در ره عشق پی ناله دل باید رفت
زانکه رهرو به صدای جرسی می آید
نفسی با به از زندگی جاوید است
وین میسر نشود تا نفسی می آید
در کوی نیک نامی مارا گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را
مگر چو باد وزيدی به زلف يار که باز -- به گوش دل سخنی دلنواز ميگويی
ای کاش ناله های چو من بلبلی حزین-بیدار کردی آن گل در خاک خفته را
ی با شما هستم
این درها را باز کنید
میخواهم فریاد بلندی بکشم که صدایم به شماهم برسد
تا توانی دلی به دست اور
دل شکستن هنر نمیباشد...
تن بی جان مرا، در پی خویش
سایه وار، آن قد و بالا انداخت
آهو از باد، چو بوی تو شنید
نافه مشک، به صحرا انداخت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |