بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلاممممم بچه ها
من امشب به خودم گفتم هر کی زود تر بیاد
واسه اش چای میارم!!
من! چایییی!!
اینم مال یاسمن


ice man
من تورو می شناسم
اواتورت یه دستمال به کله اش بسته بود
من تا حدودی قدیمی ام
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاممممم بچه ها
من امشب به خودم گفتم هر کی زود تر بیاد
واسه اش چای میارم!!
من! چایییی!!
اینم مال یاسمن


ice man
من تورو می شناسم
اواتورت یه دستمال به کله اش بسته بود
من تا حدودی قدیمی ام
:w27:
قربونه مرامت:love:
فكر كنم اون ice man خالي بود نه 10 درسته؟:surprised:
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام شبتون بخیر ..یه حرف امیدوار کننده میخوام واسه یه دل ....تنگ
واسه چه جور دلتنگیی؟

سلام
ديدين سلام منو برسونين:w02:
فقط صاحب تاپيك دو شب در ميون مياد!:w00: امشب احتمال داره بياد:w11:

سلام
منم همين طور
لطفاً يكي بگه:redface:
تو چرا؟؟؟
بچه ها اینم چاییی واسه همه
 

iceman10

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاممممم بچه ها
من امشب به خودم گفتم هر کی زود تر بیاد
واسه اش چای میارم!!
من! چایییی!!
اینم مال یاسمن

ice man
من تورو می شناسم
اواتورت یه دستمال به کله اش بسته بود
من تا حدودی قدیمی ام
آره عزیزم منم میشناسمت اسمت آشناست
اره آواتارم برت پیت بود با دستمال سر قرمز
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاهزاده وعشق پیرزن ساحر
پادشاهی پسری برنا و هنرمند داشت. شبی خواب دید که آن پسر مرده و در خواب از این غم بسیار ناراحت شد اما چون بیدار گشت و پسر را سالم دید بسیار شادمان گردید و و بلافاصله تصمیم گرفت تا به جهت باقی ماندن نسل خود برای پسرش همسری اختیار کند. او با خود اندیشید دختری برای پسر خواهم گرفت که از نسل صالحی باشد نه از نسل شاهان بدکار. چون شاه دختر محترم و صالحی را در نظر گرفت تا با پسرش ازدواج کند، این خبر به گوش زنان رسید و مادر شاهزاده از روی نادانی گفت: در ازدواج شرط اصلی هم ترازی و هم سنگی است و تو ای شاه میخواهی پسر ما را گرفتار گدایان کنی!
شاه گفت: صالحان را نشاید که گدا تصور کنی که ایشان از خداوند قلبی بی نیاز گرفته اند.
مادر گفت: کجاست آن املاک و قلعه ها و مال بسیاری که باید عروس ما با خود بیاورد؟
اما سرانجام شاه غالب شد و دختری صالح برای پسر خویش گرفت که از زیبایی هم بهره بسیار داشت و چهره او از خورشید تابان تر بود.
از قضا پیر فرتوتی جادوگر، عاشق شاهزاده گردید و او را جادو نمود و بدین وسیله شاه زاده را نیز عاشق خود کرد و او عروس زیبای خویش را رها ساخت!
پیر فرتوت، خرد و عقل و دل شاه زاده را برد و یک سالی بدین منوال گذشت و مرد لحظه به لحظه ضعیف تر میگشت تا آن که نیم جانی بیشتر از او باقی نماند.
شاه از غم فرزندش گریان شده و روز و شب قربان میکرد و زکات میداد زیرا هر چاره که میکرد اثر عکس میبخشید و عشق پیرزن در دل مرد بیشتر میشد.
شاه دست از همه جا بریده رو به سوی حق کرده سجده ها نمود که ای پروردگار توانا جز تو چه کسی بر ملک تو حاکم است، تویی که میتوانی مرا از این رنج بی درمان رهایی بخشی.
بالاخره دعای او و یارب یارب گفتن هایش نتیجه داد و ساحری چیره دست از راه رسید و در رفع مشکل یار او گشت.
چون ساحر از عشق پسر بر پیرزن آگاه بود و نگرانی شاه و سفارشات او را در رهایی فرزندش از این عشق نا به جا شنید، خطاب به شاه گفت چاره کار نزد من است و آن چنین است که تو وقت سحر سوی گورستان برو و پهلوی دیوار گور سپید رنگی است، جانب قبله آن را کاوش کن تا قدرت و صنع خدا را ببینی!
شاه سوی گورستان رفت و دستور ساحر را مو به مو اجرا کرد و در کمال تعجب جادوهای بسیاری دید و صد گره بسته بر یک تار مو یافت و آن گره ها را به دقت باز کرد و طولی نکشید پسر به خود آمد و سجده ها کرد و تیغ و کفن در بغل گرفته پدر را تکریم نمود.
شهر را آیین بستند و اهل شهر و عروس جوان شاه زاده شادی ها کردند و جشن ها برپا داشتند که تا آن زمان نظیر نداشت.
ساحر پیر فرتوت از غصه مرد. شاه زاده از کرده خویش پشیمان و در تعجب از این که عقل و دید او را آن فرتوت چگونه ربوده بود.
شاهزاده چون عروس زیبای خود را دید از زیبایی او به هیجان آمد و سه شبانه روز مدهوش افتاده و اطرافیان را نگران کرد تا آن که با قند و گلاب حال عادی خویش را بازیافت.
بعد از سالی شاه چگونگی را به یاد فرزند خویش آورد و پسر شکر کرد که بدین خانه شادی بازگشته و از دست آن فرتوت رهایی یافته است.
آری بدین گونه است که مؤمن سوی نور حق راه یافته و از ظلمت رها می‏گردد.
ای برادر آن شاهزاده تویی و ساحر جادوگر چیره دست این جهان فانی و حیله گر است که همواره مردان را اسیر رنگ و بوی خود می کند.
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:w27:
قربونه مرامت:love:
فكر كنم اون ice man خالي بود نه 10 درسته؟:surprised:
خواهش عزیزم

آره عزیزم منم میشناسمت اسمت آشناست
اره آواتارم برت پیت بود با دستمال سر قرمز
:gol:
خوشحالم بازم سر زدی

سلام
خوبین که ؟

تبریک میگم واسه پیدا شدن مرغت pme


و ممنون بابت چایی negar1213
البته اگه واسه منم چایی اورده باشه!



نچ شرمنده
چای واسه شما نبود
:biggrin:
این شیرینیم ببینم داری دست می زنی پشت دستی می خوری

به مناسبت روز جهانی معمار شیرینی هم بخورین

(خودم نمی دونم امشب چی شده که جو گیر شدم!")
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
مربوط به همون موضوع سكرت ديشبمه:crying2:
دست شما درد نکنه قدمت مارو زیر سوال بردی اینجا یه iceman داشت اونم من بودم:redface:
خواهش ميشه:d
آخه يه مدت نبودي :redface:
درسته؟



دوستان شب خوش:gol:
من برم دو تا مسئله مكانيك خاك حل كنم بخوابم:cry:
از ساعت 1.5 رفتم كلاس 9 شب برگشتم
دوباره صبح ساعت 8 بايد برم:weirdsmiley:
شبتون پرستاره:gol:
 

iceman10

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگار جووون من فرانگ گهری کالاتراوا زاها حدید و دیگر معماران برجسته جهان این روزو بهت تبریک میگیم
:D
هنوز هیشکی تبریک نگفته به خودم
 

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
مربوط به همون موضوع سكرت ديشبمه:crying2:

خواهش ميشه:d
آخه يه مدت نبودي :redface:
درسته؟



دوستان شب خوش:gol:
من برم دو تا مسئله مكانيك خاك حل كنم بخوابم:cry:
از ساعت 1.5 رفتم كلاس 9 شب برگشتم
دوباره صبح ساعت 8 بايد برم:weirdsmiley:
شبتون پرستاره:gol:

خوب بخوابی
خواب هم ببینی
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
خوبین که ؟

تبریک میگم واسه پیدا شدن مرغت pme


و ممنون بابت چایی negar1213
البته اگه واسه منم چایی اورده باشه!



سلام
آره امشب كمي تا قسمتي خوبم:thumbsup2:
:w27::w27::w27:
با اجازه ما رفتيم:redface:
حضار محترم بلند نشين تو رو خدا:d
 

hd_memar

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نگار جووون من فرانگ گهری کالاتراوا زاها حدید و دیگر معماران برجسته جهان این روزو بهت تبریک میگیم
:D
هنوز هیشکی تبریک نگفته به خودم
ها؟؟؟؟؟
شما؟؟؟؟
اهههه
ندیده بودم شمام هستی
بیا اینم شیرینی

 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنون نگارجون، شیرینیاش خوشمزه است؟
خوب بخوابی یاسمن جون
 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام بروبچ ... احوالاتتون چطوره ؟!
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام سکرت، سلام حمید خان، امشب انگار همه بهترن ، شما خوبین؟
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه:w21:
خوووبین؟:gol:
دلمان برای همه تان تنگیده بود :cry:
نگار قضیه دیشب چیه ؟

 

Hamid MB

مدیر تالار زنگ تفریح
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سلام معصومه جان خوبی ؟! چه خربرا ؟
 

Similar threads

بالا