مشاعرۀ سنّتی

گلابتون

مدیر بازنشسته
دگر هر آئينه جز اشك و خون چه خواهي ديد
گرفتم آن كه تو جام جهان نمام كني

مرا كه گنج دو عالم بهاي مويي نيست
به يك پشيز نيرزم اگر بهام كني
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
سخن به سينه تنگم نميزند چنگي
كه گور گريهء خاموش شد سراي سرود
چه رفت بر سر آن شهسوار دشت شفق
كه خون همي چكد از سم اين سمند كبود
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دیدن روی تو دادن جان مطلب ماست
پرده بردار زرخسار که جان مطلب ماست
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دیدن روی تو دادن جان مطلب ماست
پرده بردار زرخسار که جان مطلب ماست
تيغ مبارزان نکند در ديار خصم
چندان اثر که همت کشور گشاي تو

بدبخت نيست در همه عالم به اتفاق

الا کسي که روي بتابد ز راي تو
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند

چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس

توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي
يار آن بود که مال و تن و جان فدا کند
تا در سبيل دوست به پايان برد وفا
ديگر عمر که لايق پيغمبري بدي
گر خواجه‌ي رسل نبدي ختم انبيا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بنده‌ی تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید منیر و ماه تابنده شده‌ست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا حافظ و سعدیست کجا جای من و توست
زاغیم و هوسباز که چون کبک خرامیم
 

FriendlyGhost

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل ودینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست



که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست



:gol:




 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دئدیم: اینجیتمه منی، دیدهۀگریانیما باخ
دئدی: دردین منه اظهار ائله درمانیما باخ!
دئدیم: ای فتنه منی بی سرو سامان ائله دین
دئدی: هر کوچه ده یوز بی سر و سامانیما باخ!
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب ما روز نباشد مگر آنگاه که تو
از شبستان به در آیی چو صباح از دیجور
 

setayesh_sokoot

عضو جدید
روزی که با منش سخنی جز وفا نبود
محبوب من،به من،ز وفا داد یادگار
گلدان میخکی به دل افروزی بهار
شاید بهار نیز چنان با صفا نبود
 

setayesh_sokoot

عضو جدید
در گریز،ازین زمان بی گذشت،
در فغان،ازین ملال بی زوال،
رانده از بهشت عشق و آرزو،
مانده ام همه غم و همه خیال
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام
نازم بکش که ناز رقیبان کشیده ام

شاید چو یوسفم بنوازد عزیز مصر
پاداش ذلتی که به زندان کشیده ام:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معاشری خوش و رودی بساز میخواهم
که درد خویش بگویم به ناله بم و زیر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ز شبهای دگر دارم تب غم بیشتر امشب
وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب

مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با همین شبگردی و دیوانگی از شور عشق
باز گشتم امشب از میخانه مست مست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کی کشم جفای تو؟ این نیز بگذرد
بسیار شد بلای تو، این نیز بگذرد

عمرم گذشت و یک نفسم بیشتر نماند
خوش باش کز جفای تو، این نیز بگذرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا