مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یا رب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
در خود اول ز خودم بی خود کن
بی خود که شدم زخود به خود راهم ده
هزار دست، هزاران هزار دست تهی
پی گشودن درها ز شانه ها رویید
هزار چشم، هزاران هزار چشم امید
زبانه ای شد و بر آستانه ها رویید

 

danymar

عضو جدید
هزار دست، هزاران هزار دست تهی
پی گشودن درها ز شانه ها رویید
هزار چشم، هزاران هزار چشم امید
زبانه ای شد و بر آستانه ها رویید


دم که می زد ز نیستان می زد
ناله می کرد گره رازی داشت

شاخه در شاخه هم آغوش نسیم
چون شباویز شب آوازی داشت

غصه با جام جهان بین می گفت
قصه با مست سراندازی داشت
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دم که می زد ز نیستان می زد
ناله می کرد گره رازی داشت

شاخه در شاخه هم آغوش نسیم
چون شباویز شب آوازی داشت

غصه با جام جهان بین می گفت
قصه با مست سراندازی داشت
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از اینهمه چشم انتظاریم
شهریار:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا