مشاعرۀ سنّتی

FriendlyGhost

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروري داند

وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند:gol:
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروري داند

وفا و عهد نکو باشد ار بياموزي
وگرنه هر که تو بيني ستمگري داند:gol:


با درود


د ل صنوبریم همچو بید می‌لرزد
ز بیم درد فراق تو ای صنوبردل
خواجو
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لاله‌ای دیدم – لبخندی به دشت –
پرتویی در آب روشن ریخته
او صدا را در شیار باد ریخت:
«جلوه‌اش با بوی خاك آمیخته.»
 

"eli"

عضو جدید
ت بده!

ت بده!

افسوس بر آن دیده که روی تو ندیدست

یا دیده و بعد از تو به رویی نگریدست

گر مدعیان نقش ببینند پری را

دانند که دیوانه چرا جامه دریدست:gol:
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد
هر سری از حلقه ای درذکر یارب یاربست
تو را تا دهن باشد از حرص باز

نيايد به گوش دل از غيب راز

حقايق سرايي است آراسته
هوي و هوس گرد برخاسته

نبيني که جايي که برخاست گرد
نبيند نظر گرچه بيناست مرد
 

"eli"

عضو جدید
شين بده!

شين بده!

دست به جان نمی​رسد تا به تو برفشانمش

بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند

آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش:gol:
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دست به جان نمی​رسد تا به تو برفشانمش

بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند

آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش:gol:
شب است و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تا گنج غمت در دل ويرانه مقيم است
همواره مرا کوی خرابات مقام است
از ننگ چه گويی که مرا نام ز ننگ است
وز نام چه پرسی که مرا ننگ ز نام است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو شهــي و كشــور جــان ترا ، تو مهي و جـان جهـان ترا
ز ره كــرم چـه زيــان ترا ، كه نظــر به حــال گدا كني:gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یکی را دست حسرت بر بنتگوش
یکی با آنکه می‌خواهد در آغوش

نداند دوش بر دوش حریفان
که تنها مانده چون خفت از غمت دوش
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
شبي كه ساغرت ازمي پر است و وقت خوش است
بزن به شادي اين غم پرست اي ساقي

روا مدار كه پيوسته دل شكسته بود
دلي كه سايه به زلف تو بست اي ساقي
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یک پشت زمین دشمن اگر روی به من آرند
از روی تو بیزارم اگر روی بگردانم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نخفتيم شب و شمع به افسانه بسوخت
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو پاک باش و برون آی بی‌حجاب و مترس
کسی به صید غزال حرم نخواهد شد
اگر بر آن سری ای ماهرو!که روز مرا
کنی سیاه، به زلفت قسم، نخواهد شد
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده‌ام بی سر و سامان که مپرس
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ساروان رخت به دروازه مبر کان سر کو
شاهراهيست که منزلگه دلدار من است
بنده طالع خويشم که در اين قحط وفا
عشق آن لولی سرمست خريدار من است
 

madonna

عضو جدید
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو سـاحل ســرخ دلــت اسـم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوستت دارم حتی یه ذره شـک نکن
بـذار بهـت گفته باشـم کـه ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمهای تـو بود و گرنه ما کجا و عشق
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو سـاحل ســرخ دلــت اسـم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوستت دارم حتی یه ذره شـک نکن
بـذار بهـت گفته باشـم کـه ماجرای ما و عشق

تقصیر چشمهای تـو بود و گرنه ما کجا و عشق



با درود



قطره به دریا چو دگر باز رفت
نام و نشانش همه دریا شود
اوحدی :gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار
بر پاره گلی لگد همی زد بسیار

وان گل به زبان حال با او می‌گفت
من همچو تو بوده‌ام، مرا نیکو دار
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دل من نه مرد آنست كه با غمش بر آيد
مگسي كجا تواند كه بيفكند عقابي
نه چنان گناهكارم كه به دشمنم سپاري
تو به دست خويش فرماي اگرم كني عذابي:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا