکل رو اول تو خودت حل کنی

ببینی اولا چیا راضیت میکنه چیا برات خسته کنندست

چیا ارزش اینو دارند که روشون وقت بذاری هرچند خسته کننده باشند اما نتیجش دلخواهته
ولی قبول دارم اینو که کلا زندگی های ما تنوع خیلی کم داره

اگه از بالا نگاه کنی خیلی از کارایی که انجام میدیم شاید از حوزه 4 الی 5 نوع کار خارج نشه

 

[NYC]

سیلاممم

میخواستم بگم که زندگی یه فرصت خیلی کوتاه از طرف خدا و هر لحظه ممکنه که مرگ بیاد و به اون پایان بده چرا ما تو این فرصت کوتاه که داریم کاری نمیکنیم که از زندگی لذت ببریم چرا کارایی که دوست داریمو انجام نمدیم مثلا خود من یه مدت گرفتار روزمرگی و تنبلی شدم هر روز برم دانشگاه بعد بخوابم و دوباره فردا برم دانشگاه دلم میهواد بیخیال درس و دانشگاه بشم و برم دور دنیا رو بچرخم برم همه جا رو ببینم همش کارای تکراری همش اعصاب داغوونی واقعا حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چند نفرمون داریم از زنگی الانمون لذت میبریم؟کارایی که دوست داریمو انجام میدیم؟

دست رو دلمون نذار تینا جان، کی تو این دور زمونه دچار روزمرگی نیست ؟
بعضی مواقع فکر میکنم من مثلا 20 سال دیگه چه داستان هیجان انگیزی دارم که واسه بچم تعریف کنم؟
دیدی پای صحبت بعضی از بابا ها میشینی اندازه سن آدم خاطره و ... دارن؟

 

[sufia89]

واقها چه راه حلی قطعی و درستی وجود داره؟؟؟؟؟؟؟

کی میدونه؟؟

 

[Goldstone]

همین فکر تغییر هم خود نوعی تغییر هست

 

[TINA ARCHI]

نمیدونم شاید به قول سوفیا از روی بی هدفی باشه ولی مثلا خود من تمام فکر و ذهنم درس خوندن بود تمام آمال و آرزوهام درس بود ولی الان میبینم وقتمو هدر دادم تو این 3 سالی که اومدم دانشگاه چقدر چیز یاد گرفتم 100 رحمت به مدرسه به قول دوستم آدم باید یه فرعیاتی تو زندگیش داشته باشه

 

[سمندون]

عمر گران میگذرد خواهی نخاهیییییییییییی

 

[sufia89]

همین فکر تغییر هم خود نوعی تغییر هست

بله فکر تغییر هم نوعی تغییره اما نه اینکه تااخرش در همین حد فکر باقی بمونه، شاید واسه خیللی از ما فقط در همین حد فکر باشه و بس، عملی در کار نیست

بعضی وقتا از دانشگاه که میام بی اختیار بدون اینکه خسته باشم به خودم میگم یکم برم بخوابم
بعد یه لحظه فکر میکنم خوب مثلا الان نخوابی چه اتفاقی می افته یا واقعا یه بار کار فردات رو به آخرین لحظه نندازی چه اتفاقی می افته و هزار تا فکر تغییر جزئی دیگه که متاسفانه بیشتر وقتا فقط در حد فکر باقی میمونه

تازه اینا خیلی جزئیند ولی به نظرم هر تغییری رو باید از کوچیک شرو کرد

 

[sufia89]

نمیدونم شاید به قول سوفیا از روی بی هدفی باشه ولی مثلا خود من تمام فکر و ذهنم درس خوندن بود تمام آمال و آرزوهام درس بود ولی الان میبینم وقتمو هدر دادم تو این 3 سالی که اومدم دانشگاه چقدر چیز یاد گرفتم 100 رحمت به مدرسه به قول دوستم آدم باید یه فرعیاتی تو زندگیش داشته باشه

آره فرعیات خیلی مهمند

باعث میشه حداقلش آدم احساس روزمرگی نکنه هرچند مشکله بی هدفی برطرف نمیشه

ولی ببین درس خوندن نمیتونه یه هدف واسه زندگی آدم باشه چون بالاخره تو درس می خونی که چی ؟؟

مثلا میخوای یه کاره ای بشه، خوب فرض کن اون شغل رو پیدا کردی بعدش چی ؟؟ اون موقع ینی رسیدی به هدفت؟؟

همین طوری باید بری جلو تا ببینی در نهایت چی راضیت میکنه، اگه داری تو راه درس قدم برمیداری که فبها المراد ولی اگه راهت کجه ....

 

[NYC]

من تا چند روز پیش خودم رو اینجوری توجیح میکردم که خب من برای اینکه بتونم آینده خوبی داشته باشم باید درس بخونم و ... ولی با اتفاقی که برای یکی از دوستای برادرم افتاد واقعا گم شدم: این دوست برادرم یه پسره خیلی پولداری بود یعنی به معنای واقعی وضعش خوب بود، تو عید قرار بود با برادر من و چندتا از دوستای دیگش برن شمال، دقیقا روز هشتم عید صبح، دیدم داداشم برگشت خونه گفتیم مگه نرفتی شمال ؟ گفت صبح هر چی زنگ زدیم به فلانی گوشیو بر نداشت. طرف فوت شده بود. شب خوابیده بود دیگه بیدار نشده بود.

بعد با خودم گفتم بیا اینم پول، واقعا آخرش که چی ؟
میدونی چقدر به هوای این طرز فکر آینده نگری از تفریحاتمون میزنیم ؟

 

[Abolfazl_r]

سیلاممم

میخواستم بگم که زندگی یه فرصت خیلی کوتاه از طرف خدا و هر لحظه ممکنه که مرگ بیاد و به اون پایان بده چرا ما تو این فرصت کوتاه که داریم کاری نمیکنیم که از زندگی لذت ببریم چرا کارایی که دوست داریمو انجام نمدیم مثلا خود من یه مدت گرفتار روزمرگی و تنبلی شدم هر روز برم دانشگاه بعد بخوابم و دوباره فردا برم دانشگاه دلم میهواد بیخیال درس و دانشگاه بشم و برم دور دنیا رو بچرخم برم همه جا رو ببینم همش کارای تکراری همش اعصاب داغوونی واقعا حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چند نفرمون داریم از زنگی الانمون لذت میبریم؟کارایی که دوست داریمو انجام میدیم؟

چاره چیه؟
همه این دردو داریم.
کسی میدونه مشکلو چه طوری میشه حل کرد؟
این معضلیه که در هر مقطعی از زندگی ممکنه یقه ی آدمو بگیره. ولی معمولا از دوران دانشگاه شروع میشه. البته تو نسل ما. الان من یه خواهر 9 ساله دارم که چند روز پیش این سوالو از من پرسید. من موندم چی جوابشو بدم. گفت دادش یعنی چی هی بریم مدرسه بیایم ناهار بخوریم. تکالیفمونو انجام بدیم. بخوابیم. دوباره فردا صبح همین. البته جوابایی داشتم بدم که متقاعد بشه. مثلا از آینده و از این چرتو پرتا. ولی خودمو که نمیتونم غول بزنم. راست میگه. و متاسفانه این مشکل به ذهن یه بچه 9 ساله هم رسیده. نمیدونم اینی که از الان دچار روزمرگی شده چه طور میخواد بقیه ی عمرو طی کنه؟
کسی راه حلی داره؟
بحث خیلی به جا و جالبیه.
شرکت کنید شاید بتونیم یه راه حلی پیدا کنیم.

 

[*Essi*]

سر الب ارسلان دیدی ز رفعت رفته بر گردون


به مرو آ تا کنون در گل،سر الب ارسلان بینی​

فرق نمیکنه دچار روزمرگی بشی یا نشی،سفر کنی یا نکنی


زندگی مثل یک خوابه،فقط موقع مرگ دیگه از اون خواب بیدار نمیشی.​

فقط سعی کن،خوب فکر کنی،چون تنها در این صورته که خواب های خوب میبینی.​

 

[jigsaw]

عمر گران میگذرد خواهی نخاهیییییییییییی

اون که مسلمه !

چگونه گذشتنش مهمه !!!

 

[TINA ARCHI]

اون که مسلمه !

چگونه گذشتنش مهمه !!!

دقیقا منم موافقم ما همه به فکر آینده ایم این که فردا چی پیش میاد و به این فکر امروزمونو خراب میکنیم در صورتی که شاید اصلا فردایی وجئد نداشته باشه

 

[cinderella]

منم به نوعی اوضا برام خسته کننده ست....خودمو می کشم که بتونم یه کلاس ورزشی برم ولی لامصب کارو دانشگاه اصلا اجازه نمی ده....از هر فرصتی واسه گردش و تفریح استفاده می کنم ولی خب فک می کنم تفریحم بازم کمه!

 

[piton]

سیلاممم

میخواستم بگم که زندگی یه فرصت خیلی کوتاه از طرف خدا و هر لحظه ممکنه که مرگ بیاد و به اون پایان بده چرا ما تو این فرصت کوتاه که داریم کاری نمیکنیم که از زندگی لذت ببریم چرا کارایی که دوست داریمو انجام نمدیم مثلا خود من یه مدت گرفتار روزمرگی و تنبلی شدم هر روز برم دانشگاه بعد بخوابم و دوباره فردا برم دانشگاه دلم میهواد بیخیال درس و دانشگاه بشم و برم دور دنیا رو بچرخم برم همه جا رو ببینم همش کارای تکراری همش اعصاب داغوونی واقعا حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چند نفرمون داریم از زنگی الانمون لذت میبریم؟کارایی که دوست داریمو انجام میدیم؟

یا فردا پروژه داری پرتر یا اتودی چیزی یا ماکتت مونده یا پرسپکتیوت یکی از این کارا که حسشم نداری پا شدی اومدی همه رو داری از راه بدر میکنی بشین درستو بخون بابا حیف نیست پولامونو خرج کنیم بریم دور دنیا بگریم پولامونو نگه میداریم ماشین میخریم دنیا دورمون میگرده

 

[TINA ARCHI]

یا فردا پروژه داری پرتر یا اتودی چیزی یا ماکتت مونده یا پرسپکتیوت یکی از این کارا که حسشم نداری پا شدی اومدی همه رو داری از راه بدر میکنی بشین درستو بخون بابا حیف نیست پولامونو خرج کنیم بریم دور دنیا بگریم پولامونو نگه میداریم ماشین میخریم دنیا دورمون میگرده

خیلی باحالی 5 شنبه تحویل دارم

 

[raha 001]

سیلاممم

میخواستم بگم که زندگی یه فرصت خیلی کوتاه از طرف خدا و هر لحظه ممکنه که مرگ بیاد و به اون پایان بده چرا ما تو این فرصت کوتاه که داریم کاری نمیکنیم که از زندگی لذت ببریم چرا کارایی که دوست داریمو انجام نمدیم مثلا خود من یه مدت گرفتار روزمرگی و تنبلی شدم هر روز برم دانشگاه بعد بخوابم و دوباره فردا برم دانشگاه دلم میهواد بیخیال درس و دانشگاه بشم و برم دور دنیا رو بچرخم برم همه جا رو ببینم همش کارای تکراری همش اعصاب داغوونی واقعا حیف نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/چند نفرمون داریم از زنگی الانمون لذت میبریم؟کارایی که دوست داریمو انجام میدیم؟

آخه میگی باید چیکار کرد ؟؟!!زندگی همه آدما به نوعی همین تکرار و مکرراتو داره ..منم عاشق سفر به دور دنیام ولی نمیشه ..

 

[TINA ARCHI]

نمیدونم که باید فکر کنیم یه راهی پیدا کنیم

 

[ofakur]

نمیدونم که باید فکر کنیم یه راهی پیدا کنیم

سلام.
من همه مطالب دوستان رو تا اینجا خوندم. خودمم گاهی وقتا چنین احساسی رو دارم. اما با این حسّم کلنجار نمیرم. یکی از کارایی که من انجام میدم تمرین برای فرمت افکار و اندیشه هام هست. میرم یه گوشه میشینم و به این فکر میکنم که ذهنمو از همه چی خالی کنم. موفق هم شدم تا جایی که شماره تلفن خونه مونو فراموش کرده بودم.
روش دومم اینه که مدام توجه میکنم که ببینم این ذهن من , منو با کدوم فکری میخواد مشغولم کنه و سر کار بذاره. با رفتن به کلاس یوگا موفق شدم اجازه ندهم که هر نوع فکری هر موقع خواست بیاد تو مخیّله ام و منو مشغولم کنه.
حالا یه مدتی از این تمرینات من میگذره. باور کنید هم درسامو میخونم و هم مثل یک کودک به دنیا نگاه میکنم.
سعی میکنم برای بودن از بایگانی ذهنم کمک نگیرم. موفق هم شدم.
خیلی چیزا رو که دوست داشتم موافق طبعم ببینم حالا دیگه اونجوری که هستند میبینم.
دید تعبیر تفسیری و یا قالبی ندارم و هر چیزی را همانطور که هست , فقط میبینم . همین
کارامو مثل یه کودک انجام میدم . مثل یه کودک گنده.
نمیدونم چی گفتم و شما چه برداشت میکنید ولی در هر حال الان بهترین حسّ و حال را دارم و خیلی از دقایق زندگیم لذّت میبرم.
تازه فهمیدم که ذهن اگر هر روز بکلی فرمت نشه زندگی چقدر سخت میشه.

 

[mamadj]

آره واقعا...............بچه ها من دیگه نمیام باشگاه..........بخدا....نمیخواستم تاپیک اضافه بزنم................خیلی خوش گذشت...........رو هم رفته خوب بود........
امیدوارم کسی از دست من ناراحت نباشه......ببخشید

 

[mamadj]

چرا ؟
این تاپیک رو خوندی متحول شدی جیگر ؟

...بیخیال

 

[mamadj]

نه بابا بیخیال چیه آخه. نمیشه که همینطوری بزاری بری.
بگو ببینم چت شده یهوو ؟

محل زندگیم جلوی کامپیوترشده......معدلم از 16 به 14 رسیده....حالا درسو بخییال...از کارو زندگیو دارم میوفتم......

 

[.Soheil]

احساس لذت الان نباید آینده رو خراب کنه ........لذت خوبه ولی هنگامی که آدم از تلاشش لذت ببره ....بعضی وقتا رنج کشیدن بزرگترین لذته

 

[TINA ARCHI]

سلام.
من همه مطالب دوستان رو تا اینجا خوندم. خودمم گاهی وقتا چنین احساسی رو دارم. اما با این حسّم کلنجار نمیرم. یکی از کارایی که من انجام میدم تمرین برای فرمت افکار و اندیشه هام هست. میرم یه گوشه میشینم و به این فکر میکنم که ذهنمو از همه چی خالی کنم. موفق هم شدم تا جایی که شماره تلفن خونه مونو فراموش کرده بودم.
روش دومم اینه که مدام توجه میکنم که ببینم این ذهن من , منو با کدوم فکری میخواد مشغولم کنه و سر کار بذاره. با رفتن به کلاس یوگا موفق شدم اجازه ندهم که هر نوع فکری هر موقع خواست بیاد تو مخیّله ام و منو مشغولم کنه.
حالا یه مدتی از این تمرینات من میگذره. باور کنید هم درسامو میخونم و هم مثل یک کودک به دنیا نگاه میکنم.
سعی میکنم برای بودن از بایگانی ذهنم کمک نگیرم. موفق هم شدم.
خیلی چیزا رو که دوست داشتم موافق طبعم ببینم حالا دیگه اونجوری که هستند میبینم.
دید تعبیر تفسیری و یا قالبی ندارم و هر چیزی را همانطور که هست , فقط میبینم . همین
کارامو مثل یه کودک انجام میدم . مثل یه کودک گنده.
نمیدونم چی گفتم و شما چه برداشت میکنید ولی در هر حال الان بهترین حسّ و حال را دارم و خیلی از دقایق زندگیم لذّت میبرم.
تازه فهمیدم که ذهن اگر هر روز بکلی فرمت نشه زندگی چقدر سخت میشه.

این جمله یعنی چی؟(اینی که پر رنگ کردم)
دوستم خیلی خوشحالم که داری از زندگیت لذت میبری

 

[TINA ARCHI]

احساس لذت الان نباید آینده رو خراب کنه ........لذت خوبه ولی هنگامی که آدم از تلاشش لذت ببره ....بعضی وقتا رنج کشیدن بزرگترین لذته

من که نمیگم هیچ کاری نکنیم فقط بریم تفریح کنیم میگم که از تلاش و کاری که الان داریم میکنیم از زندگی الان که داریم از کارایی که میکنیم لذت ببریم
اینم که قرمز کردم قبول دارم 100 در100