مشاعرۀ سنّتی

m_sh_eng

عضو جدید
تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی

دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی
 

hoolooo

عضو جدید
تو خفته ای و نشد عشق را کرانه پدید
تبارک الله ازین ره که نیست پایانش
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
شنیده ام سخنی خوش که پیرکنعان گفت فراق یارنه ان می کند که بتوان گفت
 

sahel7

عضو جدید
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق که نامی خوش تر از اینت ندانم.وگر هر لحظه رنگی تازه گیری به غیر از زهر شیرینت نخوانم...
 
  • Like
واکنش ها: sh85

گلابتون

مدیر بازنشسته
مباد روزي چشم من اي چراغ اميد
كه خالي از تو ببينم شبي سراي تو را

دل گرفته من كي چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هواي تورا
 

IT_mm

عضو جدید
ای آسمان مگر دل دیوانه ی منی
اینگونه نره میکشی و فریاد میزنی
من مست و تو نعره کش امشب حکایتی ست
میخانه ات کجاست که سر خوشتر از منی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
يارب تو آن جوان دلاور نگاه دار
كز تير آه گوشه نشينان حذر نكرد

ماهي و مرغ دوش ز افغان من نخفت
وان شوخ ديده بين كه سر از خواب بر نكرد
 

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل من نه مرد آن است که با غمش سراید
مگسی کجا تواند که بیافکند عقابی
 

shanli

مدیر بازنشسته
شب چیست برای ما زمان نالش
وان را که نه عاشق است او را مالش
وان عاشق ناقصی که نوکار بود
گوشش نشود گرم به شب بی‌بالش

مولوی:gol:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
شوخي نگر كه مرغ دل بيقرار من
سوداي دام عاشقي از سر بدر نكرد

هركس كه ديد روي تو بوسيد چشم من
كاري كه كرد ديده من بي نظر نكرد
 

Mahdi JooN

عضو جدید
در سياهي دست هاي من
مي شكفت از حس دستانش
شكل سرگرداني من بود
بوي غم مي داد چشمانش
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بودزورش که تایکدم بیاسایم زدنیاوشروشورش
 

Mahdi JooN

عضو جدید
شب در اعماق سياهي ها
مه چو در هاله راز آيد
نگران ديده به ره دارم
شايد آن گمشده باز آيد
 

Mahdi JooN

عضو جدید
در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند
تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است
برود از دل من و از دل من آن نرود
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش سودای رخش گفتم زسربیرون کنم گفت کوزنجیرتاتدبیر این مجنون کنم
 

Mahdi JooN

عضو جدید
ماه اگر خواست كه از پنجره ها
بيندم در بر او مست و پريش
آنچنان جلوه كنم كاو ز حسد
پرده ابر كشد بر رخ خويش
 
  • Like
واکنش ها: vahm

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب چو ماه اسمان پر راز
گرد خود اهسته میپیچد حریر راز
او چو مرغی خسته از پرواز
مینشیند بر درخت خشک پندارم
 

Mahdi JooN

عضو جدید
من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده هاي وحشي توفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم
 
  • Like
واکنش ها: vahm

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب وروز به جز فکر توام کاری هست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا