تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروري داند
وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند
که دوست خود روش بنده پروري داند
وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند

تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروري داند
وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند![]()
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسدتا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر سری از حلقه ای درذکر یارب یاربست
شب است و شراب و شیرینیدست به جان نمیرسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش
آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش
تو سـاحل ســرخ دلــت اسـم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوستت دارم حتی یه ذره شـک نکن
بـذار بهـت گفته باشـم کـه ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمهای تـو بود و گرنه ما کجا و عشق
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |