مشاعرۀ سنّتی

Dandalion

عضو جدید
تمنای وصالم نیست عشق من مگیر از من

به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا چشم جان ز غیر تو بستم پای دل -- هر جا گذشت جلوه ی جانانه ی تو بود
 

mosleh.bargh

عضو جدید
[FONT=Tahoma+1]
در نيست
راه نيست
شب نيست
ماه نيست
نه روز و
نه آفتاب،
ما
بيرون زمان
ايستاده ايم
با دشنه ی تلخی
در گرده های مان[/FONT].

[FONT=Tahoma+1]
هيچ کس
با هيچ کس
سخن نمی گويد[/FONT].

[FONT=Tahoma+1]
که خاموشی
به هزار زبان
در سخن است[/FONT].

[FONT=Tahoma+1]
در مردگان خويش
نظر می بنديم
با طرح خنده ئی،
و نوبت خود را انتظار می کشيم
بی هيچ
خنده ئی [/FONT]!

 

mosleh.bargh

عضو جدید
يكي بود يكي نبود
زير گنبد كبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسه بود
زار و زار گريه مي كردن پريا
مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا
.

گيسشون قد كمون رنگ شبق
از كمون بلن ترك
از شبق مشكي ترك
.

روبروشون تو افق شهر غلاماي اسير
پشتشون سرد و سيا قلعة افسانة پير
.

از افق جيرينگ جيرينگ صداي زنجير ميومد
از عقب از توي برج نالة شبگير ميومد
. . .

پريا
! گشنه تونه؟ »

پريا
! تشنه تونه؟
پريا
! خسته شدين؟
مرغ پر بسته شدين؟
چيه اين هاي هاي تون

«
؟ گريه تون واي واي تون
پريا هيچي نگفتن، زار و زار گريه مي كردن پريا
مث ابراي باهار گريه مي كردن پريا
. . .

پرياي نازنين
»

چه تونه زار مي زنين؟
توي اين صحراي دور
 

mosleh.bargh

عضو جدید
توي اين تنگ غروب
نمي گين برف مياد؟
نمي گين بارون مياد؟
نمي گين گرگه مياد مي خوردتون؟
نمي گين ديبه مياد يه لقمه خام مي كندتون؟
نمي ترسين پريا؟
نمياين به شهر ما؟
شهر ما صداش مياد، صداي زنجيراش مياد
پريا
! قد رشيدم ببينين
اسب سفيدم ببينين
اسب سفيد نقره نل
يال و دمش رنگ عسل،
مركب صرصر تك من
!
آهوي آهن رگ من
!

گردن و ساقش ببينين
!

باد دماغش ببينين
!

امشب تو شهر چراغونه
خونة ديبا داغونه
مردم ده مهمون مان
با دامب و دومب به شهر ميان
داريه و دمبك مي زنن
مي رقصن و مي رقصونن
غنچة خندون مي ريزن
نقل بيابون مي ريزن
هاي مي كشن
هوي مي كشن
:

شهر جاي ما شد
!

 

mosleh.bargh

عضو جدید
عيد مردماس، ديب گله داره
دنيا مال ماس، ديب گله داره
سفيدي پادشاس، ديب گله داره
. . . «
سياهي رو سياس، ديب گله داره
پريّا ديگه توك روز شيكسه
دراي قلعه بسه
اگه تا زوده بلن شين
سوار اسب من شين
مي رسيم به شهر مردم، ببينين
: صداش مياد
جينگ و جينگ ريختن زنجير برده هاش مياد
.

آره
! زنجيراي گرون، حلقه به حلقه، لا به لا
مي ريزن ز دست و پا
.

پوسيده ن، پاره ميشن،
ديبا بيچاره ميشن
:

 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست گر با ما بسازد دولتی ست عظیم
ور نسازد می بباید ساختن با خوی دوست
تنیده یاد تو در تار و پودم
بود لبریز از عشقت وجودم

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی
فدای نام تو بود و نبودم

به هر مجلس به هر زندان، به هر شادی به هر ماتم
به هر حالت که بودم با تو بودم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد باد آنکه نیاورد ز من روزی یاد
شادی آنکه نبودم نفسی از وی شاد...
 

elnaz66

عضو جدید
دلي دارم كه از تنگي در او جز غم نمي گنجد

غمي دارم ز دلتنگي كه در عالم نمي گنجد
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوديست در اين خانه كه كوريم ز ديدن --چشمي به كف آريم و به اين خانه بگرييم
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می​دارد که بربندید محمل​ها
 

*setareh66*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنچه به غفلت گذشت عمر نخواندم -- عمر دگر خواهم از خدا به غرامت
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
در خموشي همه صلح است‌، نه جنگ است اينجا
غنچه شو، دامن آرام به چنگ است اينجا

چشم بربند،‌گرت ذوق تماشايي هست
صافي آينه درکسوت زنگ است اينجا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
سعدی

سعدی

دور به آخر رسید و عمر به پایان

شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
لایق وصل تو که من نیستم
اذن به یک لحظه نگاهم بده.....:redface:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل غمدیده ی ما بود که هم بر غم زد.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد

ناله‌ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا